responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1080

ارسلان جاذب


نویسنده (ها) :
ابوالفضل خطیبی
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَرْسَلانِ جاذِب‌ (د بین‌419-421ق‌/ 1028-1030م‌)، سپهسالار و والی طوس و خراسان‌ به‌ روزگار سلطان‌ محمود غزنوی‌. گردیزی كنیۀ او را «ابوالحرث‌» آورده‌ است‌ (ص‌ 411) و گفته‌اند كه‌ چون‌ در كمنداندازی‌ مهارت‌ داشت‌ و یا در ابتدای‌ حال‌ «جنیبت‌ كش‌» بزرگان‌ بود (منینی‌، 1/ 311-312)، به‌ «جاذب‌» شهرت‌ یافت‌.
وی‌ از غلامان‌ ترك‌ سلطان‌ محمود بود (همانجا؛ شبانكاره‌ای‌، 80) كه‌ به‌ سبب‌ شایستگی‌ در سپاهیگری‌، به‌ مقامهای‌ برجستۀ نظامی‌ و سیاسی‌ نایل‌ آمد و نیز گفته‌اند كه‌ با سلطان‌ غزنوی‌ خویشاوندی‌ یافت‌ (دولتشاه‌، 132). به‌ گفتۀ عتبی‌، در 389ق‌ كه‌ سلطان‌ محمود اتحاد نظامی‌ عبدالملك‌ بن‌ نوح‌ سامانی‌، فائق‌، بكتوزون و ابوالقاسم‌ سیمجور (ه‌ م‌)، از امرای‌ یاغی‌ سامانی‌ را در حوالی مرو منهزم‌ كرد، ارسلان‌ جاذب‌ در سپاه‌ سلطان‌ غزنوی‌ حضور داشت‌؛ سپس‌ از سوی‌ او به‌ تعقیب‌ بكتوزون‌ پرداخت‌ و وی‌ را از خراسان‌ براند و پس‌ از این مأموریت‌ موفقیت‌آمیز از سوی محمود به‌ حكومت‌ طوس‌ منصوب‌ شد و در مأموریتی‌ دیگر، ابوالقاسم‌ سیمجور را از قهستان‌ به‌ طبس‌ واپس راند (نك‌ : ص‌ 178-180). ارسلان‌ جاذب‌ از این‌ پس‌ نیز در مقام‌ والی‌ طوس‌، از سوی‌ سلطان‌ غزنوی‌ به‌ مأموریتهای‌ مهم‌ نظامی‌ فرستاده‌ می‌شد. در 395ق‌ كه‌ افراد ابن‌ بهیج‌ اعرابی‌ در بیابان‌ مرو به‌ تحریك‌ عامل‌ محمود در آن‌ ناحیه‌، ابو ابراهیم‌ منتصر، آخرین‌ امیر سامانی‌ را كه‌ به‌ آنان‌ پناه‌ آورده‌ بود، هلاك‌ كردند، ارسلان‌ جاذب‌ بدانجا فرستاده‌ شد و پس‌ از نبردی‌، ابن‌ بهیج‌ و عامل‌ محمود را به‌ قتل‌ رساند (گردیزی‌، 384- 385؛ عتبی‌، 198- 199؛ نیز نك‌ : ناظم‌، 46-47).
در 396ق‌ كه‌ محمود به‌ فتح‌ مولتان‌ رفت‌، حفظ امنیت‌ شهرهای‌ غزنه‌، هرات‌ و نیشابور را به‌ ارسلان‌ سپرد، اما او در مقابل‌ سوباشی‌ تگین‌، از امرای‌ ایلك‌ خان‌ قراخانی‌ كه‌ هرات‌ را تسخیر كرده‌، و نیشابور را در معرض‌ هجوم‌ قرار داده‌ بود،كاری‌ از پیش‌ نبرد.با اینهمه‌،سوباشی‌ پس‌ از آگاهی‌ از بازگشت‌ سلطان‌ غزنوی‌، راه‌ گریز در پیش‌ گرفت‌ و ارسلان‌ جاذب‌ سر در پی‌ او نهاد و پس‌ از آنكه‌ بسیاری‌ از لشكریان‌ سوباشی‌ را به‌ قتل‌ رساند، او را به‌ جرجان‌ گریزاند (گردیزی‌، 388- 389؛ عتبی‌، 281-283؛ ابن‌ اثیر، 9/ 188). او همچنین‌ در جنگ‌ محمود با ایلك‌ خان‌ كه‌ به‌ پیروزی‌ سلطان‌ غزنوی‌ انجامید، فرماندهی‌ بخشی‌ از سپاه‌ را برعهده‌ داشت‌ (نك‌ : عتبی‌، 284- 287). ارسلان‌ در 401ق‌ همراه‌ با آلتوتاش‌ (ه‌ م‌)، نواحی‌ غور را به‌ قلمرو غزنویان‌ افزود و در 403ق‌ در سركوب‌ عصیان‌ حكمران‌ غرجستان‌ (غرشستان‌) نیز مشاركت‌ داشت‌ (همو، 312-313، 328-331؛ نیز نك‌ : ناظم‌،60-62).
شبانكاره‌ای‌ در مجمع‌ الانساب‌ (در نسخه‌ای‌ از این‌ اثر، نك‌ : نفیسی‌، 1/ 61) ــ كه‌ احتمالاً بخش‌ مربوط به‌ غزنویان‌ را از یكی‌ از آثار مفقود ابوالفضل بیهقی‌ برگرفته‌ است‌ ــ به‌ هنگام‌ ذكر رویدادی‌ مربوط به‌ 419ق‌ (برای‌ شرح‌ این‌ رویداد، نك‌ : گردیزی‌، 416؛ ناظم‌، 65)، چنین‌ آورده‌ كه‌ در این‌ زمان‌ 7 سال‌ از آمدن‌ تركمانان‌ به‌ خراسان‌ و 3 سال‌ از حكومت‌ ارسلان‌ جاذب‌ بر این‌ دیار گذشته‌ است‌. از آنجا كه‌ می‌دانیم‌ سلطان‌ محمود در 416ق‌ تركمانان‌ را در خراسان‌ سكنی‌ داد (گردیزی‌، 401، 410-411) و نیز منابع‌ تاریخی‌ پس‌ از مرگ‌ نصر بن‌ سبكتكین‌، سپهسالار خراسان‌ در 412ق‌ (نك‌ : همو، 402)، از جانشین‌ او یادی‌ نكرده‌اند، می‌توان‌ احتمال‌ داد كه‌ در گزارش‌ شبانكاره‌ای‌ جابه‌جایی‌ رخ‌ داده‌ است‌؛ یعنی‌ در آن‌ هنگام‌ 3 سال‌ از آمدن‌ تركمانان‌ به‌ خراسان‌ (416ق‌) و 7 سال‌ از حكومت‌ ارسلان‌ جاذب‌ سپری‌ شده‌، و او احتمالاً پس‌ از مرگ‌ نصر به‌ جانشینی‌ وی‌ منصوب‌ شده‌ بود. اگر گزارش یادشدۀ شبانكاره‌ای‌ را نیز بپذیریم‌، ارسلان‌ جاذب‌ دست‌كم‌ از 416ق‌ بر كل‌ خراسان فرمان‌ می‌رانده‌ است‌ (نیز نك‌ : شبانكاره‌ای‌، 63، 80؛ عقیلی‌، 154). هر چند در 419ق‌ كه‌ ارسلان‌ از سوی‌ محمود برای‌ دفع‌ تركمانان‌ سلجوقی‌ به‌ فراوه‌ فرستاده‌ شد، گردیزی‌ (ص‌ 415-416) او را فقط «امیر طوس‌» خوانده‌ است‌. آخرین‌ آگاهی‌ ما از زندگانی‌ ارسلان‌ جاذب‌ و در واقع‌ واپسین‌ سالهای‌ حیات‌ او نیز مربوط به‌ همین‌ تاریخ‌ است‌. چه‌، بیهقی‌ به‌ هنگام‌ نقل‌ رویدادهای‌ مربوط به‌ آسیغتگین‌ حاجب‌، سپهسالار خراسان‌ به‌ روزگار مسعود، گفته‌ است‌ كه‌ سلطان‌ محمود او را به‌ جانشینی‌ ارسلان جاذب‌ گمارده‌ بود (ص‌ 106، 169). بنابراین‌، مرگ‌ ارسلان می‌بایست‌ بین‌ سالهای‌ 419-421ق (سال‌ درگذشت محمود) رخ‌ داده‌ باشد.
به‌ گفتۀ بیهقی‌، یكی‌ از پسران‌ ارسلان‌ به‌ نام‌ سلیمان‌، در زمرۀ فرماندهان‌ سپاه‌ سلطان‌ مسعود بود كه‌ سرانجام‌ در اواخر حكومت‌ او، به‌ سلجوقیان‌ پیوست‌ (ص‌ 506، 756، 805).
ارسلان جاذب‌ در زمرۀ امرایی‌ بود كه‌ سلطان‌ محمود در كارها با او رای‌ می‌زد؛ مثلاً در 408ق‌ كه‌ بیشتر اركان‌ دولت‌ با لشكركشی‌ سلطان‌ به‌ خوارزم‌ مخالفت‌ می‌كردند، محمود با ارسلان جاذب‌ مشورت‌ كرد و تنها او سلطان‌ را به‌ تسخیر خوارزم‌ برانگیخت‌ (نك‌ : عقیلی‌، 166- 168). مورخان‌ عصر غزنوی‌، شجاعت‌ ارسلان‌ را در نبردها، به‌ ویژه‌ در مقابله‌ با تركمانان‌ سلجوقی‌ بسی‌ ستوده‌اند. هنگامی‌ كه‌ در 416ق‌ سلطان‌ محمود به‌ اسكان‌ تركمانان‌ در برخی‌ نواحی‌ خراسان‌ فرمان‌ داد، ارسلان‌ در اعتراض‌ به‌ این‌ فرمان‌ سلطان‌، با صراحت‌ به‌ او گفت‌: «این‌ خطا بود كه‌ كردی‌، اكنون‌ كه‌ آوردی‌ همه‌ را بكش‌ یا به‌ من‌ ده‌ تا انگشتهای‌ نر ایشان‌ ببرم‌ تا تیر نتوانند انداخت‌». محمود از این‌ سخنان‌ چندان‌ درشگفت‌ شد كه‌ گفت‌: «بی‌رحم‌ مردی‌ و سخت‌ ستبر دلی‌» (گردیزی‌، 411؛ نیز نك‌ : راوندی‌، 92-93؛ حسینی‌، 27). ازهمین‌رو ابوالفضل‌ بیهقی‌ وقتی‌ سالها بعد به‌ روزگار مسعود از آشوبگریهای‌ تركمانان‌ در خراسان‌ و هزیمت‌ غزنویان‌ از ایشان‌، داد سخن‌ می‌دهد، از هوشمندی‌ و پایمردی‌ ارسلان‌ در مقابل‌ تركمانان‌ و استبداد رأی‌ سلطان‌ محمود یاد می‌كند (ص‌ 77، 348، 626، 709).
ارسلان‌ با آنكه‌ به‌ تعبیر بیهقی‌ (ص‌ 709)، «گربزی‌ بود كه‌ چنونی‌ یاد نداشتند»، در 418ق‌ از تركمانان‌ شكست‌ خورد و محمود در پی‌ ادامۀ شكایت‌ اهالی‌ برخی‌ از شهرهای‌ خراسان‌ كه‌ در معرض‌ تاخت‌ و تازهای‌ آنان‌ قرار گرفته‌ بودند، ارسلان‌ را سخت‌ ملامت‌ كرد. سرانجام‌ سلطان‌ به‌ تن‌ خویش‌ به‌ طوس‌ آمد و ارسلان‌ با سپاهی‌ كه‌ او در اختیارش‌ نهاده‌ بود، در فراوه‌ تركمانان‌ را تار و مار كرد (گردیزی‌، 415-416؛ نیز نك‌ : بازورث‌، 1/ 229).
بیش از 20 سال‌ از واپسین‌ سالهای‌ زندگانی‌ ابوالقاسم‌ فردوسی‌ با حكومت‌ ارسلان‌ جاذب‌ بر طوس‌ یا خراسان‌ مقارن‌ بود و فردوسی‌ در آغاز شاهنامه‌ ضمن‌ ستایش‌ سلطان‌ محمود و نصر بن‌ سبكتكین‌، برادر او،«سپهدار طوس‌» را نیز در ابیاتی‌می‌ستاید (ص 27،بیتهای‌ 220- 222) كه‌ به‌ ظن‌ قوی‌، مراد ارسلان‌ جاذب‌ است‌. ازهمین‌رو، گفته‌اند كه‌ وی‌ در زمرۀ معدود دولتمردان‌ غزنوی‌ بوده‌ است‌ كه‌ شاعر بزرگ‌ طوس‌ را گرامی‌ می‌داشت‌ و احتمالاً او را برانگیخت تا به‌ غزنه‌ رود و شاهنامه‌ رابه‌ سلطان‌محمود تقدیم‌كند (نك‌ : تقی‌زاده‌، 110-111) و نیز آورده‌اند كه‌ ارسلان‌ مقبره‌ای‌ برای‌ شاعر ساخت‌ كه‌ تا سدۀ 7ق‌ همچنان‌ پای‌ برجا بود (نك‌ : ماسه‌، 111؛ تقی‌زاده‌، 121). به‌ گفتۀ دولتشاه‌ (ص‌ 132)، ارسلان‌ جاذب‌ به‌ ساختن‌ ابنیه‌ اهتمام‌ می‌ورزید و رباط «سنگ‌ بست‌» را بر سر چهار راهی‌ ــ راهی‌ از نیشابور به‌ مرو و راهی‌ از طوس‌ به‌ هرات‌ ــ همو ساخت‌. جنازۀ ارسلان‌ جاذب‌ را نیز در همانجا به‌ خاك‌ سپردند (نیز نك‌ : راوندی‌، 92) و ویرانه‌های‌ مقبرۀ او اكنون‌ در همین‌ محل‌ باقی‌ مانده‌ است‌ (نك‌ : مولوی‌، 1/ 6 - 7).

مآخذ

ابن‌اثیر، الكامل‌؛
بازورث‌، ادموند، تاریخ‌ غزنویان‌، ترجمۀ حسن‌ انوشه‌، تهران‌، 1356ش‌؛
بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ علی‌ اكبر فیاض‌، مشهد، 1350ش‌؛
تقی‌ زاده‌، حسن‌، «منشأ اصلی‌ و قدیم‌ شاهنامه‌»، هزارۀ فردوسی‌، تهران‌، 1362ش‌؛
حسینی‌، علی‌، زبدة التواریخ‌، به‌ كوشش‌ محمد نورالدین‌، بیروت‌، 1405ق‌/ 1985م‌؛
دولتشاه‌ سمرقندی‌، تذكرة الشعراء ، به‌ كوشش‌ محمد رمضانی‌، تهران‌، 1338ش‌؛
راوندی‌، محمد، راحةالصدور، به‌ كوشش‌ محمد اقبال‌، تهران‌، 1333ش‌؛
شبانكاره‌ای‌، محمد، مجمع‌ الانساب‌، به‌ كوشش‌ میرهاشم‌ محدث‌، تهران‌، 1363ش‌؛
عتبی‌، محمد، تاریخ‌ یمینی‌، ترجمۀ جرفادقانی‌، به‌ كوشش‌ جعفر شعار، تهران‌، 1357ش‌؛
عقیلی‌، سیف‌الدین‌، آثارالوزراء ، به‌ كوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، 1364ش‌؛
فردوسی‌، شاهنامه‌، به‌ كوشش‌ ی‌. ا. برتلس‌، مسكو، 1966م‌؛
گردیزی‌، عبدالحی‌، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، 1363ش‌؛
ماسه‌، هانری‌، فردوسی‌ و حماسۀ ملی‌، ترجمۀ مهدی‌ روشن‌ضمیر، تبریز، 1350ش‌؛
منینی‌، احمد، شرح‌ الیمینی‌ (فتح‌ الوهبی‌)، قاهره‌، 1286ق‌؛
مولوی‌، عبدالحمید، آثار باستانی‌ خراسان‌، مشهد 1354ش‌؛
نفیسی‌، سعید، در پیرامون‌ تاریخ‌ بیهقی‌، تهران‌، 1352ش‌؛
نیز:

Nāzim, M., The Life and Times of Sultān Maħmūd of Ghazna, New Delhi, 1971.
ابوالفضل‌ خطیبی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1080
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست