responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 303

بدرالدین سرهندی


نویسنده (ها) :
محمدجواد شمس - محمدسلیم مظهر
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَدرُالدّینِ سَرهِندی، فرزند ابراهیم سرهندی (یا سرهندی)، صوفی و تذکره‌ نگار سلسلۀ مجددیۀ نقشبندیه در سدۀ 11ق/ 17م. آگاهی ما دربارۀ زندگانی بدرالدین بیشتر مبتنی بر اطلاعاتی است که او خود در پایان بخش دوم حضرات‌القدس به دست داده، و اهمیت او نیز بیشتر به سبب تألیفات و شرح حالهایی است که دربارۀ صوفیۀ نقشبندیه، به‌ویژه استادش احمد سرهندی (ﻫ م) نگاشته است.
بدرالدین در حدود سال 1002ق/ 1594م در شهر سرهند زاده شد. سلسله نسب او با بیست و چند واسطه به ابوبکر می‌رسد. او نخست نزد پدرش ـ که در شمار علما و عارفان قادریه بود ـ به فراگیری علوم و معارف دینی همت گماشت، و در 15 سالگی به سلک ارادتمندان شیخ احمد سرهندی درآمد. البته او «پیش از انتظام در زمرۀ خدّامِ» شیخ احمد، تحت تأثیر شخصیت روحانی او قرار داشت (بدرالدین، 2/ 90، 387؛ احمد، 280).
ازاین‌رو که شیخ احمد معتقد بود «صوفی جاهل مسخرۀ شیطان است»، بدرالدین به علوم ظاهری روی آورد و در ابتدا نزد خواجه محمدصادق سرهندی (د1025ق/ 1616م) فرزند شیخ احمد به فراگیری دانش پداخت و پس از درگذشت محمدصادق، به تکمیل تحصیلات خود نزد شیخ احمد ادامه داد (بدرالدین، 2/ 89، 223؛ عبدالحی، 5/ 91؛ تفهیمی، 147-148؛ رضوی، II/ 236).
بدرالدین در ضمن تحصیل علوم دینی به طی مراحل سلوک نیز اهتمام داشت (بدرالدین، 2/ 156، 386-389). وی تا پایان عمرِ احمد سرهندی (1034ق/ 1625م) همواره ملازم و از مریدان خاص او بود (سرهندی، 534؛ نیز ‌ﻧﻜ : ﻫ د، 7/ 53)، اما هیچ‌گاه ادعای خلافت و جانشینی وی را نداشت و بیشتر عمر خود را در سرهند به نگارش شرح احوال صوفیه و نیز ترجمه و تألیف صرف کرد (بدرالدین، 2/ 158؛ احمد،282؛ فاروقی،534؛ الهی، 4-5؛ رضوی، II/ 236-237).
بدرالدین پس از وفات استادش، در زمرۀ ارادتمدانِ بزرگان این طریقه، ازجمله فرزندان شیخ و دیگر شاگردان احمد سرهندی درآمد و از محضر افرادی چون شیخ نور محمد پتنی، شیخ حمید بنگالی و شیخ یارمحمد قدیم بهره جست (بدرالدین، 2/ 314، 317، 343، ﺟﻤ ). اما چنانکه پیش از این اشاره شد، او بیشتر عمر خود را صرف تألیف و ترجمه کرد. احتمالاً ترجمۀ کتاب فتوح‌الغیبِ عبدالقادر گیلانی (‌ﻧﻜ : بخش آثار) سبب شد که دارا شکوه ـ از علاقه‌مندان عبدالقادر گیلانی و نیز از جمله سرسپردگان طریقت قادریه (‌ﻧﻜ : غلام سرور، 1/ 174-175؛ ﻫ د، همانجا) ـ در 1047ق بدرالدین را به آگره، پایتخت شاهجهان فراخواند. وی در طول مسیر، اقامتی کوتاه در پانی‌پت و دهلی داشت و در توقفهای خود به زیارت مقابر مشاهیر صوفیه همچون ابوعلی قلندر، شمس‌الدین ترک و باقی‌بالله رفت. او همچنین قبل از بازگشت به سرهند در رکاب قافلۀ شاهی ـ احتمالاً شاهجهان ـ به قصد زیارت قبر معین‌الدین چشتی به اجمیر سفر کرد. بدرالدین همچون دیگر مریدان شیخ احمد کمتر از محدودۀ سرهند و دهلی خارج شد (‌ﻧﻜ : همانجا) و تنها سفری به لاهور کرد (بدرالدین، 2/ 406-411؛ تفهیمی، 149).
سال وفات بدرالدین دانسته نیست، اما از آنجاکه در حضرات القدس (2/ 368) از سفر شیخ عبدالحی در 1054ق به حرمین شریفین سخن رانده است، وفات او باید بعد از این سال و در نیمۀ دوم سدۀ 11ق رخ داده باشد (‌ﻧﻜ : تفهیمی، همانجا؛ نیز احمد، 281؛ رضوی، II/ 24).
فرزندان بدرالدین در شمار مریدان محمد معصوم (د 1079ق/ 1668م) و محمدسعید از فرزندان شیخ احمد سرهندی بودند و ظاهراً در تألیف تذکره‌ها و مناقب نامه‌ها، به پدرشان یاری می‌رساندند و به گفتۀ مجددی کتبابی نیز در شرح احوال محمد سعید تألیف کردند (ص 31). محمد شاکر فرزند بدرالدین نیز کتاب حسنات الحرمین محمد معصوم سرهندی را از عربی به فارسی ترجمه کرد. بعدها این ترجمۀ فارسی به قلم محمد اقبال مجددی به اردو ترجمه شد و در لاهور (1402ق/ 1981م) طبع گردید.
شیخ احمد سرهندی بدرالدین را گرامی می‌داشت و او را از اهل بیت خود می‌شمرد و نیز در نامه‌هایی که به او نوشته، از او با عنوان «ملا بدرالدین» و «مولانا بدرالدین» نام برده است (احمد سرهندی، 1/ مکتوب 297، 2/ مکتوب 40، 3/ مکتوب 31؛ بدرالدین، 2/ 404-406؛ نیز ‌ﻧﻜ : کشمی، 285). بدرالدین با الهام گرفتن از گفته‌ها و نوشته‌های شیخ احمد، بر آن بود که ظهور نور محمدی در هر سده به صورت «قطب»، و در هر هزاره به صورت «قطب‌الاقصاب» و «مجدد الف ثانی» می‌دانست و معتقد بود که او درجات سه‌گانۀ ولایت، یعنی «ولایت صغری»، «ولایت کبری» و «ولایت علیا» را طی کرده است (بدرالدین، 2/ 26-27، 76؛ نیز ﻧﻜ : احمد سرهندی، 1/ مکتوب 234، 3/ مکتوب 96؛ کشمی، 181، 190)؛ و همچنانکه شیخ احمد مدعی بود که «ولایت موسوی» و «ولایت محمدی» در او جمع آمده است (3/ مکتوبهای 94-95)، بدرالدین نیز به گفتۀ خود، بعد از «واقعه‌ای روحانی»، چنین می‌پنداشت که از «ولایت محمدی» و «ولایت موسوی» برخوردار گردیده است (2/ 412).
محور اصلی تعالیم و اندیشه‌های بدرالدین بر احترام و بزرگداشت پیراست و او را واسطۀ فیض حق می‌داند (بدرالدین، 1/ 19-20).

آثار چاپی

1. حضرات‌القدس، تذکره‌ای در شرح احوال مشایخ و بزرگان سلسلۀ نقشبندیه از آغاز تا زمان مؤلف، شامل دو بخش: بخش اول از ابوبکر تا خواجه محمد باقی‌بالله و چند تن از فرزندان و مریدان برجستۀ او؛ بخش دوم در بیان احوال شیخ احمد سرهندی، افکار و کرامات او و نیز شرح احوال فرزندان و مریدان او؛ این بخش به سبب گزارش وقایع زندگانی احمد سرهندی، به ویژه آنجه که به «دفع شکوک مخالفین» پرداخته، حائز اهمیت است (بدرالدین، 2/ 23-24، 113-143).
بدرالدین تألیف این اثر را در 1039ق/ 1630م شروع کرد و در 1043ق به پایان رساند، اما ظاهراً تکمیل مسودات آن تا بعد از 1054ق ادامه داشته است (همو، 2/ 158-159، 368). برخی برآنند که بدرالدین در تألیف این اثر به کتاب زبدة‌المقامات محمدهاشم کشمی (تألیف: 1037ق) نظر داشته، و از آن بهره برده است. البته شباهتهای بین آن دو نیز تا حدی گواه این مطلب است (‌ﻧﻜ : همو، 2/ 42؛ ﺟﻤ ؛کشمی،181 ؛الهی، 7،4؛ فاروقی، 534)، اما منظور کشمی (ص 285) از اینکه گفته است: در «قضیۀ ایام ارتحال و قبل و بعد» شیخ احمد سرهندی از تقریرات بدرالدین استفاده کرده، ظاهراً کتاب وصال احمدی او بوده است. بخش دوم حضرات‌القدس به کوشش محبوب الهی در لاهور (1971م) به چاپ رسیده، و محمد اشرف نقشبندی کل این اثر (بخش اول و دوم) را به زبان اردو ترجمه، و در لاهور (1401-1403ق) منتشر کرده است. همچنین ترجمۀ دیگری از احدم حسین امر و هوی به زبان اردو در لاهور به چاپ رسیده است.
2. وصال احمدی، دربارۀ بعضی احوال، اقوال و کرامات احدم سرهندی در قثبل و بعد از درگذشت او (بدرالدین،2/ 211). این کتاب در 1316ق در مرادآباد، و در1388ق در کراچی همراه با ترجمۀ غلام مصطفی به زبان اردو به چاپ رسیده، و چند ترجمۀ اردوی دیگری نیز از آن صورت گرفته است: یکی به قلم محمد اعزازالدین احمد صدیقی (سیالکوت، 1396ق)، و دیگری به قلم محمد سعد سراجی (راهی، 227-228).

آثار خطی

1. سنوات الاتقیا، شرح احوال صوفیه به اختصار، همراه با سال وفات آنها از حضرت آدم تا زمان مؤلف (بدرالدین، 2/ 158). از این اثر چند نسخه در دست است (‌ﻧﻜ : تفهیمی، 151؛ مجددی، 59؛ ایرانیکا، III/ 382\ ). 2. مجمع‌الاولیاء، که در 1044ق/ 1634م در شرح احوال 1500 عارف و صوفی تألیف، و در 1047ق نیز در آن تجدید نظر شده است. این کتاب را بعدها علی‌اکبر اردستانی با تصرفات و تغییراتی به نام خود در آورد (‌ﻧﻜ : بدرالدین، 2/ 158-159؛ مجددی،59-60؛ احمد،282؛رضوی،II/ 30). نسخه‌ای از این اثر در کتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور، و نسخه‌ای دیگر در کتابخانۀ موزۀ بریتانیا موجود است (‌ﻧﻜ : منزوی، 11/ 903-904، 12/ 2317؛ عباسی، 439-440؛ قس: اته، II/ 348).

ج- آثار یافت نشده

آثار دیگری که بدرالدین خود در حضرات القدس از آنها یاد کرده است، و ظاهراً اثری از آنها در دست نیست، اینهاست: 1. روائح، در بیان اصطلاحات صوفیۀ قادریه و نقشبندیه (بدرالدین،2/ 158؛رضوی، II/ 237)؛ 2. سیر احمدی، که مؤلف آن را در حیات شیخ احمد سرهندی تألیف کرد و از نظر شیخ نیز گذراند، اما ظاهراً به سرقت رفت (بدرالدین، همانجا)؛ 3. کرامات‌الاولیاء، دربارۀ اثبات خوارق و کرامات اولیا پس از مرگ (همانجا)؛ 4. معراج‌المؤمنین، خلاصۀ شرح مبسوط جامع روایات کیدانی (همو، 2/ 348).
بدرالدین افزون بر این آثار ترجمه‌هایی نیز داشته که از آن جمله است: ترجمۀ فتوح‌الغیب عبدالقادر گیلانی؛ ترجمۀ بهجة ‌الاسرار، در مناقب شیخ عبدالقادر گیلانی (قس: حاجی خلیفه، 1/ 256-257، که از بهجة‌الاسرار تألیف این جهضم همدانی نام می‌برد)؛ ترجمۀ روضة‌الناظر فی ترجمة‌الشیخ عبدالقادر، تألیف ابوطاهر مجدالدین محمدبن یعقوب فیروزآبادی (‌ﻧﻜ : همو، 1/ 933)؛ ترجمۀ بخشی از تفسیر عرائس‌البیان روزبهان بقلی شیرازی. او این 3 کتاب را به فرمان داراشکوه بعد از 1047ق ترجمه کرد (بدرالدین، 2/ 159، 158).
اشعاری نیز در جای جای حضرات‌القدس آمده است که به احتمال باید سرودۀ خود او باشد (‌ﻧﻜ : 2/ 27، 30-31،ﺟﻤ ).

مآخذ

احمد، ادریس، سرهند مین فارسی ادب، دهلی، 1988م؛
احمد سرهندی، مکتوبات، به کوشش حسین حلمی استانبولی، استانبول، 1397ق/ 1977م؛
الهی، محبوب، مقدمه بر حضرات‌القدس (‌ﻧﻜ : ﻫﻤ ، بدرالدین سرهندی)؛
بدرالدین سرهندی، حضرات‌القدس، ج 1، ترجمۀ اردو از محمداشرف نقشبندی مجددی، لاهور، 1401ق؛
ج2، به کوشش محبوب الهی،لاهور،1971م؛
تفهیمی، ساجدالله، «سنوات‌الاتقیاء»، تحقیقات اسلامی،کراچی،1370ش؛
س 6، ﺷﻤ 1 و 2؛
حاجی خلیفه، کشف؛
راهی، اختر، ترجمه‌های متون فارسی به زبانهای پاکستانی، لاهور، 1406ق/ 1986م؛
سرهندی، محمداسحان، روضة‌القیومیة، به کوشش اقبال احمد فاروقی، لاهور، 1409ق/ 1989م؛
عباسی نوشاهی،خضره فهرست نسخه‌های خطی فارسی کتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور، اسلام آباد، 1365ش/ 1986م؛
عبدالحی، نزهة‌الخواطر، به کوشش شرف‌الدین احمد، حیدرآباد دکن،1396ق/ 1976م؛
غلام سرور لاهوری، خزینة‌الاصفیا، لکهنو،1290ق؛
فاروقی، اقبال احمد، تعلیقات بر روضة‌القیومیة (‌ﻧﻜ : ﻫﻤ ، سرهندی)؛
کشمی، محمدهاشم، زیدة‌المقامات، لکهنو، 1302ق؛
مجددی، محمد اقبال، مقدمه بر حسنات‌الحرمین خواجه محدم معصوم،لاهور،1981م؛
منزوی،خطی مشترک؛
نیز:

Ethé, H., Catalogue of Persian Manuscripts in the Library of the India office, Oxford, 1937;
Iranica;
Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1983.

محمدجواد شمس ـ محمدسلیم مظهر

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست