responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 298

بدر


نویسنده (ها) :
فاطمه لاجوردی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَدر، پیر بدرالدین بهادری (د 27 رجب 844ق/ 22 دسامبر 1440م)، معروف به پیر بدر و بدر عالم، از صوفیان مشهور در بهار و بنگال. وی فرزند شیخ فخرالدین ثانی و نوۀ شیخ شهاب‌الدین حق‌گوی بود (عبدالحی، 3/ 36). نیای او، شیخ فخرالدین زاهدی ـ که از معاصران قطب‌الدین بختیار اوشی کاکی بود ـ در میروت اقامت داشت و در همانجا مدفون گشت (غوثی، 36). جد او، شهاب‌الدین حق‌گوی در زمان حکومت محمدشاه، فرزند تغلق شاه به دهلی رفت و در آنجا ﺳﻜﻨﻰ گزید، اما به‌سبب انتقاد از سلطان مورد خشم قرار گرفت و به قتل رسید و از همین روی لقب «حق‌گوی» یافت (دهلوی، 137؛ غوثی، 37-38؛ کشمیری، 91-92). پدر بدرالدین، شیخ فخرالدین ثانی در دهلی اقامت داشت و در همان شهر نیز درگذشت و به خاک سپرده شد (دهلوی، همانجا، حاشیه؛ غوثی، 47؛ کشمیری، 95).
هنگامی که سید جلال مخدوم جهانیان برای ملاقات با فیروزشاه از آنچه به دهلی آمده بود، به خانقاه فخرالدین ثانی رفت و با او ملاقات کرد. در این دیدار فخرالدین نزد مخدوم جهانیان از بسیاری فرزندان و سختی معیشت شکوه کرد. سیدجلال مخدوم جهانیان او را مورد تفقد قرار داد و هر یک از فرزندانش را به نمایندگی از خود به منطقه‌ای فرستاد. در این میان منطقۀ بهار و بنگال برای بدرالدین در نظر گرفته شد (غوثی، 47-48؛ کشمیری، 95-96؛ قدوسی، 85). از سوی دیگر، شیخ شرف‌الدین ﭔﺤﭕﻰ منیری نیز – که در آن هنگام در بهار ساکن بود- در نامه‌ای موافقت خود را با سفر بدرالدین به بهار اعلام کرد و او را به آنجا فراخواند (همانجا؛ رضوی،I/ 316). به این ترتیب بدرالدین که پیش از آن نزد پدر خود و نیز شیخ جلال‌الدین حسن حسینی بخاری به تحصیل علوم ظاهری و باطنی پرداخته بود، از دهلی به بهار رفت؛ اما هنگامی به بهار رسید که شیخ شرف‌الدین ﭔﺤﭕﻰ در گذشته بود (782ق/ 1380م) (عبدالحی، رضوی، همانجاها؛ قدوسی، 85-86).
بدرالدین پس از ازدواج با دختری از خانواده‌ای هندو به سنارگائون و چیتاگونگ در بنگل شرقی مهاجرت کرد (رضوی، همانجا). این نواحی در آن هنگام مناطقی دور افتاده بودند و زندگی در آنها خالی از خطر نبود. اقامت پیر بدر در آنجا و طرز سلوک و رفتار او در چشم اهالی بومی ـ که عمدتاً بوداییان و هندوانی عامی بودند (ﻧﻜ : تیتوس،44-45) ـ عملی عجیب و متورانه می‌نمود و آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داد، چنانکه گروهی از آنان به‌تدریج به اسلام گرویدند (رضوی، همانجا؛ نیز ‌ﻧﻜ : قدوسی،86-87). پیربدر پس از مدتی اقامت در بنگال شرقی آنجا را ترک گفت و به بهار بازگشت و تا پایان عمر خود در آنجا ماند. وی در طول اقامت خود در بهار روابط دوستانه‌ای با خاندان شرقی حاکم بر جونپور برقرار کرد (رضوی،I/ 317).
پیر بدر ظاهراً تنها فرزند دختری به نام بی‌بی ابدال داشته که زنی پارسا و با تقوا بوده است (قدوسی،87). بدر عالم در بهار درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. مزار او در بهار ـ که به چهوتی درگاه (درگاه کوچک) مشهور است ـ زیارتگاه مردم آنجاست. علاوه بر چهوتی درگاه، شمار دیگری مزارهای نمادین پیر بدر ـ که غالباً رو به دهانۀ رودخانه‌ها ساخته شده‌اند ـ در مناطق مختلف چیتاگونگ و ارکان و دیگر نقاط بنگال شرقی یافت می‌شود (عبدالحی، رضوی، همانجاها؛قدوسی،83، 87).
نام پدر بدر بیش از هر چیز با دریاها و رودخانه‌ها مرتبط است. این ارتباط پیش از او نیز ظاهراً در خانوادۀ وی وجود داشته است، چنانکه دربارۀ نیازی او، فخرالدین زاهدی نیز حکایتهایی دربارۀ نجات بخشیدن کشتیها و مسافران دریایی نقل شده است (غوثی، 36؛ کشمیری، 92). بنابر روایتهای عامه، بدرالدین سوار بر ماهی و یا سوار بر صخره‌ای به بنگال آمد و این خود نشانگر سلطۀ او بر رودها و دریاهاست (قدوسی، 86؛ رضوی، I/ 316). نام او از یک‌سو همراه (و گاه مترادف) با خواجه خضر ـ که او نیز از مقدسان نجات‌بخش ملاحان است (‌ﻧﻜ : تیتوس، 139-140) ـ ذکر می‌شود، و از سوی دیگر به عنوان یکی از پنچ پیر (ﻫ م) به‌شمار می‌رود. پنچ پیر که جمعی متشکل از قاضی میان، زنده قاضی، شیخ فرید، خواجه خضر و پیر بدر عالم است، مجموعه‌ای از مقدسانند که مورد احترام و ستایش عمیق هر دو گروه مسلمانان و هندوها در بنگالند و مردم در دشواریها، به خصوص در سفرها و خطرات دریایی از آنان یاری می‌طلبند (رضوی،I/ 317). هم ازاین‌رو، ملاحان بنگالی ـ که به توانایی معنوی پیربدر در نجات خود از طوقفان و دیگر سختیهای دریا معتقدند ـ در هنگام بروز هر نوع خطری با خواندن ورد «الله، نبی، پنج پیر، بدر، بدر» از پنچ پیر و به خصوص از بدر یاری می‌طلبند (قدوسی، 85-86؛ رضوی، I/ 317-318).

مآخذ

دهلوی، عبدالحق، اخبارالاخیار، سکهر، فاروق اکیدمی؛
عبدالحی، نزهة‌الخواطر، حیدرآباد دکن،1371ق/ 1951م؛
غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، به کوشش محمد ذکی، پتنه، 1994م؛
قدوسی، اعجازالحق، تذکرۀ صوفیائی بنگال، لاهور، 1965م؛
کشمیری همدانی، محمدصادق، کلمات الصادقین، به کوشش محمدسلیم اختر، اسلام‌آباد، 1988م؛
نیز:

Rizvi. A. A., A History of Sufis in India. New Delhi, 1985;
Titus, M. T., Indian Islam, New Delhi,1979,

فاطمه لاجوردی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست