نویسنده (ها) :
شهین سراج
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بانوگُشَسْبْنامه، منظومهای به فارسی از سرایندهای نامعلوم در بحر متقارب، در حدود 989 بیت که دربارۀ بانوگشسب، مشهور به «سوار»، یکی از دختران رستم سروده است. بانوگشسب از پیوند رستم و خالۀ کیقباد زاده شد (مجملالتواریخ...، 25) و او خود به این گوهر و تبار والا سخت مینازید (بانوگشسبنامه، 33). او چهرهای دلانگیز داشت و با زیبایی خویش بسیاری را واله و شیفتۀ خود ساخته بود (همان، 67)؛ با اینهمه، در جنگاوری و شکار نیز بینظیر بود (همان، 62). ژول مول او را با برونهیلد، ملکۀ مغرور ایسلند مقایسه کرده است (ﻧﻜ : ص 49). بانوگشسب خواستگاران فراوانی چون فغفور، قیصر، خاقان و بسیاری از بزرگان ایران داشت که رستم از آنهمه، گیو پسر گودرزکشوردان را برگزید و دختر به او داد (فردوسی، 3/ 258). بانوگشسب در جنگ کینهتوزانۀ بهمن پسر استفندیار با خاندان رستم در سیستان، در برابر او ایستاد و دلیریها کرد (ایرانشاه، 245-248). سرایندۀ بانوگشسب شناخته نیست. وی حتێ زمانی که به سرودههای خویش میبالد و از گردآوری داستان سخن میگوید، از خویش نام نمیبرد (ص 65) و از ثنا و آفرین او در آغاز داستان چهارم، بر حضرت محمد(ص) و آل او، برمیآید که وی مسلمان و شیعی بوده است. بانوگشسبنامه شامل 4 داستان است: «رزم بانوگشسب و فرامرز با رستم» که به صورت ناشناس به نبرد آمده است (همانجا)، «به شکار هندی» و «جنگ پهلوانان ایران با یکدیگر بر سر خواستگاری از بانوگشسب». این داستانها دربردارندۀ پارهای از روایات زندگی بانوگشسب پیش از مرگ رستم است (همان، 25، 44، 58، 65). همین امر، این نظر را قوت بخشیده است که داستان بانوگشسبنامه، از روایتی مفصل سرچشمه گرفته است (مول، 50-51). سبک بیان این اثر، ساده و جنبههای توصیفی آن بسیار است و سراینده در وصف مجالس بزم و یا صحنههای رزم از تمثیل نیز بهره میگیرد، تا جایی که جنبههای روایی داستان بر خصوصیات حماسی آن غلبه مییابد (ص 57-58). از بانوگشسبنامه، دستنوشتههای چندی باقی است که قدیمترین آنها مربوط به 1077ق/ 1666م است (ﻧﻜ : منزوی، 4/ 2655). این منظومه یک بار در بمبئی در 1324ق/ 1906م، همراه فرامرزنامه، به کوشش یکی از پارسیان هند به نام رستم بن بهرام بن سروش به چاپ رسیده است.
مآخذ
ایرانشاه بن ابی الخیر، بهمننامه، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، 1370ش؛ بانوگشسبنامه، به کوشش رستم بن بهرام، بمبئی، 1324ق؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش عبدالحسین نوشین، مسکو، 1965م؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ منزوی، خطی؛ مولريال ژول، دیباچۀ شاهنامه، ترجمۀ جهانگیر افکاری، تهران، 1345ش.