responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1536

ابن سدید


نویسنده (ها) :
سید علی آل داوود
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 4 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ سَديد، فخرالدين ماجد بن ابوالفضائل بن سناء الملك، مشهور به عبدالله بن سديد قبطی (د 833 ق/ 1430 م)، از كاركنان ديوان در عصر مماليك. او به ابن مُزَوِّق نيز شهرت داشت و نياكانش از كاتبان و دبيران بودند (ابن حجر، 8/ 217). شغل اصلی وی كارگزاری ديوان در دورۀ اقتدار مماليك مصر بود و چندی دبير مخصوص (كاتب السّر) پادشاهان آن سلسله شد. وی در آغاز مورد حمايت سعدالدين بن غراب از دبيران با نفوذ مماليك قرار گرفت و با ياری و پشتيبانی او به مقاماتی رسيد (ابن‌اياس، 2/ 132؛ سخاوی، 6/ 235). از اوايل زندگانی او آگاهی چندانی در دست نيست. ظاهراً نخستين بار در دوران پادشاهی سلطان ناصر فرج (801-815 ق/ 1399-1412 م) به جای بدرالدين بن نصرالله، ناظرالجيش شد. آنگاه در دورۀ كوتاه حكومت سلطان منصور (808 ق/ 1405 م) در اين مقام ابقاء گرديد (ابن حجر، 5/ 278؛ مقريزی، 4(1)/ 3؛ ابن اياس، 1(2)/ 729) و خلعت يافت (ابن تغری بردی، 13/ 42). پس از چندی كه سلطان ناصر فرج بار ديگر به قدرت رسيد و سعدالدين بن غراب اميرالامرء شد، ابن سديد به سمت دبيری مخصوص (كاتب السرّ) گماشته شد (مقريزی، 4(1)/ 10؛ ابن حجر، 5/ 309؛ ابن اياس، 1(2)/ 743). اما در اين مقام ديری نپاييد، زيرا چند ماه بعد، پس از مرگ ابن غراب، ابن سديد نيز در 7 ذيحجۀ 808، از كتابت السر بركنار شد و به جای او فتح الدين فتح الله بن معتصم به اين شغل منصوب گرديد (مقريزی، 4(1)/ 19؛ ابن حجر، 5/ 310، 311). وی ظاهراً در همان هنگام از سوی سلطان ناصر به نظارت طويله‌های سلطانی (ناظر الاصطبل) گماشته شد و تا 815 ق در اين سمت باقی بود. در اوايل همين سال بار ديگر مورد لطف سلطان قرار گرفت و به جای فتح‌الدين فتح‌الله كاتب السر گرديد. فخرالدين برای انتقام‌جويی، بخشی از اموال فتح‌الدين را مصادره كرد كه در نتيجه، دشمنی ميان آن دو شدت يافت و آشكارا شد (مقريزی، 4(1)/ 218؛ ابن حجر، 7/ 550).
در اواخر پادشاهی ناصر فرج كشمكشهايی برای تصاحب قدرت از سوی رقيبان او به وقوع پيوست كه بر اثر آن در 10 صفر 815 ق، فخرالدين ماجد به همراه گروهی از طرفداران ناصر در دمشق دستگير و به امير نوروز والی آن شهر تحويل داده شد، اما چند روز بعد به شفاعت كسانی همگی از بند رها گرديدند (مقريزی، 4(1)/ 228؛ ابن حجر، 7/ 59). چند روز پس از اين حادثه سلطان ناصر به قتل رسيد (ابن عماد، 7/ 112). از آن پس تا چند سال نامی از فخرالدين در منابع نيست. گمان می‌رود كه او اين سالها را در انزوا و بيكاری زيسته باشد. در 829 ق ملك اشرف برسبای (حک‌ ‌825-841 ق/ 1422-1437 م) برای دستگيری رقيب خود، امير جانپاك (جانی بك، جانبك) صوفی، محلۀ چودريه را در قاهره به محاصره درآورد و همۀ خانه‌های آنجا را جست‌وجو كرد، اما وی را نيافت و فخرالدين را كه با جانپاك خويشاوندی و دوستی داشت، دستگير كرد و سوگند داد كه اگر نهانگاه جانپاك را نشان دهد، از گزند در امان خواهد بود. فخرالدين از افشای محل اختفای جانپاك خودداری كرد و در واقع شايد بر آن آگاهی نداشت. از اين رو برسبای به شكنجۀ او پرداخت (مقريزی، 4(2)/ 717- 718) و پس از آن او را از قاهره تبعيد كرد. پس از مرگ ملك اشرف معلوم شد كه جانپاك در همان محلۀ چودريه و در خانه‌ای می‌زيسته است كه مأموران احتمالاً آن را جست‌وجو كرده و نيافته بودند (ابن تغری بردی، 14/ 286). ابن سديد پس از آنكه 4 سال در خوف و وحشت گذراند، سرانجام در قاهره درگذشت (مقريزی، 4(2)/ 847- 848؛ ابن حجر، 8/ 217؛ سخاوی، 6/ 235).

مآخذ

ابن اياس ، محمد بن احمد، بدائع الزهور، به كوشش محمد مصطفی، قاهره، 1403-1404 ق/ 1983-1984 م؛
ابن تغری بردی، يوسف، النجوم الزاهرة، به كوشش فهيم محمد شلتوت، قاهره، 1390-1391 ق/ 1970-1971 م؛
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، انباءالغمر، حيدرآباد دكن، 1392-1395 ق/ 1972-1975 م؛
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1351 ق/ 1931 م؛
مقريزی، احمد بن علی، السلوك، به كوشش سعيد عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1972 م؛
سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، بيروت، 1355 ق/ 1936 م.

سيدعلی آل‌داود

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست