آخرین بروز رسانی : سه شنبه
20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَمْثالْ وَ حِكَمْ، سخنان پندآمیز
و عبرتانگیز رایج در میان مردم.
امثال، جمع مَثَل و مِثْل در زبان عربی
به معانی همتا و مانند، برهان و دلیل، مطلق سخن، و پند و عبرت به كار
رفته است ( تاج العروس، ذیل مثل). شاید ابوعبید قاسم بن سلام (د
۲۲۴ق)، نخستین كس باشد كه تعریف نسبتاً جامعی
از معنی اصطلاحی مثل به دست میدهد. وی مثل را همان سخنان
پندآمیز عرب در جاهلیت و اسلام دانسته كه مقصود را به طریق كنایه
ادا میكند. از دیدگاه ابوعبید ضرب المثلها از ۳ ویژگی
اختصار لفظ، صحت معنی و حسن تشبیه برخوردارند (سیوطی،
المزهر، ۱/ ۴۸۶). معنی اصطلاحی مثل را اینگونه
نیز میتوان تعریف كرد: جمله یا تركیبی است
مختصر و مفید، مشتمل بر تشبیه یا مضمونی حكیمانه كه
به سبب روانی لفظ، روشنی معنی و لطف تركیب، قبول عام یافته
است و همگان آن را بدون تغییر یا با اندك تغییری
در موارد مشابه به كار میبرند (بهمنیار، ۵۲). مثلها در
واقع بازتاب ادبیات، فرهنگ، زبان، افكار، احساسات، عقاید و ارزشهای
اجتماعی و اخلاقی هر ملتی به شمار میآیند (منجد،
۷- ۸؛ بقلی، «امثال ... »، ۲۰۰). با تعمق در
ضربالمثلهای عرب میتوان دریافت كه برخی ریشه در
حكایات كهن دارند كه در قالب استعاره و كنایه یا كلامی
موزون و دلنشین جلوهگر شدهاند. اینان اغلب حامل پند و پیام یا
انتقادی شدید و طنزآمیزند. برخی دیگر برپایۀ حكایاتی
از زندگی روزمرۀ انسانها استوارند كه گاه سرچشمۀ آنها رفتار یا واقعهای
به یاد ماندنی بوده است (قلقشندی، ۱/
۳۴۹؛ EI1, V/ 407). پیش از اسلام اصطلاح مثل در میان تازیان
متداول بود (عبدالجلیل، ۲۸) و در دورۀ اسلامی
نیز به ویژه در قرآن كریم، به همان معنی به كار رفته است
(بلاشر، ۹۱۳؛ نیز نک : زمخشری، الكشاف، ۱/
۱۹۴-۱۹۷؛ فخرالدین، ۲/
۷۲-۷۳).
حِكَم، جمع حكمت، در لغت به معانی
كلام سازگار با حقیقت، كار صحیح، عدالت، علم و بردباری ( تاج
العروس، ذیل حكم) به كار میرود. این واژه به مجموعۀ
رفتارهای اخلاقی و فرهنگی هر ملتی اطلاق میگردد كه
از خرد عام سرچشمه گرفته، و از واقعیات ملموس زندگی و جامعه استنباط
شده است (بستانی، ۱/ ۸۰-۸۱). از آنجا كه در
مفهوم ضربالمثلها پند و اندرز نهفته است، میان دو واژۀ امثال و حكم
همواره پیوندی استوار وجود دارد؛ از این رو، در انبوه آثاری
كه توسط پژوهشگران مسلمان تألیف شده، افزون بر ضربالمثلها، سخنان پندآمیز
و حكیمانه نیز جمعآوری شده است (نک : ادامۀ
مقاله). عربها هیچ سخنی را بدون ضربالمثل ادا نمیكردند، ازاینرو،
سخت به تدوین مجموعههای امثال همت گماشتند و در آثار بیشمار
خود به شرح، تفسیر و ریشهیابی آنها پرداختند؛ چنانکه در
هیچ شاخهای از ادبیات عرب به اندازۀ امثال، با حجم
وسیعی از تألیفات مواجه نمیشویم (EI2, VI/ 821).
در اواخر عصر جاهلی كار گردآوری
امثال آغاز شد (زلهایم، ۴۴). در عصر اموی نَخّار بن اوس
عُذری (د ۶۰ ق)، عبید بن شریۀ جُرهُمی
(د ح ۸۱ق) و چند تن دیگر نخستین گردآورندگان امثال به
شمار آمدهاند (ابن ندیم، ۱۰۲؛ سزگین،
۱(۲)/ ۳۲-۳۷). تلاشهای جدیتر
برای تدوین مجموعههای امثال از سدۀ ۲ق آغاز
شد. چه، با گسترش فرهنگ عربی، گنجینۀ امثال وسعت بیشتری
یافته بود. ابوعمرو بن علاء (د ۱۵۴ ق) و شرقی بن
قطامی (د ح ۱۵۵ ق)، از گردآورندگان امثال در این
سده هستند (ابن ندیم، همانجا؛ سزگین، ۸(۱)/
۷۹، ۲۰۰)، اما نشانی از آثار آنان در دست نیست.
كهنترین اثر موجود از آنِ مفضل ضبی (د ۱۶۸ ق) است.
الامثال وی مشتمل بر ۱۶۰ ضربالمثل است كه به داستانها،
اشعار، اخبار، اساطیر و خرافات مشهور استشهاد شدهاند (زلهایم،
۷۲-۷۵).
در میان معاصران مفضل باید
از یونس بن حبیب (د ۱۸۳ق) و ابوزیاد كلابی
(د ح ۲۰۰ ق) یاد كرد كه آثار آنان از میان رفته است
(ابنندیم، ۴۷- ۴۸؛ قفطی، ۴/
۷۷؛ زلهایم، ۱۱۳). ابوفید مؤرج سدوسی
(د ۱۹۵ ق) نیز به نگارش الامثال پرداخت. منش مؤرج كه خود
لغوی است، بر شرح ضربالمثلها نیز حاكم است. اهتمام فراوان وی
به تفسیر لغوی ضربالمثلها گاه او را از پرداختن به موضوع اصلی
دور میسازد. مؤرج به شواهد شعری فراوانی استشهاد میكند
و تلاش دارد تا برای داستانها و اساطیر خود گویندهای بیابد
(همو، ۸۰-۸۱).
در سدۀ ۳ ق
امثالنویسی رونق بسزایی یافت. نضر بن شُمیل
(د ۲۰۳ ق)، هشام بن محمد بن سائب كلبی (د
۲۰۶ ق)، ابوعمرو شیبانی (د ۲۱۰
ق)، ابوعبیده معمر بن مثنى (د ۲۱۰ ق)، ابوزید انصاری
(د ۲۱۵ ق)، عبدالملك اصمعی (د ۲۱۶ ق)،
ابوعثمان سعدان بن مبارك (د ۲۲۰ ق) و ابوعبدالله محمد ابن اعرابی
(د ۲۳۱ ق) از گردآورندگان امثال این سده به شمار میروند
(ابن ندیم، ۵۹، ۶۱، ۷۵،
۷۷، ۱۰۹؛ قفطی، ۲/ ۵۵،
۲۰۳؛ حاجی خلیفه، ۱/ ۱۶۷؛
سزگین، ۸(۱)/ ۹۴، ۱۲۹، ۲۱۰،
۲۲۲).
مهمترین اثری كه در سدۀ
۳ ق نگارش یافت و بعدها مرجع نویسندگان گردید، الامثال
ابوعبید قاسم بن سلام است. ابوعبید بیش از
۴۰۰‘۱ ضربالمثل را به ترتیب موضوع در
۱۹ فصل و ۲۵۹ باب و ۱۱ باب تكمیلی
گرد آورده است. وی همچنین از احادیث نبوی، حكایات،
اشعار و اخبار دورههای جاهلی و اسلامی بهره گرفته است. او نخست
به تعریف ضربالمثل میپردازد و سپس ضمن رعایت جانب اعتدال و
برشمردن سلسلۀ اسناد به ریشۀ آنها اشارهای دارد. او بیش از همه به روایت اصمعی،
ابوعبیده و ابوزید انصاری اعتماد دارد. امانتداری و
وسواس علمی وی تا بدانجاست كه اگر نام راوی مثل را نداند، آن را
به «یكی از علما» منسوب میكند (زلهایم،
۱۰۱، ۱۱۴-۱۱۷؛ EI2, VI/ 816).
الامثال ابوعبید توسط دانشمندانی چند ازجمله ابوالفضل منذری (د
۳۲۹ ق) و ابوالمظفر محمد بن آدم هروی
(د۴۱۴ ق) شرح شده است؛ اما در این میان شرح ابوعبید
بكری (د۴۸۷ق) با عنوان فصل المقال فی شرح كتاب
الامثال، از همه جامعتر و مشهورتر است (زلهایم، ۱۱۸،
۱۵۱؛ سزگین، ۸(۱)/ ۱۴۳).
از نویسندگان دیگری
كه پس از ابوعبید بدین كار همت گماشتند، از عبدالله بن محمد توزی
(د ۲۳۳ ق)، احمد بن حرب نیشابوری مؤلف كتاب الحكمة
(د ۲۳۴ ق)، یعقوب ابن سكیت (د
۲۴۴ ق)، محمد بن حبیب بصری (د
۲۴۵ ق)، محمد بن حسن بن دیناراحول ( د ح
۲۴۵ق) و ابواسحاق ابراهیم بن سفیان زیادی
(د ۲۴۹ ق) میتوان یاد كرد (ابن ندیم،
۶۳، ۷۹، ۱۱۹؛ قفطی، ۱/
۲۰۲، ۲/ ۱۲۶؛ ذهبی،
۱۱/ ۳۲-۳۴؛ سزگین، ۸(۱)/
۲۳۸، ۲۴۴).
در اواسط سدۀ ۳ق
ابوعكرمه عامر بن عمران ضبی (د ۲۵۰ق) الامثال خود را
نگاشت. وی در این اثر از مؤرج سدوسی بسیار الهام گرفته
است. ابوعكرمه به شرح تعبیرات لغوی واژههای نامأنوس بیش
ازضربالمثلها توجه داشته است. در الامثال افزونبر ۱۲۰ ضربالمثل،
۲۵۰ بیت شعر نیز وجود دارد. از این رو، آن را
گنجینهای از اشعار كهن عرب دانستهاند. وی از روایت اصمعی،
ابناعرابی و مفضل ضبی بیش از دیگران بهره برده است (نک
: ص ۲۳-۲۵؛ عبدالتواب، ۱۰-۱۱؛
زلهایم، ۱۵۹-۱۶۱). در این سده
عمرو بن بحر جاحظ (د ۲۵۵ ق)، ابن قتیبه (د
۲۷۶ ق) و ابوجعفر احمد بن محمد برقی كوفی (د
۲۷۴ ق) نیز در زمینۀ امثال تألیفاتی
داشتهاند (نک : همو، ۱۶۴-۱۶۶). همچنین
ابوالحسن علی بن مهدی اصفهانی (د ح ۳۳۰ق)
كتاب الخصال را كه مشتمل بر امثال و حكم، اشعار و اخبار است، به رشتۀ تحریر
درآورد (حاجی خلیفه، ۱/ ۷۰۵). در اواخر سدۀ
۳ ق، مفضل بن سلمة بن عاصم (د ۲۹۰ق) الفاخر خود را مشتمل
بر ۵۲۱ ضربالمثل نگاشت. عدم رعایت ترتیب موضوعی
یا الفبایی را از معایب عمدۀ آن دانستهاند.
مفضل كه در تدوین آن از آثار كهن فراوان سود برده، از حوادث پیش از
اسلام، جنگها و كشمكشهای قبیلهای سخن گفته، و حكایاتی
را در باب عشق، جن و پری و حیوانات برشمرده است (زلهایم،
۱۷۰-۱۷۴؛ خطیب، ۲۶). احمد
بن یحیى ثعلب (د ۲۹۱ق) آخرین امثالنویس
سدۀ ۳ ق است (ابن ندیم، ۸۱).
در سدۀ ۴ ق تدوین
مجموعههای امثال به اوج خود رسید. این كار با قاسم بن محمد
انباری (د ۳۰۴ ق)، علی بن حسن هُنائی (د
۳۱۰ ق) و ابراهیم بن محمد نفطویه (د
۳۲۳ ق) آغاز میگردد (همو، ۸۱،
۹۰؛ قفطی، ۱/ ۲۱۵، ۳/
۲۸؛ سزگین، ۸(۱)/
۴۶۵-۴۶۷). بریة بن ابی یسر
ریاضی نیز كتاب تلقیح العقول فی الامثال و الحكم را
در ۱۵۷ فصل كوتاه در این سده به خلیفۀ فاطمی
معز (د ۳۶۵ ق) تقدیم داشت (زلهایم،
۱۸۲). همچنین جامع الامثال احمد بن ابراهیم بن سمكۀ قمی
(د ح ۳۵۰ ق) به شیوۀ كتاب ابوعبید
قاسم بن سلام بر حسب موضوع تنظیم شده، اما در مقایسه با آن از تفصیل
بیشتری برخوردار است (قفطی، ۱/ ۶۴؛ زلهایم،
۱۸۲-۱۸۳).
در میان انبوه آثار سدۀ
۴ ق ارزندهترین آن كتاب حمزۀ اصفهانی (د
۳۵۱ ق) است. وی بیش از
۲۰۰‘۱ مثل بر وزن «افعل من» را در ۲۸ باب به
شمار حروف الفبا و با توجه به حرف اول مثل گرد آورده، و شرح نسبتاً جامعی از
آنها را تدارك دیده است. نگارنده باب ۲۹ كتاب را به امثال
مولَّد (نوخاسته) كه در دورۀ اسلامی پدید آمدهاند، اختصاص داده كه شمار آنها از
۵۰۰ درمیگذرد و بر ۳ فصل مشتمل است. در آخرین
باب كتاب از خرافات و اساطیر عرب نیز سخن رفته است. وی در نگارش
اثر خود از ادب فارسی فراوان بهره برده است (نک : ص
۵۵-۵۶؛ زلهایم، ۱۹۵-
۱۹۸؛ قطامش، ۱/ ۳۴-۴۱). كتاب حمزۀ
اصفهانی پس از الامثال ابوعبید، ارزندهترین مرجع امثالنویسی
است كه در تدوین آثار بعدی به ویژه مجمع الامثال میدانی
تأثیر بسزایی داشته است (زلهایم، ۱۹۷).
ابوعلی قالی (د
۳۵۶ق) نیز كتابی دربارۀ امثال بر وزن
«افعل من» نگاشته است (سزگین، ۸(۱)/ ۴۸۷).
آنگاه از احمد بن فارس بن زكریا (د ۳۷۵ ق) مؤلف امثلة
الاسجاع (آقابزرگ، ۲/ ۳۴۷- ۳۴۸)، سعید
فیومی مؤلف الامثال (ابن ندیم، ۲۵)، حسن بن عبدالله
عسكری (د ۳۸۲ق) مؤلف الحكم و الامثال (حاجی خلیفه،
۱/ ۶۷۵)، ابوبكر خوارزمی (د ۳۸۳
ق) مؤلف الامثال (زلهایم، ۲۱۵-۲۱۶) و
حسین بن محمد خالع (د ح ۳۸۰ق) مؤلف الامثال العامه
(آقابزرگ، ۲/ ۳۴۶؛ حاجی خلیفه، ۱/
۱۶۷)، میتوان نام برد.
در اواخر سدۀ ۴ ق
ابوهلال عسكری (د ح ۴۰۰ق)، در جمهرة الامثال بیش از
۳ هزار ضربالمثل را در ۲۹ باب گرد آورد. از این میان
۸۰۰ مثل بر وزن «افعل من» است. شیوۀ كلی تدوین
آنها بر نظام الفبایی و رعایت حرف اول هر مثل استوار است.
ابوهلال با آنکه از مثل نامههای پیشینیان بهره جسته، اما
از ذكر نام آنها خودداری كرده است. ابوهلال افزون بر تفسیر جنبههای
لغوی و تاریخی ضربالمثلها، گاه برای تبیین
معانی آنها از مثلهای فارسی، آیات قرآنی و احادیث
نبوی نیز بهره برده است (ابراهیم، «ط»؛ زلهایم،
۲۰۱-۲۰۴).
نویسندگانی كه در سدۀ
۵ق به تدوین ضربالمثلها پرداختند، هرگز به شهرت پیشینیان
دست نیافتند. از آن جملهاند: زید بن رفاعه (د پس از
۴۰۰ ق)، ابوالفرج علی بن حسین بن هندو (د
۴۱۰ ق)، محمد بن ابی القاسم عبیدالله، مشهور به
مسبّحی (د ۴۲۰ ق)، ابوالحسن علی بن فضل مؤیدی
طالقانی (د ۴۲۱ ق)، عبدالملك بن محمد ثعالبی (د
۴۲۹ق) و عبیدالله بن احمد میكالی (د ۴۳۶ق)
(آقابزرگ، ۲/ ۳۴۷؛ زلهایم،
۲۰۵-۲۰۶). همچنین مؤلفی ناشناس
در سدۀ ۵ق كتابی با عنوان كتاب الامثال دارد كه در آن بیش از
۳۷۵‘۱ ضربالمثل گرد آمده است. این ضربالمثلها
براساس حرف اول تدوین شدهاند و نویسنده همراه با شرح مختصری،
نکات لغوی آنها را برمیشمارد كه گاه با بیان داستانهایی
همراه است (نک : ص ۳، جم ؛ زلهایم، ۲۰۶-
۲۰۸)؛ نیز علی ابن محمد ماوردی (د
۴۵۰ ق) كه در الامثال و الحكم خود سخت از آثار حمزۀ
اصفهانی و ابوهلال عسكری تأثیر پذیرفته است، اما صراحتاً
به منابع خود اشارهای ندارد (نک : احمد، ۱۵، ۱۶).
پس از این آثار كتاب مهم و مستقل
دیگری در زمینۀ ضربالمثلها و حكم عربی پدید نیامد، تا آنکه در سدۀ
۶ ق، شاهكار ادبی احمد بن محمد میدانی (د
۵۱۸ ق) پدید آمد. این كتاب را كاملترین و
معتبرترین فرهنگ امثال دانستهاند كه به عنوان شاخص و معیاری در
این موضوع شناخته شده است (زلهایم، ۲۰۹). میدانی
در مجمع الامثال، افزونبر جمعآوری تمامی ضربالمثلهای كهن،
پارهای از امثال مولد را به ترتیب حروف الفبا گرد آورده است كه شمار
آنها از ۶ هزار درمیگذرد. میدانی منابع خود را در مقدمۀ كتاب
(نک : ۱/ ۴-۵) برمیشمارد و یادآور میشود
كه در این باره بیش از ۵۰ مثل نامه، آثار منظوم و منثور
ادبی، حكایات و اساطیر عرب را مطالعه، و هر ضربالمثل را با بیان
داستان یا استشهاد به ابیاتی چند تفسیر كرده است. باب
۲۹ كتاب به ایام العرب اختصاص دارد؛ چنانکه نگارنده در باب
۳۰ آن ۵۸ حدیث و ضربالمثل حكیمانه را از
زبان پیامبر اسلام (ص) و خلفای راشدین برشمرده است (نیز
نک : زلهایم، ۲۱۶- ۲۱۸؛ محمود،
۹۰؛ بقلی، «المثل ... »، ۲۲۴).
مجمع الامثال در ۵۳۲
ق/ ۱۱۳۸ م توسط ابویعقوب بن طاهر خُوّی، از
شاگردان میدانی، مختصر شد و فرائد الخرائد فی الامثال و الحكم
نام گرفت (زلهایم، ۲۰۹).
محمد بن عمر زمخشری (د
۵۳۸ ق) مجموعهای از ضربالمثلها را در المستقصى فی
امثال العرب، به ترتیب الفبا با در نظر گرفتن ۳ حرف اصلی گرد
آورده است. در برخی موارد، تفسیرهای لغوی و نحوی
زمخشری مفصلتر و سودمندتر از شرح میدانی است (نک : ۱/
۴-۵،جم ).
در مثل نامههایی كه پس از
میدانی و زمخشری تدوین شده، مؤلفان جز تكرار یا
اقتباس همان آثار كهن، نوآوری و خلاقیتی نشان ندادهاند.
افزون بر مثل نامههای كهن كه بر
گردآوری ضربالمثلهای دورۀ جاهلی تا آغاز عصر اول عباسی
پرداختهاند و نیز كتابهای «امثال مولد» كه در سدۀ
۴ ق تدوین شدهاند، آثار دیگری از ضربالمثلهای محلی
و عامیانۀ عرب یافت میشود كه در سدههای ۱۳ و
۱۴ ق به رشتۀ تحریر درآمدهاند و نویسندگان در آنها فرهنگ، آداب و رسوم،
گویشهای بخشی از سرزمینهای عربی را منعكس
كردهاند (زلهایم، ۴۳).
بجز كتابهای «امثال» به معنی
عام، آثار فراوان دیگری نیز موجود است كه در آنها ضربالمثلهایی
از قرآن كریم، امثال منسوب به پیامبر (ص) و نیز اشعار مشهور
شعرای عرب یا سخنان بزرگان گرد آمده است:
الف ـ مهمترین گردآورندگان مثلهای
قرآنی و حدیثی اینانند: حسن بن فضل (د
۲۸۲ ق): الامثال الكامنة فی القرآن (ابن خیر،
۷۵)؛ حسین بن محمد بن مودود حرّانی (د
۳۱۸ق): الامثال السائرة عن رسول الله (سزگین،
۱(۱)/ ۳۴۸)؛ محمد بن علی ترمذی (د
۳۲۰ ق): الامثال من الكتاب و السنة (چ قاهره،
۱۳۹۶ ق، بیروت، ۱۹۸۹ م)؛
ابن درید (د ۳۲۱ ق): امثال علی بن ابی طالب،
و اثر دیگری با عنوان الامثال النبویة (همو، ۸(۱)/
۱۷۷)؛ ابراهیم بن محمد نفطویه (د
۳۲۳ق): امثال القرآن (همو، ۸(۱)/
۲۶۹)؛حسین بن عبدالرحمان بن خلاّد رامهرمزی (د
۳۶۰ ق): امثال الحدیث (چ استانبول، المكتبة الاسلامیه)؛
عبدالله ابن محمد انصاری اصفهانی (د ۳۶۹ ق):
الامثال (همو، ۱(۱)/ ۴۰۵)؛ محمد بن احمد بن جنید
اسكافی (د ۳۸۱ ق): امثال القرآن (ابن ندیم،
۲۳۸)؛ شریف رضی (د ۴۰۶ ق):
المجازات النبویة (GAL, S, I/ 132)؛ محمد بن حسین سلمی
(د ۴۰۶ق): امثال القرآن (حاجی خلیفه، ۱/
۱۶۸)؛ عبدالملك بن محمد ثعالبی (د ۴۲۹
ق): كتاب الامثال بآیات من القرآن و اخبار عن النبی و كلام العرب و
ادباء العجم (سزگین،۸(۱)/ ۴۴۱)؛ علی بن
محمد ماوردی (د ۴۵۰ ق): امثال القرآن (حاجی خلیفه،
همانجا)؛ حسین بن عبدالرحمان بن اسحاق قضاعی (د ۴۵۴
ق): الامثال الكامنة فی القرآن و نیز شهاب الاخبار (ابن خیر،
همانجا؛ زلهایم، ۳۸)؛ رشیدالدین وطواط (د
۵۷۳ ق): مطلوب كل طالب من كلام علی بن ابی طالب. این
اثر كه مشتمل بر ۱۰۰ مثل منسوب به امام علی (ع) است،
همراه با ترجمۀ فارسی و آلمانی آنها در لایپزیگ
(۱۸۳۷ م) به چاپ رسیده است (واندیك،
۳۵۶)؛ سلیمان بن بنین بن خلف دقیقی مصری
(د ۶۱۳ ق): الاقوال العربیة فی الامثال النبویة
(سیوطی، بغیة ... ، ۱/ ۵۹۷)؛ محمد بن
علی خیمی (د ۶۴۲ق): امثال القرآن (همان،
۱/ ۱۸۴-۱۸۵)؛ ابنقیم جوزیه
(د ۷۵۱ق): الامثال فی القرآن الكریم (چ مكه،
۱۹۸۰ م، بیروت، ۱۹۸۱ م)؛
عبدالله بن علی بن محمد، معروف به ابن غانم (د ۷۴۴ ق):
الفائق فی اللفظ الرائق، مشتمل بر ۱۰ هزار حدیث و نیز
ضربالمثل دیگر (بغدادی، ۲/ ۱۵۴).
ب ـ مشهورترین پدیدآورندگان
مجموعههای امثال كه از آثار شعرا، حكما و مشاهیر عرب بهره گرفتهاند،
اینانند: علی بن محمد مدائنی (د ۲۱۵ ق): كتاب
المتمثلین (ابن ندیم، ۱۱۶)؛ عبدالله بن خلید
ابوعمیثل (د ۲۴۰ق): الابیات السائرة (قفطی،
۴/ ۱۵۰)؛ احمد بن یحیى ثعلب (د
۲۹۱ ق): كتاب الامثال (ابن ندیم، ۸۱)؛ عیینة
بن منهال: الامثال السائرة (همو، ۵۴)؛ ابوبكر محمد بن قاسم بن بشار
انباری (د ۳۲۸ ق): الزاهر فی معانی كلمات
الناس. از مجموع ۸۳۴ مثل این كتاب، بخشی عظیم
به گفتوگوهای روزمره اختصاص یافته است (نک : GALS,
I/ 182)؛ حمزۀ اصفهانی
(د ۳۵۱ق): الامثال الصادرة عن بیوت الشعر (سزگین،
۱(۲)/ ۱۸۶). این اثر مشتمل بر
۷۰۰‘۴ بیت، به ترتیب الفبا در ۷ باب
است (همو، ۸(۱)/ ۳۵۹-۳۶۰). حمزۀ
اصفهانی اثر دیگری با عنوان كتاب التماثیل فی تباشیر
السرور (ابنندیم، ۱۵۴) دارد؛ صاحب بن عباد (د
۳۸۵ق): الامثال السائرة من شعر المتنبی. این اثر
همراه با ترجمه، شرح، تفسیر مفردات و حركتگذاری در
۱۳۵۶ ش در تهران توسط فیروز حریرچی
منتشر شده است؛ حسن بن حسین سكری: الابیات السائرة (همو،
۸۶)؛ عبدالملك بن محمد ثعالبی (د ۴۲۹ ق):
التمثیل و المحاضرة كه آن را به قابوس بن وشمگیر تقدیم داشته
است (چ قاهره، ۱۳۸۱ ق/ ۱۹۶۱ م)؛
محمد بن ابی بكر رازی (د ۶۶۶ ق): الامثال و الحكم،
مشتمل بر ۶۰۶ بیت و ۲۹۳ مصرع در
۱۸ فصل است. نویسنده درصدد بیان مناسبت امثال یا
منشأ آنها نیست، بلكه در انتخاب ضربالمثلها جنبۀ آموزشی،
تربیتی و اخلاقی را در نظر دارد. رازی بیش از همه
از آثار راغب اصفهانی و صاحب بن عباد بهرهمند شده است (حریرچی،
۱۶-۱۷). فیروز حریرچی كتاب رازی
را به فارسی ترجمه، و شرح كرده كه بارها در تهران به چاپ رسیده است؛
مجدالدین محمد بن علی اربلی (د ۶۷۷ ق): مختصر
امثال الشریف الرضی (GALS, I/ 132)؛ ابن عربشاه (د
۸۵۴ق): فاكهة الخلفاء و مفاكهة الظرفاء. این كتاب به شیوۀ كلیله
و دمنه تدوین شده، و بارها به چاپ رسیده است؛ امثال لقمان الحكیم.
این اثر توسط راهبی نصرانی نوشته شده، و به لاتین، فرانسه
و فارسی ترجمه شده است (آقابزرگ، ۲/ ۳۴۷؛ سركیس،
۲/ ۱۵۹۳-۱۵۹۴).
مآخذ
آقابزرگ، الذریعة؛ ابراهیم،
محمد ابوالفضل و عبدالمجید قطامش، مقدمه بر جمهرة الامثال ابوهلال عسكری،
بیروت، ۱۹۸۸ م؛ ابن خیر، محمد، فهرسة، به
كوشش فرانسیسكو كودرا، بیروت، ۱۹۷۹ م؛ ابن ندیم،
الفهرست؛ ابوعكرمۀ ضبی، عامر، الامثال، به كوشش رمضان عبدالتواب،
۱۹۷۴ م؛ احمد، فؤاد عبدالمنعم، مقدمه بر الامثال و الحكم
ماوردی، اسكندریه، ۱۹۸۵ م؛ بستانی،
بطرس، ادباء العرب فی الجاهلیة و صدر الاسلام، بیروت،
۱۹۷۹ م؛ بغدادی، ایضاح؛ بقلی، محمد قندیل،
«امثال عامیة بین القرنین التاسع و الرابع عشر الهجریین»،
مجلة مجمع اللغة العربیة، دمشق، ۱۹۷۲م؛ همو، «المثل
بین الفصحى و العامیة»، همان، ۱۹۷۱م؛ بلاشر،
رژیس، تاریخ الادب العربی، ترجمۀ ابراهیم
كیلانی، دمشق، ۱۹۸۴ م؛ بهمنیار، احمد،
داستان نامۀ بهمنیاری، به كوشش فریدون بهمنیار، تهران،
۱۳۶۱ ش؛ تاج العروس؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حریرچی،
فیروز، مقدمه بر الامثال و الحكم رازی، دمشق،
۱۹۸۷ م؛ حمزۀ اصفهانی، سوائر الامثال على
افعل، به كوشش فهمی سعد، بیروت، ۱۹۸۸ م؛ خطیب،
سعید محمد نمر، مقدمه بر الامثال فی القرآن الكریم ابن قیم
جوزیه، بیروت، ۱۹۸۱ م؛ ذهبی، محمد، سیر
اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط، بیروت،
۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶ م؛ زلهایم،
رودلف، الامثال العربیة القدیمة، ترجمۀ رمضان
عبدالتواب، بیروت، ۱۹۸۷ م؛ زمخشری، محمود،
الكشاف، بیروت، دارالمعرفه؛ همو، المستقصى فی امثال العرب، بیروت،
۱۹۸۷ م؛ سركیس، یوسف الیان، معجم
مطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۱۹۲۸ م؛ سزگین،
فؤاد، تاریخ التراث العربی، ترجمۀ محمود فهمی
حجازی و عرفه مصطفى، ریاض،
۱۹۸۳-۱۹۸۸م؛ سیوطی،
بغیة الوعاة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره،
۱۹۶۴ م؛ همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولى و دیگران،
صیدا، ۱۹۸۶ م؛ عبدالتواب، رمضان، مقدمه بر الامثال
(نک : هم ، ابوعكرمه)؛ عبدالجلیل، م.، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ
آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۲ش؛ فخرالدین رازی،
محمد، التفسیر الكبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛
قطامش، عبدالمجید، مقدمه بر الدرة الفاخرة فی الامثال السائرۀ حمزۀ
اصفهانی، قاهره، ۱۹۶۶ م؛ قفطی، علی،
انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۸۶
م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، به كوشش محمدحسین شمسالدین، بیروت،
دارالفكر؛ كتاب الامثال، حیدرآباد دكن، ۱۳۵۱ق؛
محمود، عبدالحمید، امثال الحدیث، قاهره،
۱۹۷۵م؛ منجد، صلاحالدین، امثال المرأة عندالعرب، بیروت،
۱۹۸۱ م؛ میدانی، احمد، مجمع الامثال، به كوشش
محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت،
۱۹۵۵ م؛ واندیك، ادوارد، اكتفاء القنوع، به كوشش
محمدعلی ببلاوی، قاهره، ۱۳۱۳ ق/
۱۸۹۶ م؛ نیز:
EI1; EI2; GAL, S.
عزت ملاابراهیمی
جمع و تنظیم امثال در ادب فارسی
از سدۀ ۶ق به
بعد، ادیبان ایرانی به جمعآوری و تنظیم مجموعههای
مثل رو آوردند:
۱. نخستین بار رشیدالدین
وطواط (د ۵۷۳ق/ ۱۱۷۷م)، با نگارش لطایف
الامثال و طرایف الاقوال، به درخواست قطبالدین محمد خوارزمشاه (حك
۴۹۱-۵۲۱ق) گردآوری مثل را آغاز كرد. از
آنجا كه رشید وطواط علم امثال را از علوم عرب میدانست (ص
۵۳)، مجموعهای از مثلهای عربی را گرد آورد و به
فارسی ترجمه كرد؛ سپس حكایتهای مربوط به آن مثلها را به اثر خود
افزود و این مجموعه را به ترتیب الفبایی منظم كرد.
۲. اثر دیگر، قرة العین،
از مؤلفی ناشناس و ظاهراً شیعه است كه میان اوایل سدۀ
۶ و اوایل سدۀ ۷ ق نوشته شده، و عنوان نسخهای از آن كه در نگارش امثال و
حكم، مورد استفادۀ علی اكبر دهخدا قرار گرفته، قرةالعیون بوده است (اجلالی،
۳، ۵، ۹). این اثر نیز به ترتیب الفبایی
حرف اول مثلها تنظیم شده، و دارای مقدمه و متن اصلی، شامل
۴ قسم و هر قسم در چند فصل و خاتمه است. قسم اول این كتاب از جهت
اشتمال بر مثلهای كهن و به كارگیری نثر شیوای فارسی،
از مهمترین منابع به شمار میرود.
۳. در سدۀ
۱۱ق/ ۱۷م، محمدعلی هبله رودی (زنده در
۱۰۵۴ ق/ ۱۶۴۴ م) به تألیف
مجمع الامثال پرداخته كه به نظر صادقكیا (ص ۱) كهنترین مجموعۀ بزرگ
مثلهای فارسی است. مجمع الامثال در ۱۰۴۹ ق در
گُلكنده (حیدرآباد دكن)، با حجمی بالغ بر دو هزار مثل فارسی،
گردآوری شده است. هبله رودی مثلها را به ترتیب الفبایی
حرف اول مرتب كرده، و خود، آگاه بوده است كه آنچه گرد آورده، مجموعهای از
امثال، كنایات، حكم و ارسال المثلهاست. با آنکه بسیاری از
مصطلحات عامیانه با گویشهای محلی هم به این مجموعه
راه یافته، اما عنوان كلی همۀ آنها مَثَل انتخاب شده است (همو،
۸- ۹).
۴. هبله رودی ۵ سال
پس از پایان مجمع الامثال، در ۱۰۵۴ق اثر دیگری
به نام جامع التمثیل یا مجمع التماثیل گرد آورد. جامع التمثیل
شامل یك مقدمه و ۲۸ باب به ترتیب حروف تهجی است.
مصحح مجمع الامثال (نک : كیا، ۲) به تفاوتهای دو اثر هبله رودی
اشاره كرده است.
۵. همزمان با هبلهرودی،
فارسیزبان دیگری (زادۀ هندوستان) به نام محمدصادق پسر
محمدصالح صادقی اصفهانی
(۱۰۱۸-۱۰۶۱ ق) فصل هشتادم از باب
سوم دانشنامۀ بزرگ خود به نام شاهد صادق را به مثلهای فارسی اختصاص داده،
و حدود ۵۶۰ مثل فارسی را كه به اشارۀ خود وی
(نک : كیا، ۷) از زبان مردم گرفته، به ترتیب حروف تهجی
گرد آورده است. هبلهرودی در دو اثر خود، بیشتر آنها را آورده است.
۶. در سدۀ
۱۱ق میرك محمد تاشكندی نقشبندی بغدادی نیز
مجموعۀ نوادر الامثال را گرد آورده است. این اثر به ترتیب حروف تهجی
تنظیم شده، و مجموعهای از مثلهای فارسی با ترجمۀ تركی
آنهاست. نگارش نوادر الامثال در ۱۰۲۱ق به پایان رسیده،
و دو نسخه از آن در قاهره موجود است (نک : منزوی، ۵/
۳۶۴۶).
۷. از سدۀ
۱۱ ق مجموعۀ دیگری با عنوان امثال یا مجمع الامثال از میرزا
محمدطاهر بر جای مانده است. این مجموعه دارای نظم الفبایی
و شامل بیش از ۲۰۰‘۱ مثل و تركیب و مصراع است
و در پایان آن مجموعهای از چیستانهای منظوم افزوده شده
است. در حرف «دال» این مجموعه، مؤلف تركیبات كنایی ساخته
شده از «دست»، «دامن» و «دندان» را فهرست كرده، و توضیح داده است. نسخهای
از این مجموعه در كتابخانۀ ملی ملك (شم ۳/ ۵۴۲۲) موجود است.
۸. از سدۀ
۱۲ ق/ ۱۸م مجموعۀ دیگری با عنوان مجمع
الامثال از ابراهیم خالص بوزروفجهای رومی (د
۱۱۶۰ ق/ ۱۷۴۷ م) بر جای
مانده كه نگارش آن در ۱۱۴۳ ق/
۱۷۳۰م به پایان رسیده، و مجموعهای از
مثلهای فارسی و ترجمۀ تركی آنهاست. از این اثر ۳ نسخه در قاهره موجود است
(نک : منزوی، ۵/
۳۶۲۱-۳۶۲۲).
۹. از دورۀ قاجار مجموعهای
با عنوان امثال از نویسندهای ناشناس بر جای مانده كه شامل
مثلهای فارسی به ترتیب حروف الفباست. امثال نخستین مجموعهای
است كه مؤلف آن به گردآوری جملههای عامیانه، توجه نشان داده
است. از این مجموعه، یك نسخه در كتابخانۀ مجلس شورای
اسلامی (شم ۱۲۴/ ۵۱۳۸) موجود
است.
۱۰. از سدۀ
۱۴ ق/ ۲۰ م مجموعهای از داستانهای امثال
وحكم فارسی از علیاكبر (۱۲۶۹-
۱۳۲۹ ق) فرزند علی، نوادۀ قائم مقام
فراهانی بر جای مانده كه مؤلف، آن را با حجمی بالغ بر ۵
هزار مثل در ۱۳۲۲ ق/ ۱۹۰۴ م در
۳۲ «در» با ترتیب الفبایی به پایان رسانده
است. هر «در» شامل دو «لخت» است: امثال پارسی و امثال پارسی آمیخته
به تازی. متن اصلی این كتاب به فارسی است و معادل عربی
و تركی بسیاری از مثلها در آن نقل شده، ولی مصحح كتاب (رحیم
چاوش اكبری)، در چاپ این اثر، بیشتر به بخشهای فارسی
توجه كرده است. نسخۀ اصلی این كتاب فاقد نام است و مصحح آن را با عنوان نامۀ
داستان یا امثال و حكم، به چاپ رسانده است.
از آغاز سدۀ
۱۴ ش توجه پژوهشگران به جمعآوری امثال جلب شد و آثار گوناگونی
پدید آمد، از جمله:
۱. امیرقلی امینی
در ۱۳۰۳ ش هزار و یك سخن را در برلین به چاپ
رساند؛ سپس آن را گسترش داد. این مجموعه با عنوان فرهنگ عوام یا تفسیر
امثال و اصطلاحات زبان پارسی، در ۱۳۵۳ش در دو جلد
با نظم الفبایی، شامل ۴۲۸‘۱۲ مثل و تعبیر
كنایی، در اصفهان به چاپ رسید.
۲. احمد بهمنیار
(۱۲۶۲-۱۳۳۴ش) از
۱۳۲۳ ق/ ۱۹۰۵م مطالعات خود را در
زمینۀ مباحث نظری امثال و حكم و جمعآوری آنها آغاز كرد (نک :
بهمنیار، «ه » بب ) و مجموعهای از ۰۴۷‘۶
مثل را به ترتیب الفبایی گرد آورد كه همراه با معنی،
مصداق و داستانهای تاریخی هر كدام، به كوشش فریدون بهمنیار،
با عنوان داستان نامۀ بهمنیاری در ۱۳۶۱ ش در تهران به چاپ
رسید.
از دهۀ چهارم سدۀ یاد
شده، پژوهشگران با ۳ رویكرد كلی به گردآوری امثال
پرداختند و آثار متنوعی پدید آوردند:
الف ـ گروهی دقت خود را صرف تهیۀ فهرست
امثال كردند و آثار فراوانی بر جای نهادند كه در آنها، شكل كلی
و متداول امثال، با وجه مصدری، همراه با مأخذ داستانی هر مثل ضبط شده
است. آثار این گروه هر چند پر شمار است، ولی از نظر محتوا، چندان
متنوع نیست. كاوشی در امثال وحكم فارسی از یحیى
برقعی و ریشههای تاریخی امثال وحكم از مهدی
پرتوی آملی از این دست است.
ب ـ گروهی امثال و حكم را از جهت
ارتباط تنگاتنگ آن با فرهنگ عوام مورد بررسی قرار دادند و ریشۀ بسیاری
از باورها و خرافات را در امثال جستند. در آثار این گروه، انواع تمثیل
و تعبیرات كنایی نیز در شمار امثال قرار گرفته است:
۱. ابوالقاسم انجوی شیرازی
(۱۳۰۰-۱۳۷۲ش)، در
۱۳۵۲ش جلد نخست تمثیل و مثل را كه مجموعهای
از ۱۲۶ مثل و داستانهای آنهاست، همراه با آوانگاری،
گراور و عكس و نحوۀ كاربرد، به ترتیب الفبایی به چاپ رساند. وی در بیشتر
موارد، روایتهای متعددِ داستان یك مثل را آورده است. جلد دوم
كتاب تمثیل و مثل را احمد وكیلیان در
۱۳۶۶ ش، براساس یادداشتهای انجوی شیرازی
و به همان شیوۀ جلد نخست با ۱۴۷ مثل و داستانهای مربوط به آنها
به چاپ رسانده است.
۲. احمد شاملو
(۱۳۰۴- ۱۳۷۹ ش)، از
۱۳۵۷ ش چاپ مجموعۀ كتاب كوچه را آغاز كرد. در كتاب
كوچه، امثال از دیدگاه فرهنگ عامه، و براساس نظم الفبایی
خاستگاهها و واژههای محوری تنظیم شده، و در ۱۱
گروه كلی طبقهبندی گردیده است. مدخلهای مطرح شده در كتاب
كوچه به دو صورت گفتاری و كتابی، ضبط شده است.
ج ـ این گروه مجموعۀ امثال
و حكم متداول در گویشهای خاص را گرد آوردهاند، از جمله: جعفر شهری
(۱۲۹۲- ۱۳۷۸ ش) مجموعۀ قند و
نمك را به ضربالمثلهای گویش تهرانی، هادی گروسین
واژهنامۀ همدانی را به امثال متداول در گویش همدانی، محمد فاضلی
امثال و اصطلاحات را به گردآوری امثال متداول در گویش بختیاری،
و غلام علی سرمد مجموعۀ سخن پیر قدیم را به مثلهای متداول در گویش بیرجندی
اختصاص دادهاند.
در دهۀ اخیر،
تنها اثری كه به امثال و حكم برگرفته از متون ادبی پارسی
پرداخته، مجموعۀ امثال موزون در ادب فارسی است كه رضا مؤدب بشیری در
كابل جمع آورده است. نگارندۀ این اثر مصراعهایی را با عنوان مثل منظوم، از دیوان
بیش از ۳۰۰ شاعر ایرانی از رودكی (د
۳۲۹ ق) تا نصرالله تقوی
(۱۲۴۵-۱۳۲۶ ش) برگرفته، و با نظم
الفبایی و بدون شرح گرد آورده است.
در پایان به معرفی امثال و
حكم علیاكبر دهخدا كه معتبرترین اثر در این باب است، پرداخته میشود:
امثال و حكم علیاكبر دهخدا (د
۱۳۳۴ش)، شامل ضربالمثلهای فارسی یا
ضربالمثلهایی است كه میان فارسیزبانان رواج دارد. دهخدا
از نخستین سالهای كودكی به امثال و حكم و جمعآوری آنها
توجه نشان میداد (دبیرسیاقی، ۲). او هنگام جنگ
جهانی اول و زمانی كه در ده كلاتۀ چهار محال بختیاری
به انزوا زندگی میكرد، تصمیم گرفت به طور جدی امثال فارسی
را جمعآوری كند (همو، ۴۲-۴۳). پس از پایان
جنگ و بازگشت به تهران از سیاست كناره گرفت و برای برآوردن آرزوی
دیرینۀ خود، به جمعآوری امثال و لغات فارسی پرداخت (همو، ۲).
پس از فراهم شدن امثال و لغات فارسی، اعتمادالدوله قراگوزلو، وزیر
معارف وقت درصدد چاپ آنها برآمد، اما از آنجا كه چاپ این مجموعۀ عظیم
با وسایل آن روز میسر نبود، دهخدا به جداسازی امثال، حكم،
اصطلاحات، كلمات قصار، اخبار و احادیث از واژگان و لغات فارسی پرداخت
و به پایمردی اعتمادالدوله و مساعدت رعدی آدرخشی، در
سالهای ۱۳۰۸-۱۳۱۱ش، آن را
با عنوان امثال و حكم در تهران به چاپ رساند (همو، ۲-۳؛ معین،
۳۸۰؛ رعدی، ۱۱).
امثال و حكم دارای حدود
۳۰ هزار عنوان مثلی، حِكَمی، زبانزدی، اصطلاحی
و كنایهای است كه افزون بر اینها، ذیل بسیاری
از عنوانها نزدیك به ۱۰ هزار مثل، حكمت، كنایه و اصطلاح
مشابه دیگر و نیز حدود ۱۲ هزار مورد مستند به شعر شاعران
و یا نوشتۀ نویسندگان مختلف آمده است (دبیرسیاقی،
۱-۲).
كتاب دارای نظم الفبایی
است و در ۴ مجلد فراهم آمده است. ظاهراً دهخدا تصمیم داشته است مجلد
پنجمی، احتمالاً شامل تعریف و فواید امثال و نیز چگونگی
گردآوری آنها، بر این مجموعه بیفزاید (همو،
۱۳).
ضبط مدخلها در این كتاب به شكلهای
مختلفی آمده است، از جمله: صفات مركب: «بیناخن»، «بزدل» (ص
۴۳۲، ۴۹۱)، مصادر مركب: «بز گرفتن» (ص
۴۳)، تعابیر كنایی: «دسته گل به آب دادن» (ص
۸۱۲)، اسم مركب: «سنگ و سبو» (ص ۹۹۳)، جمله:
«دود از كنده برخیزد» (ص ۸۳۳)، یك مصراع: «زبان سرخ
سرسبز میدهد بر باد» (ص ۸۸۱) و یك بیت (ص
۲۰۲۸):
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود /
گر معتبر شود، زخدا بی خبر شود
در مقابل هر یك از امثال، ابتدا
مآخذ آنها، و سپس نظایری از متون نظم و نثر آمده است. امثال گاهی
در قالب یك توضیح ساده و در برخی موارد با یك ضربالمثل
مشابه فارسی یا عربی معنی و تفسیر شده (ص
۷۷۰، ۹۴۰، ۱۰۱۴)، و
گاهی نیز ریشۀ تاریخی مثل آمده است (ص ۴).
دهخدا در تدوین این اثر، از
متون مختلف و متنوعی استفاده كرده است؛ ازجمله دیوانهای شاعران،
منظومههای فارسی، متون منثور و منابعی كه دربارۀ امثال
و حكم است، مانند جامع التمثیل، مختصر الامثال و الامثال میدانی
(نک : ه د، دهخدا).
مآخذ
اجلالی، امین پاشا، مقدمه
بر قرة العین، تهران، ۱۳۵۴ش؛ بهمنیار، احمد،
داستان نامۀ بهمنیاری، به كوشش فریدون بهمنیار، تهران،
۱۳۶۱ ش؛ دبیرسیاقی، محمد، مقدمه بر گزیدۀ امثال
و حكم، تهران، ۱۳۵۸ ش؛ دهخدا، علی اكبر، امثال و
حكم، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ رشید وطواط، محمد، لطایف
الامثال و طرایف الاقوال، به كوشش محمدباقر سبزواری،
تهران،۱۳۵۸ ش؛ رعدی آدرخشی، غلامعلی،
«شعر معاصر ایران»، یغما، تهران، ۱۳۴۸ ش، س
۲۲، شم ۱؛ كیا، صادق، مقدمه بر مجمع الامثال محمدعلی
هبلهرودی، تهران، ۱۳۴۴ ش؛ معین، محمد،
«دهخدا»، مقدمۀ لغتنامه، تهران، ۱۳۳۷ ش؛ منزوی، خطی.