responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1513

ابن دارست، ابوالفتح


نویسنده (ها) :
سید علی آل داوود
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ‌دارِسْت، ابوالفتح منصور بن احمد (د 467 ق/ 1075 م)، ملقب به امين‌الدوله و مجدالوزراء، از وزيران القائم بامرالله خليفۀ عباسی. ابن‌دارست از وزيرزادگان فارس و اسلاف تاج‌الملك ابوالغنائم وزير سلجوقيان بود و به خاندان دارستيان كه از جمله بزرگان شيراز بودند، تعلق داشت (منشی كرمانی، 21-22). وی در آغاز كار و پيش از آنكه به وزارت خليفه برسد، در شيراز خزانه‌دار ابوكاليجار مرزبان بن سلطان‌الدولۀ بويهی (حك‌ 415- 440 ق/ 1024- 1048 م) بود (ابن اثير، 10/ 14؛ ابن جوزی، يوسف، 248) و در آنجا به داشتن صفات نيك و كمالات اخلاقی شهرت يافته بود، خط را نيز زيبا می‌نوشت (منشی كرمانی، 22). صفات پسنديده و شهرت او به توانگری و همچنين نقار موجود ميان ابوتراب اثيری (حاجب الحُجاب) و ابومنصور بن يوسف سبب شد كه ابومنصور در 453 ق/ 1061 م خليفه را به تفويض وزارت به ابن دارست برانگيزد و تأكيد كرد كه ابن دارست برای تصدّی منصب وزارت نه تنها چيزی به عنوان اقطاع طلب نمی‌كند، بلكه اموالی نيز پيشكش می‌دارد (ابن اثير، همانجا؛ بنداری، 24). اما چون ابن دارست به فرمان خليفه از شيراز به بغداد فراخوانده شد، عميدالملك كندری وزير طغرل طی نامه‌ای ناخشنودی پادشاه سلجوقی را از وزارت ابن دارست به اطلاع خليفه رساند. خليفه به اين بهانه كه بازگرداندن ابن‌دارست از ميان راه و نپذيرفتن او مقرون به مصلحت نيست، نظر طغرل را نپذيرفت (همانجا).
ابن‌دارست در 8 ربيع‌الاول 453 ق/ 4 آوريل 1061 م از شيراز به بغداد وارد شد و در نيمۀ ربيع‌الثانی همان سال به حضور خليفه رفت و امور وزارت را بر عهده گرفت (همانجا؛ ابن كثير، 11/ 86) و نيز از خليفه القاب امين‌الدوله و مجدالوزراء يافت (خواندمير، 83). همۀ مورخان اتفاق دارند كه ابن دارست پس از ورود به بغداد به مقام وزارت خليفه رسيد اما بسط ابن جوزی (همانجا) می‌گويد كه وی پس از آنكه دعوت خليفه را پذيرفت و به بغداد رفت، در آنجا كاتب خليفه گرديد و خلعت گرفت.
ابن‌دارست در دورۀ تصدی وزارت، در سامان دادن به اوضاع آشفته، به ويژه امور ديوانی، كوششها كرد و به توفيقهايی نيز دست يافت (ابن عمرانی، 197). در همان زمان طغرل سلجوقی وزير خود عميدالملك كندری را به خواستگاری دختر خليفه به بغداد فرستاد. ابن دارست به استقبال او تا نهروان بيرون رفت (جمادی الثانی 453 ق/ ژوئن 1061 م). آنگاه آن دو به اتفاق به شهر درآمدند اما در آنجا ميان دو وزير كدورتی پديد آمد (بنداری، 21-22؛ ابن جوزی، يوسف، 80). بنابر نقل برخی از منابع ــ كه چندان درست به نظر نمی‌رسد ــ ، عميدالملك پس از بازگشت بار ديگر از جانب طغرل نامه‌ای به خليفه نوشت و عزل ابن دارست را خواستار شد؛ «خليفه ابا نمود و بر مرتبت وزير بيفزود» (منشی كرمانی، 22)، ولی ابن دارست خود نگران شد و در 4 ذيحجۀ 454 ق/ 10 دسامبر 1062 م از همۀ مقامات خود استعفا داد و به اهواز رفت و در همان شهر در 11 شعبان 467 ق/ 2 آوريل 1075 م درگذشت (همانجا؛ عقيلی، 136؛ قس: بنداری، 24؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، 8/ 297؛ خواندمير، 83-84). ابن‌اثير (10/ 101) درگذشت او را در 468 ق دانسته و آن را جزو حوادث اين سال بيان داشته است. اينكه منشی كرمانی (ص 22) مدت وزارت او را دو سال و يك ماه ضبط كرده، درست نيست.
گروهی از شاعران ابن دارست را در دوران وزارت مورد ستايش قرار داده‌اند. از جمله ابوالحسن الخبّاز قصيدۀ مفصّلی در هنگام انتصاب ابن دارست به وزارت سرود و در آن او را بسيار ستود (ابن اثير، 10/ 14).

مآخذ

ابن‌اثير، الكامل؛
ابن‌جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1359 ق/ 1940 م؛
ابن جوزی، يوسف بن قزاوغلی، مرآة الزمان، به كوشش علی سويم، آنقره، 1968 م؛
ابن عمرانی، محمد بن علی، الانباه فی تاريخ الخلفاء، به كوشش قاسم السامرائی، ليدن، 1973 م؛
ابن كثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، قاهره، 1351- 1358 ق؛
بنداری، فتح بن علی، تاريخ دولة آل سلجوق، بيروت، 1400 ق/ 1980 م؛
خواندمير، غياث‌الدين، دستورالوزراء، به كوشش سعيد نفيسی، تهران، 1317 ش؛
عقيلی، سيف‌الدين، آثار الوزراء، به كوشش ميرجلال‌الدين حسينی ارموی، تهران، 1337 ش؛
منشی كرمانی، ناصرالدين، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار، به كوشش جلال‌الدين محدث ارموی، تهران، 1364 ش.

سيدعلی آل داود

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1513
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست