responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 76

ابن قسی، ابوالقاسم


نویسنده (ها) :
حسین لاشیء
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْنِ قَسّی، ابوالقاسم احمد بن حسين (مق‌ 546ق / 1151م)، فقيه، متكلم، اديب، شاعر و از مشايخ صوفيۀ سدۀ 6ق اندلس. اصل او رومی و نصرانی بود و در شلب پرورش يافت. او در ابتدای كار در دستگاه مالی حكومت در شلب مشغول به كار شد، ولی چندی بعد به زهد و تصوف گرايش يافت و در پی اين تغيير حال اموال خود را فروخت و بهای آن را به مستمندان بخشيد، سپس به سياحت در شهرهای مختلف پرداخت (ابن ابار، 2 / 197؛ عنان، 1 / 307، 330). در ضمن اين گشت و گذارها بود كه در المريه با ابن عريف آشنا شد و در مصاحبت وی از تعاليم و طريقۀ او بهره گرفت (همو، 1 / 307، 466). پس از آنكه در 536ق / 1142م ابن عريب از طرف علی بن يوسف بن تاشفين به مراكش احضار شد و به قتل رسيد (نك‌ : ه‌ د، ابن عريف، ابوالعباس)، ابن قسی به شلب بازگشت و در قريۀ جلّه از توابع شلب سكنی گزيد (ابن حجر، 1 / 247؛ عنان، 1 / 307). در شلب دوستان و ياران بسياری نزد او گرد آمدند. آنان بيشتر از مريدان ابن عريف بودند و به نام «مريدين» خوانده می‌شدند (پالنثيا، 23). به تدريج حكاياتی از كرامات ابن قسی در اطراف شلب منتشر شد و بر اثر آن عده‌ای از اعيان و بزرگان و برخی از زعمای يابره و الغرب بر او گرد آمدند. ابن قسی مردم را پنهانی به قيام بر ضد مرابطون دعوت می‌كرد، ولی در اين هنگام چون از سوی مرابطون احساس خطر می‌كرد، به ميرتُله گريخت و در قريۀ جوزه نزد قوم بنی سنه پنهان شد (ابن ابار، 2 / 197- 198؛ عنان، همانجا).

وضع مرابطون در اندلس به ويژه در ناحيۀ الغرب بسيار متزلزل شده بود و از اين رو يكی از «مريدين» به نام محمد بن يحيی شلطيثی معروف به ابن قابله به اشارۀ ابن قسی به اتفاق 70 نفر از آنان به سوی ميرتله رفت و در صفر 539 بر قلعۀ ميرتله دست يافت. ابن قسی در ربيع الاول همان سال به قلعۀ ميرتله وارد شد و خود را امام ناميد و اعيان و بزرگان الغرب را علناً به همكاری و قيام برضد مرابطون دعوت كرد. اهل يابره به رهبری سيدرای بن وزير و اهل شلب به پيشوايی محمد بن عمر بن منذر دعوت او را پذيرفتند و به قيام پيوستند (ابن خطيب، 250؛ عنان، 1 / 308). در همين سال، ابن قسی سفيری نزد عبدالمؤمن بن علی نخستين خلیفۀ موحدون كه بر قسمت بزرگی از مراكش حكومت می‌كردند، روانه ساخت و مدعی هدايت و امامت شد، اما عبدالمؤمن پاسخی به او نداد (پالنثيا، همانجا؛ عنان، 1 / 309). در پی وقوع حوادثی، ميان ابن قسی و برادرش و سيدرای بن وزير اختلاف پديد آمد و ابن وزير بر ابن قسی شوريد. ابن قسی ابن منذر را به جنگ او فرستاد، اما در اين نبرد ابن وزير پيروز شد و شلب و ميرتله را تصرف كرد و در شعبان 540 ابن قسی را خلع و مردم، را به اطاعت ابن حمدين والی قرطبه دعوت كرد. ابن قسی ناچار از ميرتله گريخت و به مراكش رفت، در آنجا با عبدالمؤمن ملاقات كرد و با گذشتن از دعاوی خود از او ياری خواست (عنان، 1 / 310-311). عبدالمؤمن اين اعتذار را پذيرفت و او را گرامی داشت. ابن ابار (2 / 199) و ابن خطيب (ص 251) ملاقات آن دو را در سَلا و در ربيع الآخر 540 دانسته‌اند. در اين ملاقات، ابن قسی توانست خليفۀ موحدون را به مداخله در حوادث اندلس ترغيب كند (عنان، 1 / 311). پس از ورود قوای موحدون به اندلس، ابن قسی مجدداً بر شلب و ميرتله مسلط شد، اما پس از چندی در 545ق از اطاعت خليفۀ موحدون سرباز زد و برای مقابله با او به مسيحيان رو كرد و از پادشاه پرتقال، آفونسوانريكش (ابن الريق، يا ابن الرنك) ياری خواست، او هم پذيرفت و عده‌ای از سپاهيان خود را به كمك ابن قسی فرستاد. اين عمل خشم مردم شلب را برانگيخت و بر ابن قسی شوريدند و او را به قتل رساندند و يار قديمی او ابن منذر را كه در آن زمان نابينا شده بود، به جای او نشاندند و از دعوت موحدون حمايت كردند (ابن حجر، 1 / 248؛ ابن ابار، 2 / 200؛ عنان، 1 / 330). امروزه دربارۀ ماهيت دعوت مريدين اطلاعات كافی در دست نيست. ابن ابار نيز تنها به بيان اين نكته اكتفا كرده است كه شعار اين دعوت تهليل و تكبير بوده است (ابن ابار، 2 / 198). آنچه مسلم است آنكه قيام مريدين رنگ مذهبی و صوفيانه داشته و ابن قسی خود با مخالفتهای شديد مواجه بوده است مخالفان او را مردی متظاهر به زهد و صاحب حيله و شعبده معرفی كرده‌اند و حتی گفته‌اند كه ادعای مهدويت داشته است (ابن خطيب، 249؛ مراكشی، 212؛ عنان، 1 / 307). ابن قسی تحت تأثير افكار ابن عريف قرار داشته است، اما ابن عربی شخصی به نام ابن خليل را كه از بزرگان مشايخ مغرب و اهل لَبلَه بوده، به عنوان شيخ او در تصوّف معرفی می‌كند (2 / 297).
تنها اثری كه از ابن قسی ذكر كرده‌اند كتابی بوده است با عنوان خلع النعلين فی الوصول الی حضرة الجمعين كه ابن ابی واصل، شاگرد ابن سبعين و محيی‌الدين ابن عربی آن را شرح كرده‌اند (ابن حجر،1 / 248- 249، ابن خلدون، 1 / 582؛ زركلی، 1 / 116). ابن عربی به مناسبتهای مختلف در فتوحات مكية از ابن قسی نام برده و او را از بزرگان صوفيه معرفی كرده (همانجا) و گاهی نيز به بيان برخی از عقايد او پرداخته است. وی می‌گويد: ابوالقاسم ابن قسی در مكاشفه، دوزخ را به صورت مار ديده و گمان می‌دارد كه خداوند دوزخ را به صورت مار خلق كرده است (4 / 369). ابن عربی در جای ديگر گويد: ابن قسی در كتاب خلع النعلين به استناد آيۀ «كَمٰا بَدَأَ كُمْ تَعُودْونَ» كيفيت حشر موجودات را همچون خلق آنها از خاك و دميدن روح و نكاح و تناسل بيان كرده است. البته وی مردد است كه آيا اين عقيدۀ خود ابن قسی است يا شرح عقيده و كلام ديگران است (4 / 452-453). علاوه بر كتاب خلع النعلين، اشعار پراكنده‌ای نيز از وی در دست است كه برخی از آنها را ابن ابار نقل كرده است (2 / 200-202).

مآخذ

ابن ابار، محمدبن عبدالله، الحلة السيراء، به كوشش حسين مؤنس، قاهره، 1963م؛
ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، لسان الميزان، بيروت، 1390ق / 1971م؛
ابن خطيب، محمدبن عبدالله، تاريخ اسبانية الاسلامية يا كتاب اعمال الاعلام، به كوشش لوی پرووانسال، بيروت، 1956م؛
ابن خلدون، العبر؛
ابن عربی، محمدبن علی، الفتوحات المكية، به كوشش عثمان يحيی، قاهره، 1392ق / 1972م؛
پالنثيا، آنخل گنثالث، تاريخ الفكر الاندلسی، ترجمۀ حسين مؤنس، قاهره، 1955م؛
زركلی، اعلام؛
عنان، محمد عبدالله، عصر المرابطين، قاهره، 1383ق / 1964م؛
مراكشی، عبدالواحد، المعجب فی تلخيص اخبار المغرب، محمد سعيد عريان و محمد عربی علمی، قاهره، 1368ق / 1949م.

حسین لاشیء

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست