responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1012

بیاسی


نویسنده (ها) :
نرگس قندیل زاده
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 18 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَیاسی‌، ابوالحجاج‌ یوسف‌ بن‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ انصاری‌ بیاسی‌ (573-653ق‌ /1177-1255م‌)، مورخ‌، محدث‌ و شاعر. او به‌ بیاسه‌، شهری‌ در ایالت‌ جَیان‌ اندلس‌ (نک‌ : ه‌ د، بیاسه‌؛ EI2, I /1150) منسوب‌ است‌ و برخی‌ صراحتاً او را زادۀ همین‌ شهر می‌دانند (نیكل‌، 335؛ بویگس‌، 290)، اما ابن‌ شاكر كتبی‌ (20 /84) محل‌ تولد او را تونس‌ یاد كرده‌ است‌ كه‌ بعید به‌ نظر می‌رسد (نک‌ : دنبالۀ مقاله‌).
بیاسی‌ به‌ اغلب‌ شهرهای‌ اندلس‌ سفر كرد (ابن‌ خلكان‌، 7 /238؛ ابن‌ عماد، 5 /262) و در زمان‌ ابوزكریا یحیى‌ اول‌، امیر حفصی‌ افریقیه‌ (حك‌ 625-647ق‌)، مانند بسیاری‌ دیگر از مسلمانان‌ اندلس‌ كه‌ از برابر حملات‌ مسیحیان‌ برای‌ باز پس‌ گیری‌ اسپانیا، به‌ شهرهای‌ شمال‌ افریقا می‌گریختند (نک‌ : ه‌ د، افریقیه‌)، وارد شهر تونس‌ شد (ابن‌ خلكان‌، همانجا). ابوزكریا هم‌ كه‌ از میان‌ مهاجران‌ نخبگانی‌ را به‌ مقامات‌ و مناصب‌ عالی‌ می‌گماشت‌، بیاسی‌ را با حرمت‌ و عزت‌ و مستمری‌ ماهانه‌ نزد خود نگاه‌ داشت‌ (ابن‌ سعید، المغرب‌ ... ، 2 /73، «تذییل‌ ... »، 23) و او ظاهراً تا پایان‌ عمر در آنجا ماند (ابن‌ خلكان‌، 7 /243؛ سیوطی‌، 2 / 359).
از مراحل‌ تحصیل‌، تدریس‌ و استادان‌ و شاگردان‌ بیاسی‌ بی‌خبریم‌؛ تنها می‌دانیم‌ كه‌ ابن‌ سعید مغربی‌ (610-685 ق‌) كه‌ حدود 37 سال‌ از بیاسی‌ كوچك‌تر بوده‌، و از 631ق‌ به‌ بعد چندی‌ به‌ جای‌ پدر بر الجزیرة الخضراء حكم‌ رانده‌، با بیاسی‌ روابط علمی‌ داشته‌ است‌. همو بعدها پس‌ از بازگشت‌ از شرق‌ (652ق‌) به‌ افریقیه‌، باز با بیاسی‌ دیدار كرد و ماجراهای‌ شوخی‌آمیزی‌ كه‌ میانشان‌ رفته‌، ظاهراً در همین‌ زمان‌ رخ‌ داده‌ است‌ (نک‌ : ابن‌ خلیل‌، 94). ادیبی‌ به‌ نام‌ ابوالعباس‌ بن‌ یوسف‌ سلمی‌ نیز ملازم‌ بیاسی‌ بود (ابن‌ طوّاح‌، 148). نیز ابن‌ خلكان‌ دربارۀ كتاب‌ حماسۀ بیاسی‌ (نک‌ : دنبالۀ مقاله‌، بخش‌ آثار) به‌ این‌ نكته‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ نسخه‌ای‌ از این‌ كتاب‌ را كه‌ بیاسی‌ در 650ق‌ به‌ خط خود نوشته‌ بود، نزد او قرائت‌ كرده‌ است‌ (7 /239).
ابن‌ سعید دربارۀ شخصیت‌ و اخلاق‌ بیاسی‌، گزارشهایی‌ دارد (نک‌ : المغرب‌، نیز ابن‌ خلیل‌، همانجاها) كه‌ مقری‌ (3 /316-317، 390) و نیكل‌ (همانجا) نیز بخشی‌ از آنها را نقل‌ كرده‌اند. ابن‌سعید در القدح‌ المعلى فی‌ التاریخ‌ المحلى، ضمن‌ تأكید بر قدرشناسی‌ خود نسبت‌ به‌ استفادۀ علمی‌ از محضر بیاسی‌، می‌گوید كه‌ او همۀ درآمد خود را می‌اندوخت‌ و با خست‌ و سختی‌ روزگار می‌گذراند (نک‌ : ابن‌ خلیل‌، همانجا).
ابن‌ سعید سپس‌ ماجرای‌ علاقۀ بیاسی‌ به‌ نوجوان‌ خوش‌ چهرۀ اشراف‌زاده‌ای‌ از میان‌ شاگردانش‌ را نقل‌ می‌كند كه‌ پدر این‌ نوجوان‌ در جزیرة الخضراء باغ‌ مصفایی‌ بر كرانۀ وادی‌ العسل‌ داشت‌ و بیاسی‌ در این‌ باغ‌ با شاگرد خاص‌ خود بسیار ملاقات‌ می‌كرد. اما محبوب‌، در میان‌ ادیبان‌ و شاعران‌، شیفتگان‌ دیگری‌ نیز داشت‌ و ادیبی‌ ملقب‌ به «فار» (موش‌) هم‌ در میان‌ آنان‌ بود. میان‌ بیاسی‌ ــ كه‌ از قضا لقب «قطّ» (گربه‌) داشت‌ ــ و آن‌ ادیب‌ رقابتی‌ درگرفت‌ كه‌ به‌ گریز بیاسی‌ از الجزیرۀ الخضراء، و شعر طنزآمیز آن‌ ادیب‌ (گریز گربه‌ از موش‌) انجامید (همو، 94، 95؛ نیز نک‌ : نیكل‌، همانجا).
بعدها بیاسی‌ در پاسخ‌ نامۀ یك‌ دوست‌، ابیاتی‌ سرود و در آن‌ از «آرزوهای‌ جوانی‌ و دوران‌ فراموش‌ نشدنی‌ جزیرة الخضراء و باغ‌ وادی‌ العسل‌ كه‌ البته‌ گرد آمدن «زنبورهای‌ مزاحم‌» در آن‌ عیش‌ او را منغص‌ كرد»، سخن‌ گفت‌. وی‌ در شعر دیگری‌ نیز گریز خود را چنین‌ توجیه‌ كرد: «ترك‌ محبوبی‌ كردیم‌ كه‌ گمراهان‌ و سفیهان‌ با دروغ‌ و نیرنگ‌ او را فریفتند و در میان‌ خود دست‌ به‌ دست‌ گرداندند». او هیچ‌گاه‌ آن‌ محبوب‌ را فراموش‌ نكرد. ابن‌ سعید در یك‌ دو بیتی‌ او را اندرز داد و یادآور شد كه‌ آن‌ یار، دیگر آن‌ نوجوان‌ ساده‌روی‌ و نارُسته‌ نیست‌، اما بیاسی‌ در شعری‌، بر علاقۀ خود چندان‌ پای‌ فشرد كه‌ ابن‌ سعید بهتر دید او را در این‌ تب‌ و تاب‌ رها كند (نک‌ : ابن‌ خلیل‌، همانجا). مقری‌ پس‌ از روایت‌ تقریباً كامل‌ ماجرا، به‌ طریقی‌ از نقل‌ چنین «هزل‌ ناپسندی‌» استغفار می‌كند (همانجا).
از میان‌ معاصران‌ هم‌ عبدالعزیز عتیق‌ 3 بیت‌ از اشعار بیاسی‌ (دربارۀ توضیح‌ و توجیه‌ ترك‌ محبوب‌) را به‌ عنوان‌ نمونۀ پاكیزه‌ و بدون‌ تصریحی‌ از غزل‌ مذكر در بخش «مجون‌» كتاب‌ خود آورده‌ است‌ (ص‌ 267).
از ماجرای‌ بیاسی‌ در الجزیرة الخضراء ممكن‌ است‌ این‌ نكتۀ تازه‌ نیز استنباط شود: می‌دانیم‌ كه‌ ابن‌ ابار قضاعی‌ (595-658ق‌) را دشمنانش‌ لقب «فار» داده‌ بودند (عبدالمجید، 163). بعید نیست‌ كه‌ آن‌ ادیب‌ ملقب‌ به «فار» كه‌ در باغ‌ كرانۀ وادی‌ العسل‌، بیاسی‌ (= قط) را از میدان‌ به‌ در كرد، همین‌ ابن‌ ابار باشد؛ به‌ ویژه‌ آنكه‌ هم‌ بیاسی‌ قصیدۀ معروف‌ او (ادرك‌ بخیلك‌ ... ) را نقد كرده‌ است‌ (ابن‌ طواح‌، 187)، و هم‌ خوی‌ غلامبارگی‌ و غزل‌ مذكر را در شخصیت‌ و شعـر ابن‌ ابـار ــ با توجه‌ به‌ بخش‌ غزل‌ دیوان‌ وی‌ ــ نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌ (ابن‌ خلیل‌، 193؛ قس‌: ه‌ د، ابن‌ ابار).
بیاسی‌ به‌ گفتۀ خود شیفتۀ زبان‌ و ادبیات‌ عربی‌ بود (نک‌ : ابن‌ خلكان‌، همانجا)، اما این‌ شیفتگی‌ در زمانی‌ كه‌ زایایی‌ و پویایی‌ از ادب‌ رخت‌ بربسته‌ بود (برونشویگ‌، 399)، به‌ شاعر امكان‌ خلق‌ یك‌ اثر تازه‌ نمی‌داد و تنها می‌توانست‌ او را به‌ حفظ مجموعۀ عظیمی‌ از شعر عصر جاهلی‌ و دوران‌ اسلامی‌، از قبیل‌ شعر 6 شاعر بزرگ‌ جاهلی‌، دیوان‌ و حماسۀ ابوتمام‌، دیوان‌ متنبی‌، سقط الزند ابوالعلاء معری‌ و جز آنها یاری‌ رساند (ابن‌ خلكان‌، 7 /238؛ ذهبی‌، 23 / 339).
بیاسی‌ در دوران‌ آرامشی‌ هم‌ كه‌ در دربار ابوزكریا داشت‌، دست‌ به‌ آفرینش‌ ادبی‌ نزد و تنها به‌ فراهم‌ آوردن‌ یك‌ مجموعۀ شعر پرداخت‌. وی‌ در تنظیم‌ مجموعۀ خویش‌ با دقت‌ تمام‌ روش‌ ابوتمام‌ در دیوان‌ معروف‌ حماسه‌ را در پیش‌ گرفت‌ و نام‌ آن‌ را نیز حماسه‌ نهاد (ابن‌ شاكر، 20 /84؛ ابن‌ خلكان‌، 7 / 239؛ یافعی‌، 4 /130) كه‌ به‌گفتۀ برونشویگ‌ چیزی‌ نیست‌ جز مجموعه‌ای‌ از قصاید و روایات‌ دیگران‌ (ص‌ 399).
همچنین‌ برای‌ ابوزكریا احادیث‌ كتاب‌ المستصفى‌ اثر غزالی‌ را جمع‌ آورد و پس‌ از استخراج‌ از منابع‌ اصلی‌، صحیح‌ و سقیم‌ آنها را جدا كرد (ابن‌ قنفذ، 119؛ محفوظ، 1 /173). وی‌ بایستی‌ این‌ احادیث‌ را در مجموعه‌ یا كتابی‌ گرد آورده‌ باشد، ولی‌ در منابع‌ چیزی‌ بیش‌ از آنچه‌ گفته‌ شد، نیامده‌ است‌.
اما عصر بیاسی‌، روزگار گسترش‌ روزافزون‌ تألیفات‌ تاریخی‌ بود (نک‌ : فروخ‌، 5 /372). به‌ همین‌ سبب‌، ملاحظه‌ می‌شود كه‌ بیاسی‌ در آن‌ هنگام‌ 3 اثر تاریخی‌ آفرید (نک‌ : دنبالۀ مقاله‌، بخش‌ آثار).
آنچه‌ دربارۀ بیاسی‌ می‌توان‌ گفت‌، این‌ است‌ كه‌ وی «لغت‌شناس‌، مورخ‌ و شاعری‌ بود كه‌ در مكتب‌ شعر كلاسیك‌ به‌ خوبی‌ پرورش‌ یافت‌» (نک‌ : EI2, III /111) و در شعر صاحب‌نظر شد، چنان‌كه‌ ابن‌ خلكان‌ صفحاتی‌ از وفیات‌ را به‌ نقل‌ نمونه‌هایی‌ از اشعار گرد آمده‌ در حماسۀ بیاسی‌ اختصاص‌ داد (7 /239-243)، تا نشان‌ دهد كه‌ او در عرصۀ گردآوری‌ و روایت‌ شعر، كارشناس‌ قابلی‌ بوده‌ (همو، 7 /243)، و خود در مواردی‌ هنگام‌ ذكر نام‌ و شعر شاعران‌ به‌ این‌ كتاب‌ استشهاد كرده‌ است‌ (نک‌ : 1 /232 و 7 /132). ابن‌ سعید هم‌ بارها در نقل‌ اشعار از روایت‌ بیاسی‌ سود جسته‌ است‌ (نک‌ : المغرب‌، 1 /205، رایات‌ ... ، 236). اما هیچ‌ منبعی‌ به‌ دیوان‌ اشعار او اشاره‌ نكرده‌ است‌؛ پس‌ بی‌جا نیست‌ كه‌ ابن‌ سعید همواره‌، در روایتهای‌ ادبی‌ (و نه‌ تاریخی‌) خود از بیاسی‌، قید «مورخ‌ اندلس‌» را پس‌ یا پیش‌ از نام‌ او می‌آورد (نک‌ : المغرب‌، 1 /205، 427، رایات‌، همانجا) و ابن‌ خلكان‌ در شرح‌ حالی‌، از حماسه‌ استفادۀ تاریخی‌ می‌كند (5 / 39)، زیرا به‌ گفتۀ نیكل‌، بیاسی‌ پیش‌ از آن‌ كه‌ شاعر باشد، تاریخ‌نگار است‌ (همانجا).
اینك‌ لازم‌ است‌ اشاره‌ كنیم‌ كه‌ نام‌ این‌ بیاسی‌، با بیاسی‌ دیگری‌ خلط شده‌ است‌؛ ابوالحجاج‌ یوسف‌ بلوی‌ را اسماعیل‌ پاشا بغدادی‌ (2 /554) با بیاسی‌ موردنظر ما یكی‌ پنداشته‌ است‌ (برای‌ تصحیح‌، نک‌ : زركلی‌، 8 /249، حاشیه‌) و حاجی‌ خلیفه‌ (1 /394) هم‌ دربارۀ كتاب‌ تذكیرالعاقل‌ دچار خلط شده‌ است‌ (نیز نک‌ : ابن‌خلیل‌، 89، كه‌ ارجاع‌ نادرست‌ مصحح‌ است‌)

آثار خطی‌

1. الاعلام‌ بالحروب‌ الواقعة فی‌ صدر الاسلام‌. بیاسی‌ در آغاز مهاجرت‌ چون‌ به‌ تونس‌ رسید و با استقبال‌ امیر ابوزكریا مواجه‌ شد، این‌ كتاب‌را در دو جلد برای‌ او تألیف‌ كرد (ابن‌ خلكان‌، 7 /238؛ حاجی‌ خلیفه‌، 1 /126-127). گزارشهای‌ این‌ كتاب‌ كه‌ موضوع‌ آن‌ از نامش‌ آشكار است‌، از ماجرای‌ كشته‌ شدن‌ عمر بن‌ خطاب‌ (23 ق‌ /644 م‌) آغاز شده‌، با خبر قیام‌ ولید بن‌ طریف‌ شاری‌ بر ضد هارون‌الرشید به‌ پایان‌ می‌رسد. ابن‌ خلكان‌ كلام‌ بیاسی‌ را در این‌ كتاب‌ كلام‌ اهل‌ فن‌ دانسته‌ است‌ (همانجا). جرجی‌ زیدان‌ كتاب‌ الاعلام‌ را در شرح‌ و تفصیل‌ تاریخ‌ امویان‌ كم‌نظیر می‌داند (3 /89؛ دربارۀ نسخه‌های‌ خطی‌ كتاب‌، نک‌ : GAL, I /424).
2. تذكیر العاقل‌ و تنبیه‌ الغافل‌. برخی‌ منابع‌ در اثنای‌ نقل‌ ماجراهای‌ جنگ‌ یوسف‌ بن‌ تاشفین‌ (حك‌ 454-499ق‌) با آلفونسوی‌ ششم‌ (حك‌ 457-501 ق‌ /1065- 1108 م‌) به‌ روایت‌ بیاسی‌ در این‌ كتاب‌ استشهاد و یا مستقیماً از وی‌ نقل‌ كرده‌اند (ابن‌ خلكان‌، 7 /7، 116، 117؛ ابن‌ عذاری‌، 4 /115-117، 126- 128).
ابن‌ سوده‌ (ص‌ 169) كه‌ عنوان‌ كتاب‌ را تذكرة العاقل‌ و تنبیه‌ الغافل‌ آورده‌، گفته‌ است‌ كه‌ ابن‌ خلكان‌ در شرح‌ حال‌ یوسف‌ بن‌ تاشفین‌ از این‌ كتاب‌ بسیار نقل‌ كرده‌ است‌. كتاب‌ عموماً دربارۀ جنگهای‌ مرابطون‌ و موحدون‌ با شاهان‌ مسیحی‌ اسپانیاست‌ (نک‌ : محفوظ، 1 /172، كه‌ عنوان‌ كتاب‌ را تذكرة الغافل‌ و تنبیه‌ الجاهل‌ آورده‌ است‌).
3. حماسه‌. بیاسی‌ در 646ق‌ /1248م‌ این‌ كتاب‌ را تألیف‌ كرد (ابن‌خلكان‌، 7 / 239؛ حاجی‌ خلیفه‌، 1 /692؛ GAL، همانجا). وی‌ در مقدمۀ آن‌ می‌گوید كه‌ همواره‌ شیفتۀ زبان‌ و ادبیات‌ عربی‌ بوده‌ است‌ و چون‌ بهرۀ وافری‌ از آن‌ یافت‌ و دید كه‌ هیچ‌ ادب‌ دوست‌ جوینده‌ای‌ برای‌ بحث‌ و سخنوری‌ از چنین‌ اندوخته‌ای‌ بی‌نیاز نیست‌، به‌ گردآوری‌ گلچینی‌ از شعر عربی‌ پرداخت‌. گسترۀ زمانی‌ و مكانی‌ این‌ گزینش‌ از عصر جاهلی‌ تا زمان‌ تألیف‌ و از شرق‌ تا غرب‌ جهان‌ آن‌ روز عرب‌ را در بر می‌گرفت‌ (ابن‌ خلكان‌، همانجا، به‌ نقل‌ از مقدمۀ حماسه‌).
در هر حال‌ كتاب‌، مانند الگوی‌ خود چیزی‌ جز یك‌ جُنگ‌ شعر نیست‌ كه‌ داستانهایی‌ با شروح‌ بر آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌ (قس‌: EI2، همانجا؛ گنثالث‌ پالنثیا، 133؛ GAL، همانجا). از این‌ كتاب‌ كه‌ در دو جلد تألیف‌ شده‌ بود، خلاصه‌ای‌ در كتابخانۀ گوتا وجود دارد (EI2، نیز، GAL، زیدان‌، همانجاها).
4. ذیل‌ تاریخ‌ ابن‌ حیان‌. بیاسی‌ بر المتین‌، كتاب‌ تاریخی‌ ابن‌ حیان‌ (377-469ق‌) تكمله‌ای‌ نوشت‌ و آن‌ را تا زمان‌ خود ادامه‌ داد (محفوظ، 1 /173). ابن‌ سعید ( المغرب‌،2 /73، «تذییل‌»، 23) نام‌ این‌ كتاب‌ را در آثار بیاسی‌ آورده‌ است‌.
5. شرح‌ رسالة ابن‌حریق‌، كه‌ خود در شرح‌ ابیات‌ الجمل‌ ابواسحاق‌ زجاجی‌ است‌. بیاسی‌ در شرح‌ خود غرایب‌، امثال‌ و مشكلات‌ متن‌ ابن‌ حریق‌ را بیان‌ كرده‌، و در هر مورد، از شعر عربی‌ شاهد آورده‌ است‌. این‌ كتاب‌ در درون‌ مجموعه‌ای‌ در كتابخانۀ زاویة الحمزیه‌ در كشور مغرب‌ موجود است‌ و در اواخر رجب‌ 692 در صفحات‌ 184 تا 315 این‌ مجموعه‌ آورده‌ شده‌ است‌ (محفوظ، همانجا).

مآخذ

ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛
ابن‌ خلیل‌، محمد، اختصار القدح‌ المعلى از ابن‌ سعید، به‌ كوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌، قاهره‌، 1959م‌؛
ابن‌ سعید، على، «تذییل‌ علی‌ جواب‌ ابن‌ حزم‌»، فضائل‌ الاندلس‌ و اهلها، به‌ كوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، بیروت‌، 1387 ق‌ / 1968 م‌؛
همو، رایات‌ المبرزین‌ و غایات‌ الممیزین‌، به‌ كوشش‌ محمد رضوان‌ دایه‌، دمشق‌، 1987م‌؛
همو، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، به‌ كوشش‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، 1953-1955م‌؛
ابن‌سوده‌، عبدالسلام‌، دلیل‌ مؤرخ‌ المغرب‌ الاقصى، تطوان‌، 1369 ق‌ / 1950 م‌؛
ابن‌ شاكر كتبی‌، محمد، عیون‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ فیصل‌ سامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود، بغداد، 1400ق‌ /1980م‌؛
ابن‌ طواح‌، عبدالواحد، سبك‌ المقال‌ لفك‌ العقال‌، به‌ كوشش‌ محمد مسعود جبران‌، بیروت‌، 1955م‌؛
ابن‌ عذاری‌، احمد، البیان‌ المغرب‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1983م‌؛
ابن‌ عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، 1351ق‌ /1932 م‌؛
ابن‌ قنفذ، احمد، الفارسیة، به‌ كوشش‌ محمد شاذلی‌ نیفر و عبدالمجید تركی‌، تونس‌، 1968م‌؛
بغدادی‌، هدیة؛
حاجی‌ خلیفه‌، كشف‌؛
ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، 1406ق‌ /1986م‌؛
زركلی‌، اعلام‌؛
زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ آداب‌ اللغة العربیة، بیروت‌، 1957م‌؛
سیوطی‌، بغیة الوعاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1384 ق‌ /1964م‌؛
عبدالمجید، عبدالعزیز، ابن‌ الابار، حیاته‌ و كتبه‌، 1951 م‌؛
عتیق‌، عبدالعزیز، الادب‌ العربی‌ فی‌ الاندلس‌، بیروت‌، 1976 م‌؛
فروخ‌، عمر، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، 1985 م‌؛
گنثالث‌ پالنثیا، آنخل‌، تاریخ‌ الفكر الاندلسی‌، ترجمۀ حسین‌ مونس‌، قاهره‌، 1955 م‌؛
محفوظ، محمد، تراجم‌ المؤلفین‌ التونسیین‌، بیروت‌، 1405 ق‌ /1985 م‌؛
مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1968م‌؛
یافعی‌، عبدالله‌، مرآة الجنان‌، بیروت‌، 1390 ق‌ /1970 م‌؛
نیز:

Boigues, F. P., Los Historiadores y geógrafos Arábigo-Españoles, Amsterdam, 1972;
Brunschvig, R., La Berbérie orientale sous les ĦafŞides, Paris, 1947;
EI2;
GAL;
Nykl, A. R., Hispano-Arabic Poetry, Baltimore, 1946.

نرگس‌ قندیل‌زاده‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1012
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست