responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1056

اخی جوق


نویسنده (ها) :
علیرضا علاءالدینی
آخرین بروز رسانی :
شنبه 23 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اَخی‌جوق‌ (مق‌ 761ق‌/ 1260م‌)، از امرای‌ مغولی‌ تبار ملك‌ اشرف‌ چوپانی كه‌ پس‌ از كشته‌ شدن‌ وی‌ یك‌ چند بر آذربایجان‌ فرمان‌ راند.
مقارن‌ سقوط دولت‌ چوپانیان‌ در آذربایجان‌، دودمانهای‌ محلی‌ مجاور مانند آلتین‌ اردو، جلایریان‌ و آل‌مظفر(ه‌م‌ م‌) هر یك‌ می‌كوشیدند تا بر آذربایجان‌ دست‌ یابند. در منابع‌ از اخی‌ جوق‌ به‌ هنگام‌ یورش جانی بیك‌، خان‌ آلتین‌ اردو، در 758ق‌ به‌ آذربایجان‌ (سومر، 1/ 54) یاد شده‌ است‌؛ پیش‌ از این‌ تاریخ‌ از زندگی‌ وی‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌ و آنچه‌ می‌دانیم‌، منحصر به‌ وقایع‌ سالهای‌ پایانی‌ عمر اوست‌. به‌ گفتۀ حافظ ابرو (ص‌ 233-234)، اخی‌ جوق‌ كه‌ از لشكریان‌ ملك‌ اشرف‌ چوپانی‌ بود، پس‌ از چیرگی‌ جانی‌ بیك‌ بر آذربایجان‌ به‌ آلتین‌ اردو پیوست‌. سیطرۀ آلتین‌ اردو بر این‌ دیار دیری‌ نپایید، زیرا جانی‌ بیك‌ به‌ زودی‌ حكومت‌ آنجا را به‌ پسر خود بیردی‌ بیك‌ سپرد و خود عازم‌ دشت‌ قبچاق‌ شد و اندكی بعد همانجا درگذشت‌ و بیردی‌ بیك‌ نیز بی‌درنگ‌ تبریز را ترك‌ گفت‌. در این‌ زمان‌ اخی‌ جوق‌ از سوی‌ سرای‌ تیمور، وزیر بیردی‌ بیك‌ مأموریت‌ یافت‌ تا جواهرات‌ گرانبهایی‌ را كه‌ گفته‌ می‌شد از ملك‌ اشرف‌ در مرند بر جای‌ مانده‌ است‌، به‌ تبریز بازگرداند، اما او پس‌ از دستیابی‌ بر این‌ جواهرات‌ آنها را بین‌ زیردستان‌ خود تقسیم‌ كرد و با بهره‌گیری‌ از غیبت‌ جانی‌ بیك‌ و بیردی‌ بیك‌ سر به‌ شورش‌ برداشت‌ و پیروزمندانه‌ وارد تبریز شد (قطبی‌، 179؛ حافظ ابرو، 236؛ قس‌: اشپولر، 143) و یاران‌ ملك‌ اشرف‌ گرد او فراهم‌ آمدند. او با فرستادن‌ امرای اشرف‌ به‌ حكومت‌ شهرهای‌ آذربایجان‌، بر همۀ آن‌ نواحی‌ چیرگی یافت‌ و مانند اشرف‌ دست‌ ستم‌ بر گشود و با مصادرۀ مردم‌، لشكری‌ عظیم‌ گرد آورد(قطبی‌، 180؛نیز نك‌ حافظ ابرو،همانجا).
در بهار 759ق‌، سلطان‌ اویس‌ فرمانروای‌ جلایریان‌ در بغداد، پس‌ از آگاهی از رویدادهای‌ تبریز به‌ آنجا سپاه‌ برد. هرچند اخی‌ جوق‌ نخست‌ در مقابل‌ اویس‌ مقاومت‌ نمود و حتی‌ بخشی‌ از سپاه‌ جلایری‌ را نیز منهزم‌ كرد، اما سرانجام‌ شكست خورد و به‌ نخجوان‌ گریخت‌. اویس در رمضان‌ همین سال‌، امیرعلی‌ پیلتن‌، یكی‌ از امرای‌ خود را به‌ مقابله‌ با اخی‌ جوق كه‌ بر آن‌ بود تا بار دیگر تبریز را فرا چنگ‌ آورد، فرستاد. امیرعلی كه‌ با اویس‌ رابطۀ خوبی‌ نداشت‌، در نبرد با اخی‌ جوق‌ درنگ‌ كرد و در نتیجه‌ لشكریان‌ قراباغ‌ به‌ اخی جوق‌ پیوستند و امیرعلی‌ را منهزم‌ كردند. آنگاه‌ اخی‌ جوق كه‌ دریافت‌، اویس‌ به‌ سبب‌ سرمای‌ سخت‌ زمستان‌ به‌ بغداد بازگشته‌ است‌، بار دیگر بر تبریز دست‌ یافت‌ (قطبی‌، 182-183؛ حافظ ابرو، 237- 238؛ عبدالرزاق‌، 293-294).
در بهار 760ق‌ این‌ بار مبارزالدین‌ محمد مظفری‌ (نك‌ : ه‌ د آل‌ مظفر) در رقابت‌ با جلایریان‌، به‌ تسخیر آذربایجان‌ طمع‌ بست‌. او پس‌ از آگاهی‌ از بازگشت‌ اویس‌ به‌ بغداد و نیز كشمكشهای‌ بازماندگان‌ جانی‌ بیك‌ بر سر تاج‌ و تخت‌ در دشت‌ قبچاق‌، به‌ آذربایجان‌ تاخت‌ و در شهر میانه‌، اخی‌جوق‌ را سخت‌ شكست‌ داد. او به‌ نخجوان گریخت‌ و مبارزالدین‌ «به‌ تبریز آمد و یك‌ هفته‌ در آنجا بود و نماز جمعه‌ بگزارد» (قطبی‌، 183؛ كتبی‌، 57 -59؛ حافظ ابرو، 238). از آن‌ سوی‌ اویس‌ نیز برای‌ مقابله‌ با مبارزالدین‌ به‌ آذربایجان‌ تاخت‌ و او بی‌درنگ‌ به‌ عراق‌ عجم‌ عقب‌ نشست‌. اویس‌ چون‌ به‌ تبریز وارد شد، این‌بار به‌ اخی‌ جوق‌ كه‌ در خانۀ پدر خوانده‌اش‌ پنهان‌ شده‌ بود، امان‌ داد، اما او به‌ اتفاق‌ علی‌ پیلتن‌ و خواجه‌ علاءالدین‌ قزوینی‌، از امرای‌ اویس‌، برضد سلطان‌ جلایری‌ توطئه‌ای‌ چید كه‌ سرانجام‌ با كشف‌ شدن‌ آن‌، اخی‌ جوق‌ به‌ همراه‌ دو امیر كشته‌ شدند (همانجا؛ نیز نك‌ : میرخواند، 5/ 571).
اخی‌ جوق‌ در مدت‌ كوتاه‌ امارتش‌ با دستگاه‌ مملوكان‌ مصر مكاتبه‌ داشت‌. به‌ روایت‌ قلقشندی‌ از سوی‌ دیوان‌ رسایل‌ مملوكان‌ نامه‌هایی‌ با خطاب «اخی‌» برای‌ وی‌ فرستاده‌ می‌شد (7/ 261؛ قس‌: دانشنامه). شگفت‌ است كه‌ شهرت‌ او حتی‌ به‌ ناحیۀ آسیای‌ صغیر نیز رسیده‌ بود. چنانكه‌ احمدی‌ شاعر عثمانی‌ فصلی‌ از كتاب‌ اسكندرنامۀ خود را به‌ اخی‌جوق‌ اختصاص‌ داده‌ است‌ (نك‌ : گ‌ 64 ب‌ به‌ بعد).

مآخذ

احمدی‌، ابراهیم‌، اسكندرنامه‌ (نك‌ : مل‌ ، احمدی‌)؛
اشپولر، برتولد، تاریخ‌ مغول در ایران‌، ترجمۀ محمود میرآفتاب‌، تهران‌، 1365ش‌؛
حافظ ابرو، عبدالله‌، ذیل‌ جامع‌ التواریخ‌ رشیدی‌، به‌ كوشش‌ خانبابا بیانی‌، تهران‌، 1350ش‌؛
دانشنامه‌؛
سومر، فاروق‌، قراقوینلوها، ترجمۀ وهاب‌ ولی‌، تهران‌، 1369ش‌؛
عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین‌، به‌كوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، 1353ش‌؛
قطبی‌ اهری‌، ابوبكر، تاریخ‌ شیخ‌ اویس‌، به‌كوشش‌ ی‌. ب‌. وان‌ لون‌، لاهه‌، 1373ق‌؛
قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشی‌، قاهره‌، 1363ق‌/ 1983م‌؛
كتبی‌، محمود، تاریخ‌ آل‌ مظفر، به‌كوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، 1335ش‌؛
میرخواند، محمد، تاریخ‌ روضةالصفا، تهران‌، 1339ش‌؛
نیز:

Aḥmadī, İskander-Nāme, Ankara, 1983.
علیرضا علاءالدینی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1056
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست