responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 600

تذکره‌نویسی

نویسنده (ها) : اصغر دادبه - عبدالله مسعودی آرانی - میرزا ملا احمد

آخرین بروز رسانی : یکشنبه 5 آبان 1398 تاریخچه مقاله

تَذْکِره‌نِویسی، در اصطلاح، به معنی تألیف و تدوین مجموعه یا کتابی که در آن شرح احوال شاعران، نویسندگان، عارفان، فقیهان و جز آنها گردآمده باشد. در زبان عربی کتابهای بسیاری با موضوعات مختلف نوشته شده است که عنوان «تذکره» دارند. حاجی‌خلیفه در کشف‌الظنون (۱ / ۳۸۳ بب‌) از ۷۷ کتاب به زبان عربی نام می‌برد که عنوان آنها مصدَّر به کلمۀ «تذکره» است و هرکدام در موضوعی خاص، ازجمله در تراجم احوال بزرگان، نگارش یافته است و با امعان نظر در آنها می‌توان دریافت که مؤلفان آن آثار در انتخاب عنوان «تذکره» به معنای لغوی این کلمه، یعنی «یادکرد» نیز توجه داشته‌اند. بجز آن، برای کتابهایی که ترجمۀاحوال است،به حسب مورد،یکی از اصطلاحات «طبقات، انساب، معجم و یا اخبار» نیز به کار می‌رفته است؛ مانند نزهةالالبّاء فی طبقات الادبای ابن انباری، الانساب سمعانی، معجم‌الادبای یاقوت حموی (نک‌ : نقوی، ۱-۲) و همچنین اخبارالبحتری از ابوبکر محمد صولی که از جهت نقد ادبی نیز شایان توجه است (دایرةالمعارف...، ۱ / ۶۶).

درزبان فارسی و در دورۀ غزنوی«تذکره»یکی از اصطلاحات دیوانی و به‌معنی «یادداشت، سیاهه و صورت» یک چیز بوده است (انوری، ۱۷۳-۱۷۴)؛ پس از آن، در عرف ارباب سخن و اهل ادب، این عنوان بر کتابی که مشتمل بر تراجم احوال مشایخ باشد، اطلاق می‌شده است، مانند تذکرۀ عرفا و تذکرۀ شعرا و تذکرۀ فضلا و جز آنها که شمار این قبیل تذکره‌ها بسیار است (همایی، ۲۷۰؛ موریسن، ۲۰۲). در روزگار ما تذکره، بیشتر به کتابی اطلاق می‌شود که مشتمل بر شرح احوال و آثار شماری از شاعران باشد و به نظر می‌رسد که عنوان آنها از نام تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی اقتباس گردیده، و شاید در این نام‌گذاری به تعبیر «تذکرۀ احوال» نیز التفاتی بوده است (صفا، تاریخ...، ۵(۳) / ۱۵۸۹). شمار کتابهایی که حاوی شرح احوال و آثار شاعران باشد، نیز بسیار است و همۀ آنها به «تذکره» شهرت دارند، مگر در مواردی که نویسنده خود، عنوان دیگری بدانها داده باشد (موریسن، ۲۰۴)، مانند منتخب‌الاشعار از مردان علیخان مبتلای مشهدی که شامل تراجم احوال ۷۱۱ شاعر از متقدمان و متأخران است و یا همیشه بهار از کشن چند اخلاص که در نسخه‌های مختلف آن از ۲۰۰ تا ۳۰۷ تن شاعر معرفی شده‌اند (گلچین معانی، ۲ / ۳۰۳، ۴۱۴).

تألیف کتابهایی در ترجمۀ احوال شاعران که به حسب عادت «تذکره» خوانده می‌شود، از عهد سلجوقیان آغاز شد، اما در اوایل کار تألیف کتابی که واقعاً به قصد تذکره‌نویسی فراهم آمده باشد، متداول نبود و بیشتر به جمع‌آوری حکایاتی دربارۀ احوال شاعران یا نویسندگان اکتفا می‌شد (صفا، گنجینه...، ۱ / ۸۰). در کشورهای هند و پاکستان نیز ابتدا «تذکره» حاوی شرح احوال بزرگان بود، مانند تذکرۀ علمای هند از رحمان‌علی، و تذکرۀ خوش‌نویسان از غلام‌محمد هفت قلمی دهلوی؛ اما در دوران حاضر تذکره بر کتابی که مشتمل بر شرح احوال شاعران است، اطلاق می‌شود (نقوی، ۷- ۸).

نخستین کتاب در ترجمۀ احوال شاعران به زبان فارسی که عنوان تذکره ندارد، لباب‌الالباب از محمد عوفی است (قزوینی، مقدمه بر لباب...، «ح») و کهن‌ترین کتاب در ترجمۀ احوال شاعران که عنوان تذکره بر آن ثبت است، تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی است (گلچین معانی، ۲ / ۷۷).

 

 

طبقه‌بندی تذکره‌ها

 

تذکره‌ها را از جهات مختلف می‌توان چنین طبقه‌بندی کرد:

 

 

الف ـ از جهت استقلال یا عدم استقلال

 

۱.تذکره‌های مستقل، که با هدف معرفی شاعران و شعر آنان تألیف شده‌اند، مانند لباب‌الالباب؛ ۲. تذکره‌های غیرمستقل، آثاری است که در ضمن آنها از شاعران و شرح حال آنان نیز سخن به میان آمده است، مانند صبح صادق از محمدصادق اصفهانی. این‌گونه آثار خود دارای اقسامی چند است: یکم، کتب تاریخی، که ضمن آنها به مناسبت، شاعرانی نیز معرفی شده‌اند و از مسائل ادبی و تأثیر ادبیات بر پادشاهان و وزیران سخن به میان آمده، یا در لاحقۀ این‌گونه کتابها فصل و باب جداگانه‌ای دربارۀ شعرای نامور و ناموران سخن‌سنج آورده شده است(زهیر،۶۵)، مانند راحةالصدور راوندی و مآثر رحیمی از عبدالباقی نهاوندی. دوم،مجموعه‌هایی به نام بیاض، جنگ، خریطه، کشکول و کراسه که حاوی مطالب گوناگون تاریخی، عرفانی، اخلاقی و ازجمله شرح احوال و آثار شاعران نیز هست (نقوی، ۱۴). کشکول شیخ بهایی و بیاض آزاد بلگرامی از این گونه‌اند. سوم، فرهنگهای زبان دری، که ضمن شرح و توضیح لغات، برای استشهاد، اشعاری با ذکر نام سرایندگان آنها نقل شده، و بدین‌سان نشانی از شاعر به دست داده است (زهیر، همانجا)، مانند لغت فرس اسدی و فرهنگ آنندراج.

 

 

ب ـ از لحاظ موضوع

 

۱. تذکرةالعلماء، شامل حال دانشمندان یک دانش، مانند تذکرةالکحالین علی بن عیسى در چشم‌پزشکی (دایرةالمعارف، ۱ / ۶۲۰)؛ ۲. تذکرۀ هنرمندان، شامل شرح حال هنرمندان در یک حوزۀ هنری، مثل تذکرةالخطاطین از میرزای سنگلاخ (آرین‌پور، ۱ / ۱۹۵)؛ ۳. تذکرۀ عارفان، شامل شرح حال و سیر مشایخ و وصف مقامات و کرامات آنان، مانند تذکرةالاولیاء (نک‌ : عطار، ۱۰) و نفحات‌الانس (نک‌ : جامی، ۳)؛ ۴. تذکرۀ شاهان، مشتمل بر شرح حال و کارهای شاهان و امیران، مانند تذکرۀ شاه طهماسب صفوی، شامل سرگذشت او از ابتدای جلوس (ستوده، ۱۰۱)؛ ۵. تذکرۀ شاعران، که به معرفی شاعران و نمونۀ آثار آنان اختصاص دارد، مانند خلاصةالاشعار تقی‌الدین کاشی (صفا، تاریخ، ۵(۳) / ۱۵۹۲).

 

 

ج ـ به لحاظ عمومیت یا خصوصیت

 

۱. تذکره‌های عمومی، یعنی تذکره‌هایی که به معرفی شاعران از گذشته‌های دور تا روزگار مؤلف پرداخته‌اند؛ ۲. تذکره‌های خصوصی، تذکره‌هایی که به گونه‌ای محدودیت و خصوصیت دارند. این‌گونه تذکره‌ها دارای اقسامی چند است که هر قسم با قیدی خاص مقید و محدود می‌شود: یکم، مقید به محل، شامل تذکره‌هایی است که فقط به معرفی شاعران منطقه یا ناحیه‌ای خاص اختصاص دارند، مانند تذکرۀ دانشمندان و سخن‌سرایان فارس تألیف آدمیت، و بزرگان و سخن‌سرایان همدان از مهدی درخشان (ماهیار، ۱۵۳)؛ دوم، مقید به زمان، تذکره‌هایی که منحصراً به معرفی شاعران در زمانی معین و دورۀ خاصی می‌پردازند، مثل تذکرۀ محمدطاهر نصرآبادی (صفا، همان، ۵(۳) / ۱۵۹۱-۱۵۹۲) و یا تذکرۀ شعرای معاصر ایران از عبدالحمید خلخالی (ماهیار، ۱۵۱)؛ سوم، مقید به نوع شعر، تذکره‌هایی که حاوی شرح احوال و اشعار شاعرانی است که به قالب خاصی توجه کرده‌اند و نوع خاصی شعر سروده‌اند، مثل تذکرۀ میخانه از عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، حاوی تراجم ساقی‌نامه‌سرایان و ذکر نمونۀ ساقی‌نامه‌های ایشان (گلچین معانی، ۱ / ۳۷۷). نیز از این‌گونه است: بستان الفضایل، تألیف علیرضا میرزای قاجار که در آن شرح احوال و نمونۀ اشعار ۱۳۰ تن شاعر قصیده‌پرداز گرد آمده است، و تذکرۀ هفت آسمان، تألیف احمد علی که دربردارندۀ شرح حال و نمونۀ آثار مثنوی‌سرایان است؛ چهارم، مقید به طبقۀ اجتماعی خاص، شامل تذکره‌هایی که حاوی ترجمۀ احوال و نمونۀ اشعار امیران، زنان و یا طبقۀ خاص دیگری از شاعران است، مانند تذکرۀ زنان سخنور از علی‌اکبر مشیر سلیمی، و کتاب از رابعه تا پروین از کشاورز صدر (ماهیار، ۱۵۴).

 

 

د ـ به لحاظ تشخّص

 

عوامل تشخص عبارت‌اند از کلیت و عمومیت، شمار شاعران، میزان اشعار و صورتگری: ۱. کلیت و عمومیت، ویژگی و عامل تشخص تذکره‌هایی است که «امهات» تذکره‌ها به‌شمار می‌آیند و راه را برای تذکره‌نویسان بعدی هموار ساخته‌اند و همواره مورد استفاده و استناد تذکره‌نویسان متأخر بوده‌اند، مانند خلاصةالاشعار و عرفات العاشقین (گلچین معانی، ۱ / چهار)؛ ۲. شمار شاعران، ویژگی و عامل تشخص تذکره‌هایی است که شمار شاعران معرفی شده در آنها شایان توجه است، مانند تذکرۀ عرفات که مشتمل بر ۳ هزار مدخل است و بزرگ‌ترین تذکرۀ الفبایی محسوب می‌شود(همو،۲ / ۳-۲۱)، همچنین خلاصةالاشعار که حاوی تراجم احوال ۶۵۱ تن شاعر است و یا تذکرۀ مجمع‌الفصحا که شرح احوال و آثار ۸۰۷ تن شاعر را در بر دارد (خاتمی، ۶۸)؛ ۳. میزان اشعار، ویژگی و عامل تشخص تذکره‌هایی است که شمار ابیات ضبط شده در آنها چشم گیراست، مانند تذکرۀ مجمع النفائس از سراج‌الدین آرزو مشتمل بر ۴۰ هزار بیت (گلچین معانی، ۲ / ۱۵۸)؛ ۴. صورتگری، عامل تشخص معدود تذکره‌هایی است که چهره و صورت شاعران معرفی شده در آنها تصویر شده است، مانند «تذکرۀ» زین‌الدین راوندی که مشتمل بر اشعاری است همراه با تصویر سرایندگان آنها. این تذکره با همکاری جمال نقاش اصفهانی و زین‌الدین راوندی فراهم آمده است (نک‌ : راوندی، ۵۷) و یا تذکرۀ انجمن ناصری تألیف میرزا ابراهیم مدایح‌نگار که متضمن ترجمۀ احوال ۲۶ تن شاعر است که تصاویر سیاه‌قلمی آنان در کنار شعرشان دیده‌ می‌شود (نک‌ : مدایح‌نگار، سراسر کتاب).

تذکره‌ها در زنده نگهداشتن نام بسیاری از شعرا و شعر آنها نقش عمده‌ای داشته‌اند (نقوی، ۱۸) و اگر تذکره‌نویسان بدین مهم اهتمام نمی‌ورزیدند، آگاهی ما دربارۀ شاعران زبان فارسی، ناقص، و احیاناً عین بی‌خبری بود. بی‌تردید آنان اساس تحقیق و تتبع پژوهندگان دوره‌های پس از خود را مهیا ساخته‌اند (جلالی نائینی، ۱۴۹). در قرنهای ۹ و ۱۰ق کمتر به تذکره‌نویسی توجه شده است، اما در سدۀ ۱۱ق تذکره‌نویسی رواج یافت و تذکره‌های بسیاری از این زمان به بعد پدید آمد (نفیسی، ۱۸).

اجزاء ترکیبی‌تذکره‌ها را، مقدمه،متن یا اصل‌تذکره و خاتمه تشکیل‌می‌دهد. مقدمه‌شامل حمد خدا و نعت و منقبت پیامبر(ص)، صحابه و ائمه و مدح پادشاه زمان و سبب و سال تألیف تذکره است. متن یا اصل تذکره مشتمل بر ترجمۀ احوال و نمونۀ اشعار شاعران است و خاتمه، ذکر شعرایی است که به جهتی در اصل تذکره معرفی نشده‌اند، خاصه معاصران مؤلف (نقوی، ۳۸- ۳۹).

 

 

تنظیم تذکره‌ها

 

تذکره‌ها چند گونه تنظیم شده است: ۱. الفبایی، که در آن اسامی شاعران از روی حرف اول اسم یا تخلص آنان آورده می‌شود، مانند تذکره‌های ریاض‌الشعرای علی قلیخان واله داغستانی، و ید بیضا از میرغلامعلی آزاد بلگرامی و بسیاری دیگر؛ ۲. تاریخی، که در آن شاعران به ترتیب زمان زندگی یا سال وفات معرفی می‌شوند، مانند تذکرۀ مرآت الخیال از شیرعلیخان لودی، و نفائس المآثر از علاءالدوله حسنی قزوینی؛ ۳. جغرافیایی، که زندگی‌نامۀ شاعران ذیل شهر و دیار آنان آورده می‌شود، مانند لطایف الخیال از دارابی شیرازی.

عنوان برخی از تذکره‌ها دارای سجع و موازنۀ شاعرانه است، مانند تحفةالاحباب فی تذکرةالاصحاب از رحمت‌الله واضح بخاری، عرفات العاشقین و عرصات العارفین از تقی‌الدین اوحدی بلیانی، خلاصةالاشعار و زبدةالافکار از تقی‌الدین کاشی. ابواب و فصول برخی از تذکره‌ها با نام آنها تناسبی ظریف و هنرمندانه دارد، چنان‌که تذکرۀ میخانه به بزم و آستانه، تذکرۀ دلگشا به گلزار و بوستان و گلبن، و تذکرۀ آتشکده به مجمر و شعله و اخگر و شراره بخش شده است. برخی از تذکره‌ها رونویس یا انتحالی است از تذکره‌های دیگر، چنان‌که تذکرۀ بزم‌آرای سیدعلی حسینی تألیف شده در ۱۰۰۰ق استنساخ لباب‌الالباب عوفی است (قزوینی، مقدمه بر لباب، «کج») و تذکرةالخواتین هلال‌الدین اسماعیل خویی انتحالی است از تذکرۀ خیرات حسان محمدحسن‌خان مراغی (گلچین معانی، ۲ / ۳۲۱). چنین است تذکرۀ انجمن آرا‌ از اختر احمدبیگ افشار گرجی که فاضل خان گروسی آن را انتحال کرد و به انجمن خاقان مسمّى نمود و انجمن خاقان را عبدالرزاق دنبلی به نام خود کرد و نگارستان دارا نام نهاد (همو، ۲ / ۳۹۳-۳۹۷)..

برخی از تذکره‌ها پایمال حوادث گشته‌اند، چون تذکرۀ راهب از شیخ‌علی راهب که نامی از آن هست و نشانی از آن نیست (هلاکو قاجار، ۶۹). باتوجه به تلاشهای ارزشمندی که برای تألیف تذکره‌ها به عمل آمده است و باتوجه به تقسیمات جغرافیایی، باید تذکره‌نویسی و سیر تاریخی آن را در ۳ بخش ایران، شبه‌قاره و ماوراءالنهر بررسی کرد:

 

 

بخش اول ـ تذکره‌نویسی در ایران

برای ما به درستی آشکار نیست که تذکره‌نویسی از چه زمانی در ایران رایج شده است. از ایران پیش از اسلام کتابی که در ترجمۀ احوال شاعران و شعر آنان باشد، سراغ نداریم و پس از اسلام نیز تا آغاز سدۀ ۶ق کتابی که شرح حال شاعران فارسی زبان را به زبان فارسی و به استقلال در بر داشته باشد، نمی‌شناسیم (مصفا، «ت»). اصولاً ادبیات پیش از اسلام به صورت شفاهی حفظ می‌شده، و شاعران و موسیقی‌دانان دوره‌گرد داستانها را خصوصاً به شعر می‌خوانده‌اند (تفضلی، ۷۵-۷۶). نظامی عروضی در چهار مقاله که آن را در ۵۰۵ق تألیف کرده، در مقالت دوم، نام شماری از شعرای قدیم ایرانی معاصر امیران سامانی و غزنوی و سلجوقی و غوری و جز آنها را با شرح احوال مشاهیری چند مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزّی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان آورده است(قزوینی، مقدمه بر چهار مقاله،۵)، اما چون این کتاب به معنی مصطلح آن، یعنی کتابی که مقصود اصلی مؤلف آن ترجمۀ احوال شعرا باشد، به‌شمار نمی‌آید، کتابی است شبیه به تذکره (همو، مقدمه بر لباب، «ز»). پیش از عهد مغول در این موضوع به زبان فارسی کمتر کتاب تألیف شده، و اگر هم تألیف شده، به دست ما نرسیده، و تنها نامی از این‌گونه کتابها باقی مانده است، مانند مناقب الشعرای ابوطاهر خاتونی (همایی، ۲۷۰) و قریب به یقین است که مناقب‌الشعرا تذکره نبوده، بلکه احتمالاً مجموعه‌ای از بعضی حکایات ادبی راجع به محاضرات و مشاعرات شعرا و گزیده‌هایی از اشعار ایشان بوده است (قزوینی، همان، «ح») و ظاهراً بجز دولتشاه سمرقندی کسی از آن نام نبرده، و مأخذ حاجی‌خلیفه نیز گفتار دولتشاه بوده است (فروزانفر، ۱۶۵).

علاقۀ ایرانیان به ثبت و کتابت اشعار نغز و نیکو همراه با تکامل نظم و نثر فارسی رشد و پویایی یافت و به‌تدریج بر شمار تذکره‌نویسان و تذکره‌ها افزوده شد (خاتمی، ۶۳). گلچین معانی در کتاب تاریخ تذکره‌های فارسی تحول و رشد تذکره‌نویسی را از سدۀ ۶ تا سدۀ ۱۴ق، براساس پژوهشهایی که تا ۱۳۵۰ش صورت گرفته، به زبان آمار، بیان کرده است: شمار تذکره‌های تألیف شده در سدۀ ۶ق، ۴؛ در سدۀ ۷ق، ۱؛ در سدۀ ۸ق، ۲؛ در سدۀ ۹ق، ۷؛ در سدۀ ۱۰ق، ۳۳؛ در سدۀ ۱۱ق، ۵۸؛ در سدۀ ۱۲ق، ۷۲؛ در سدۀ ۱۳ق، ۱۵۲؛ و در سدۀ ۱۴ق، ۲۰۱ بوده است. جمع این ۵۳۰ تذکره که با ۲۷ تذکره‌ای که پس از تنظیم فهرست تذکره‌ها یافت شده، شمار تذکره‌های شناخته شده تا ۱۳۵۰ش بالغ بر ۵۵۷ تذکره می‌گردد (نک‌ : ۲ / ۸۷۱-۹۱۶).

 

در ترازوی نقد

تذکـره‌ها را می‌توان چنین ارزیابـی کرد: گفته‌های تذکره‌نویسان مانند اقوال مورخان دربارۀمعاصرانشان که مشحون از اغراض و مسامحات است (زرین‌کوب، شعر...، ۲۶۰). در میان عبارات بیهوده و تعارفهای بسیار تذکره‌نویسان، شخصیت صاحب ترجمه گم می‌شود و از زندگی خصوصی و ادبی شعرا و نویسندگان مطلب چندانی به دست نمی‌آید (آرین‌پور، ۱ / ۱۹۲).

روش صاحبان تذکره‌ها در نوشتن ترجمۀ احوال و شیوۀ بیان شاعران یک‌نواخت به نظر می‌رسد. آنان بیشتر گرفتار تقلیدند و روش تازه‌ای در کارشان دیده نمی‌شود و اگر هم شیوۀ تازه‌ای در کارشان باشد، بیشتر از جهت تقسیم‌بندیهای ظاهری است. با این‌همه، اگر همت و تلاش آنان نبود، امروزه از احوال شاعران گذشته بی‌خبر بودیم (مصفا، «ب»). سهم تذکره‌ها همانند سهم کتابهای بلاغی در طرح مباحث عملی و نظری مربوط به نقد ادبی در گذشتۀ ادبی ایران درخور توجه است (زرین‌کوب، از گذشته...، ۱۵۲)؛ این مجموعه‌ها و زندگی‌نامه‌ها و برگزیده‌های آثار، در حقیقت به منزلۀ کوششهایی است که برای تدوین تاریخ ادبیات به عمل آمده است و منابع ارزشمندی برای کسب اطلاعات و اخبار محسوب می‌شوند (ریپکا، ۴۹۸)؛ چنان‌که تذکره‌ها نخستین آثار مقدماتی سبک‌شناسانه به‌شمار می‌آیند. بدین ترتیب که تذکره‌نویسان در ترجمۀ احوال یک شاعر و به ندرت یک نویسنده با استفاده از عبارات آکنده از صنایع لفظی و معنوی و ستایشهای اغراق‌آمیز از شاعران و نویسندگان، در زمینۀ سبک آنان به اظهار نظرهایی کلی اکتفا کرده‌اند (بهار، ۱ / «ز، ح»).

بی‌تردید برخی از تذکره‌نویسان با ذوق سلیمی که داشته‌اند، اگر می‌خواستند، به خوبی می‌توانستند به تحلیل سبک و مقایسۀ اشعار شاعران بپردازند و کار سخن‌سنجان روزگار ما را آسان‌تر، و راه تحقیق را هموارتر سازند، اما چنین به نظر می‌رسد که تذکره‌نویسان کتابهای تذکره را جای این‌گونه مباحث نمی‌دانسته‌اند (مصفا، «پ»). چنان‌که عوفی، نویسندۀ کهن‌ترین تذکره به زبان فارسی (نک‌ : قزوینی، مقدمه بر لباب،«و»)، در نوشتن تذکرۀ خود از سبک و شیوۀ تذکره‌نویسان در زبان عربی همچون شیوۀ ثعالبی و باخرزی تقلید کرده (زرین‌کوب، شعر، ۲۵۹)، و در امر به کارگیری صنایع لفظی و معنوی، به گونه‌ای غیرهنرمندانه و متکلفانه سعی بلیغ ورزیده، و کار را به جایی رسانده است که از ورای آنها هیچ معنایی حاصل نمی‌شود؛ همچنین در انتخاب نمونۀ اشعار شاعران، اشعاری سست، مردود و حداکثر متوسط را برگزیده است، اشعاری که نمی‌توان براساس آنها به سبک و اسلوب شاعر مورد بحث پی برد. با این‌همه، لباب‌الالباب از نظر تاریخی و ادبی اهمیتی بسیار دارد و در حقیقت اگر این کتاب به دست ما نرسیده بود، از احوال بسیاری از شاعران متقدم بی‌خبر می‌ماندیم (قزوینی، همان، «ط»). منبع و مأخذ تذکره‌های باارزشی چون هفت اقلیم، ریاض الشعرا، خزانۀ عامره، میخانه، و مجمع‌الفصحا، لباب‌الالباب است (همان، «ه‌»). این کتاب در ۶۱۸ق در شهر مولتان تنظیم و تألیف شد و در آن ۲۹۹ شاعر و نمونه‌هایی از شعر آنان معرفی گردیده است (جلالی نائینی، ۱۴۷).

دومین تذکرۀ فارسی تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی است که در ۸۹۲ق تألیف شده است و دیگر مؤلفان تذکره‌ها اطلاعات خود را دربارۀ شعرای قرن ۳ تا ۷ق از این دو تذکره اقتباس کرده‌اند (نقوی، ۵۶)؛ دولتشاه سمرقندی تذکره‌نویسی را از محدودۀ عبارت‌پردازیهای مصنوع و منتخبات معدود که عوفی در لباب‌الالباب معمول ساخته بود، بیرون آورد و به عرصۀ نقد داوریهای ادیبانه، برحسب ذوق شخصی و سلیقۀ روزگار خود کشاند. گرایش به نقد صریح و روشن در تذکره او بیشتر است (زرین‌کوب، همانجا).

از شرح حال بسیاری از شعرا که دولتشاه سمرقندی و مؤلفان هفت اقلیم و آتشکده و دیگر کتابهای معروف تذکره ثبت کرده‌اند، کمتر اطلاعات یقینی می‌توان به دست آورد. بسیاری از حکایات مندرج در این تذکره‌ها عامیانه و مبتذل یا افسانه و مجعول است (براون، ۲۸۷، ۲۸۹). از روزگار عوفی تا این دوران که شبلی نعمانی شعرالعجم را در هند، و محمدباقر برقعی سخنوران نامی معاصر را در ایران تألیف کردند، شمار قابل توجهی تذکره تألیف شده که اغلب توصیفی است و اگر به دقت ملاحظه و بررسی شوند، جُنگها یا بیاضهایی هستند حاوی منتخبات شعرها و احیاناً نوشته‌ها که مطابق سلیقۀ نویسنده انتخاب شده است، بی‌آنکه از ترجمۀ احوال شعرا و سوانحی که بر آنان گذشته، خاصه از انقلابی که در هر عصر در شعر و ادب پدید می‌آید و نیز از علل و اسباب آن تحول و انقلاب سخنی به میان آید (شبلی نعمانی، ۱ / ۴). با این‌همه، تذکره‌هایی چون مجالس النفائس نیز تألیف شده است که گذشته از گزارش احوال و منتخب اشعار شاعران، دورنمای عظمت ادبیات در عصر نویسنده را پیش چشم خواننده می‌آورند. امیرعلیشیر نوایی در اواخر سدۀ ۹ق، در تذکرۀ خود از تنوع شعر و نقضهای ادبی و تأثیر استادان سلف و ابتکارات و اختراعات ادبای روزگار خود سخن گفته، و از شعر و فنون آن در سراسر ممالک فارسی‌زبان از سمرقند تا شیراز و از بدخشان تا تبریز اطلاعاتی سودمند به‌دست داده است (نک‌ : حکمت، «د»). در عصر صفوی هم تذکره‌هایی تدوین شد که در برخی از آنها ذوق نقادی دیده می‌شود (زرین‌کوب، از گذشته، ۱۵۴)، چنان‌که سام میرزا در تحفۀ سامی توانایی خاصی در نقادی نشان داده است (همو، نقد...، ۲۶۴).

 

بخش دوم ـ تذکره‌نویسی در شبه‌قاره

با ورود غزنویان به شبه‌قاره و فرمانروایی آنان در آن دیار و استمرار حکومتهای ایرانی و ایرانی شده در آن سامان، علاوه بر استحکام پیوندهای فرهنگی ایران و شبه‌قاره، زبان و ادبیات فارسی نیز در آن سرزمین رواج و انتشار یافت. نویسندگان و شاعران فارسی‌زبان بسیار مانند مسعود سعد سلمان،ابوالفرج رونی،سنایی، نصرالله بن عبدالحمید، امیرخسرو دهلوی و خواجه حسن و عرفی تا صائب و کلیم و طالب و بیدل جذب دربارهای پادشاهان هند شدند و مورد حمایت قرار گرفتند (خانلری، پانزده). دیری نپایید که زبان فارسی در تمام مناطق شبه‌قاره، زبان رسمی، علمی و ادبی شد و زبانهای منطقه‌ای و محلی را تحت تأثیر قرار داد (احمد، آغاز...، ۱۲). ظهور شاعران بسیار در شبه‌قاره موجب رواج تذکره‌نویسی در آن سرزمین شد و تذکره‌های بسیاری پدید آمد. می‌توان تذکره‌هایی را که در ادوار مختلف در شبه‌قاره تألیف شده است، بدین شرح، به اجمال معرفی کرد:

الف ـ دورۀ حکومت تیموریان متقدم (۳۸۹- ۱۰۶۸ق): ۱. عصر غزنویان و غوریان (۳۸۹-۶۰۲ق)، یک تذکرۀ عرفانی: کشف المحجوب هجویری؛ ۲. دورۀ سلاطین دهلی (۶۰۲-۹۳۱ق)، یک تذکرۀ شاعران: لباب‌الالباب عوفی؛ ۳. دورۀ جلال‌الدین محمد اکبر (۹۶۳-۱۰۱۴ق)، ۸ تذکرۀ شاعران؛ ۴. عهد جهانگیر (۱۰۱۴-۱۰۳۷ق)، ۵ تذکرۀ شاعران؛ روزگار شاهجهانی (۱۰۳۷- ۱۰۶۸ق)، دو تذکره.

ب ـ دورۀ حکومت تیموریان متأخر(۱۰۶۸- ۱۲۷۵ق): ۱. دورۀ پادشاهی اورنگ زیب (۱۰۶۸- ۱۱۱۸ق)، ۴ تذکره؛ ۲. دورۀ زوال و انحطاط حکومت مسلمانان (۱۱۱۹- ۱۲۷۵ق)، ۴۰ تذکره (همان، ۳۶-۷۰).

نخستین کسی که از شرق ایران، یعنی از افغانستان کنونی به شبه قاره وارد شد، علی بن عثمان هجویری (د ۴۶۵ق)، مؤلف کشف‌المحجوب، نخستین اثر عرفانی به زبان فارسی است (غلام‌سرور، ۱ / ۲۱)، شمارش همۀ کتابهایی که نویسندگان و شاعران و دیگر رجال در عهد پادشاهان تیموری‌نژاد هند و دکن، در تاریخ و در شرح احوال تألیف کرده‌اند، آسان نیست (صفا، تاریخ، ۵(۳) / ۱۵۸۸). نویسندگان فارسی‌زبان شبه‌قاره در تدوین فرهنگ لغت و همچنین ثبت احوال و اخبار شاعران فارسی‌زبان بر ایرانیان پیشی گرفتند (خانلری، همانجا). اغلب مؤلفان تذکره‌ها خود شاعر، و به چند و چون شعر آگاه بوده‌اند. آنان بیش از بررسی احوال و آثار شعرا به انتخاب شعر پرداخته‌اند و از این طریق ذوق و سخن‌سنجی خود را نشان داده‌اند. در حقیقت مایۀ اصلی نقد شعر در شبه‌قاره را باید در تذکره‌ها جست‌وجو کنیم (احمد، نقد...، ۱۸). نویسندگان شبه‌قاره در فن تذکره‌نویسی نخست به پای ایرانی‌تباران نمی‌رسیدند، اما به زودی با ایرانیان برابری کردند و در دوره‌های متأخر بر آنان برتری یافتند، چنان‌که در دورۀ اول تیموریان هند از ۱۶ تذکره‌ای که در شبه‌قاره تألیف شد، فقط دو تن مؤلف، یعنی عبداللطیف گجراتی مؤلف خلاصةالشعراء و محمدصادق همدانی مؤلف طبقات شاهجهانی از اهالی هند بودند، در حالی که در دورۀ دوم (۱۰۶۸-۱۲۷۵ق) از مجموع ۵۹ تذکره‌ای که در شبه‌قاره نوشته شد، تنها ۶ تذکره را ایرانیها تألیف کرده‌اند (نقوی، ۹۰، ۲۰۰).

ویژگی تذکره‌های تألیف شده در شبه‌قاره را می‌توان بدین شرح، به کوتاهی گزارش کرد: ۱. زبان تذکره‌ها، جز تذکرۀ بزم‌آرا که به تقلید از لباب‌الالباب و ناگزیر متکلفانه و با نثر دشوار نوشته شده، ساده و روان است و تنها نثر مقدمه، آن هم در بخش حمد، نعت، منقبت و مدح ممدوحان، نثری است مصنوع و دشوار و در برخی از تذکره‌ها مثل تذکرۀ گلشن بی‌خار نوشتۀ مصطفى‌خان شیفته در جریان تحسین و تقدیر کلام شاعران نیز از نثر مصنوع و دشوار استفاده شده است؛ ۲. بیشتر تذکره‌های این دوره به نام یکی از سلاطین هند یا امرا و حکام آن دیار و یا منسوبان آنهاست؛ ۳. تذکره‌های این دوره بجز ترجمۀ احوال شاعران زمان مؤلف، حاوی شرح احوال برخی از شعرای متقدم نیز هست و بدین‌سبب، مأخذ و منبع مفیدی برای مطالعۀ تدوین و تطور شعر فارسی از زمانهای گذشته تا روزگار حاضر به‌شمار می‌آید؛ ۴. دو تذکرۀ مهم این دوره: خلاصةالشعرای صوفی مازندرانی و خلاصةالاشعار تقی‌الدین کاشی متضمن دیوان شاعران بزرگ متقدم است، به گونه‌ای که طالبان را از مراجعه به آن دیوانها بی‌نیاز می‌سازد. خلاصةالاشعار از حیث حسن انتخاب شعر شاعران در شمار بهترین تذکره‌های فارسی است (نقوی، ۸۹-۹۱)؛ ۵. روش تذکره‌نویسان شبه‌قاره را می‌توان، به دو روش منتقدانه یا غیرمنتقدانه، تقسیم کرد:

الف ـ روش منتقدانه، روش شماری از تذکره‌نویسان است که در آثار شاعران به چشم نقد نگریسته‌اند و ضمن بررسی منتقدانۀ این آثار، از کاستیها و سستیهای کلام شاعران نیز سخن گفته‌اند. به عنوان نمونه می‌توان از شیوۀ منتقدانۀ علیقلی خان واله داغستانی در صفحات متعدد تذکرۀ ریاض‌الشعرا یاد کرد (احمد، همانجا).

ب ـ روش غیرمنتقدانه، یا شیوۀ منفعلانه و مقلدانه، روش غالب تذکره‌نویسان شبه‌قاره نیز هست. پیروان این روش در معرفی کار شاعرانۀ شاعران، تمامی آنان را دارای قریحه‌ای سرشار و توانا در فن شاعری معرفی می‌کنند (گوپاموی، « ه‌») و برخی از آنان به علت نداشتن توانایی تصحیح و قدرت نقد و نظر هر مطلب درست و نادرست را عیناً نقل کرده‌اند (حزین، ۹۲) و بعضی هم به سبب داشتن حبّ و بغضهای شخصی از دیدن حقیقت فرو مانده‌اند و با گرایش به افراط و تفریط، شاعران محبوب خود را با بیانی اغراق‌آمیز ستوده‌اند و شاعران مورد بغض و غضب خویش را نکوهیده و مردود دانسته‌اند، چنان‌که تقی‌الدین اوحدی بلیانی برخی از شاعران تنگ‌مایه را ستوده است. بجز وی مؤلفان تذکره‌های گلزار اعظم، شمع انجمن، انیس الاحباء، مجمع النفائس و سخنوران چشم‌دیده از جمله تذکره‌نویسانی بوده‌اند که مرتکب غرض‌ورزی و بی‌عدالتی شده‌اند (نقوی، ۲۷). سرانجام، شیوۀ برخی از تذکره‌نویسان مثل روش اصلح میرزا در تذکرۀ شعرای کشمیر که بیگانه با هرگونه تحلیل و نقد و نظر تنها به بیان تأثّرات خود بسنده کرده است، شیوه‌ای است که می‌توان آن را ازجملۀ روشهای غیرمنتقدانه به‌شمار آورد.

رواج و رونق تذکره‌نویسی را باید بخشی از رواج و رونق و شکوفایی زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره محسوب داشت. این رواج و رونق، ازجمله حاصل تکریم سلاطین تیموری هند از شاعران و نویسندگان فارسی‌گوی و فارسی‌نویس، خاصه در دوران حکومت اکبر تاعهد اورنگ زیب (۱۰۰۱- ۱۱۱۸ق) است. این تکریم در رواج و ارتقای زبان و ادب فارسی تا حد زبان رسمی و درباری مؤثر بوده است (احمد، آغاز، ۱۴). با غروب آفتاب اقتدار تیموریان هند (۱۲۷۴ق / ۱۸۵۷م) در شبه‌قاره و سلطۀ سیاسی و فرهنگی انگلیس بر این دیار، آفتاب اقتدار زبان و ادب فارسی نیز پس از چند سده نورافشانی رو به افول نهاد (آفتاب اصغر، ۱ / ۱۸۲).

 

مآخذ

آرین‌پور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۷۲ش؛ آفتاب اصغر، «ملاحظات کلی دربارۀ توسعه و ترویج و اهمیت فارسی و اردو در شبه‌قاره»، مجموعۀ سخنرانیهای نخستین سمینار پیوستگیهای فرهنگی ایران و شبه‌قاره، اسلام‌آباد، ۱۳۷۲ش؛ احمد، ظهورالدین، آغاز و ارتقای زبان فارسی در شبه‌قاره، اسلام‌آباد، ۱۳۷۸ش؛ همو، نقد شعر فارسی در پاکستان و هند، اسلام‌آباد، ۱۳۷۴ش؛ انوری، حسن، اصطلاحات دیوانی دورۀ غزنوی و سلجوقی، تهران، ۱۳۵۵ش؛ براون، ادوارد، از سعدی تا جامی، ترجمۀ علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۳۹ش؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، ۱۳۷۰ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات‌الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، ۱۳۳۶ش؛ جلالی نائینی، محمدرضا، «فن تذکره‌نویسی»، جشن‌نامۀ استاد ذبیح‌الله صفا، به کوشش محمد ترابی، تهران، ۱۳۷۷ش؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حزین لاهیجی، محمدعلی، تذکرةالمعاصرین، به کوشش معصومه سالک، تهران، ۱۳۷۵ش؛ حکمت، علی‌اصغر، مقدمه بر مجالس النفائسِ علیشیر نوایی، تهران، ۱۳۲۳ش؛ خاتمی، احمد، تاریخ ادبیات ایران در دورۀ بازگشت ادبی، تهران، ۱۳۷۳ش؛ خانلری، پرویز، «تقریظ»، تذکره‌نویسی فارسی در هند و پاکستان علیرضا نقوی، تهران، ۱۳۴۳ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ راوندی، محمد، راحةالصدور، به کـوشش محمد اقبال، تهـران، ۱۳۶۴ش؛ ریپکا، یان، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ عیسى شهابی، تهران، ۱۳۵۴ش؛ زرین‌کوب، عبـدالحسیـن، ازگذشتۀ ادبی ایران، تهران، ۱۳۷۵ش؛ همو، شعربی دروغ، شعر بی‌نقاب، تهران، ۱۳۵۵ش؛ همو، نقد ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش؛ زهیر، عبدالرزاق، «تذکره‌نگاری در ادب دری»، ادب، کابل، ۱۳۵۲ش، شم‌ ۱ و ۲؛ ستوده، غلامرضا، مرجع‌شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی، تهران، ۱۳۷۱ش؛ شبلی نعمانی، شعرالعجم، ترجمۀ محمدتقی فخر داعی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۷۵ش؛ همو، گنجینۀ سخن، تهران، ۱۳۶۳ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ش؛ غلام‌سرور لاهوری، «دورنمای تاریخی پیوستگیهای فرهنگی ایران و کشورهای شبه‌قاره»، مجموعۀ سخنرانیهای نخستین سمینار پیوستگیهای فرهنگی ایران و شبه‌قاره، اسلام‌آباد، ۱۳۷۲ش / ۱۹۹۳م؛ فروزانفر، بدیع‌الزمان، سخن و سخنوران، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹ش؛ قزوینی، محمد، مقدمه بر چهارمقالۀ نظامی عروضی، تهران، ۱۳۲۷ق؛ همو، مقدمه بر لباب‌الالباب محمد عوفی، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق / ۱۹۰۶م؛ گلچین معانی، احمد، تاریخ تذکره‌های فارسی، تهران، ۱۳۴۸ش؛ گوپاموی، محمد قدرت‌الله، نتایج الافکار، به کوشش اردشیر خاضع، بمبئی، ۱۳۳۶ش؛ ماهیار، عباس، مرجع‌شناسی ادبی و روش تحقیق، تهران، ۱۳۷۵ش؛ مدایح‌نگار تفرشی، میرزا ابراهیم خان، تذکرۀ انجمن ناصری، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش؛ مصفّا، مظاهر، مقدمه بر مجمع الفصحای رضاقلی هدایت، تهران، ۱۳۳۶ش؛ موریسن، جرج و دیگران، تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۸۰ش؛ نفیسی، سعید، «تذکره‌نویسی در ادبیات فارسی»، سخنوران نامی معاصر ایرانِ محمدباقر برقعی، قم، ۱۳۷۳ش؛ نقوی، علیرضا، تذکره‌نویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۴۳ش؛ هلاکو قاجار، مصطبۀ خراب، به کوشش عبدالرسول خیام‌پور، تبریز، ۱۳۴۴ش؛ همایی، جلال‌الدین، تاریخ ادبیات ایران، به کوشش ماهدخت همایی، تهران، ۱۳۷۵ش.

 

عبدالله مسعودی

 

بخش سوم ـ تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر و افغانستان

تذکره‌نویسی در خراسان بزرگ ــ که ماوراءالنهر نیز بخشی از آن به‌شمار می‌آید ــ دارای تاریخی کهن، به کهن‌سالی تاریخ فرهنگ و ادب فارسی است و با سیر و تحول ادبیات فارسی، پیوندی ناگسستنی دارد. بنابراین، همان‌سان که سیر ادبیات در ماوراءالنهر و خراسان، بخشی از سیر ادبیات فارسی محسوب می‌شود (نک‌ : عینی، ۳؛ مسلمانیان، ۹۵)، تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر و خراسان نیز بخشی از جریان تذکره‌نویسی در ایران، اعم از ایران جغرافیایی و ایران فرهنگی، به‌شمار می‌آید و چونان بحث از ادبیات در ماوراءالنهر به طور عام، و ادبیات در تاجیکستان به‌طور خاص، باید آن را، به‌طور کلی، به دو عصرِ یگانگی و جدایی تقسیم کرد (نک‌ : ه‌ د، تاجیکستان، ادبیات).

 

۱. عصر یگانگی

این عصر، از منظر تاریخ و تاریخ‌نویسی از آغاز تاریخ ایران شروع می‌شود و تا جدایی رسمی ماوراءالنهر در نیمۀ دوم سدۀ۱۳ق / ۱۹م از ایران، استمرار می‌یابد. از منظر تاریخ ادبی، آغاز این عصر،پس از دو قرن سکوت (نک‌ : زرین‌کوب، ۱۶۴-۱۸۱) سدۀ ۳ق / ۹م است که با روی کار آمدن حکومتهای ملی، به‌ویژه حکومت ملی و ایران‌گرای سامانیان (حک‌ ۲۶۱- ۳۸۹ق / ۸۷۵- ۹۹۹م)، به مرکزیت بخارا، در ماوراءالنهر و تولد و رشد و رواج زبان و ادب فارسی دری در این دیار،تاریخ شعر و ادب فارسی و سپس جنبش تذکره‌نویسی از سدۀ ۷ق / ۱۳م آغاز می‌شود (نک‌ : دنبالۀ مقاله). تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر را در این عصر می‌توان به دو دوره تقسیم کرد:

دورۀ اول (از سدۀ ۷ تا سدۀ ۹ق): در این دوره پیشگامان تذکره‌نویسی دیار ماوراءالنهر ظهور می‌کنند. نویسندۀ کهن‌ترین کتابی که می‌توان آن را تذکره در معنای امروزی آن به‌شمار آورد، یعنی عوفی (ه‌ م) اهل بخارا ست. وی کتاب خود موسوم به لباب‌الالباب را در ۶۱۸ق / ۱۲۲۱م در هند نوشته است (نک‌ : گلچین معانی، ۲ / ۷۷- ۷۸؛ قزوینی، «یب ـ ید»؛ نقوی، ۱۵).همچنین دولتشاه، نویسندۀ نخستین کتابی که نام تذکره بر خود دارد، یعنی تذکرةالشعرا (تألیف: سدۀ ۹ق / ۱۵م در هرات) (گلچین معانی، ۱ / ۲۶۴-۲۶۵) نیز اهل سمرقند است. چنان‌که مؤلف کتاب معروف چهار مقاله (تألیف: ح ۵۵۰ق / ۱۱۵۵م)، یعنی نظامی عروضی (ه‌ م) نیز اهل همین شهر است. چهار مقاله را می‌توان در شمار آثاری محسوب داشت که زمینه‌ساز تذکره‌نویسی به‌شمار می‌آیند (نک‌ : جلالی نائینی، ۱۴۸؛ گلچین معانی، ۲ / ۵۸۷- ۵۸۸). چنین است که خردمندان ماوراءالنهر، به‌ویژه فرهیختگان دو شهر تاریخی و فرهنگی سمرقند و بخارا، همان‌سان که در شعر و ادب فارسی، در ایران جغرافیایی و سپس در گسترۀ ایران فرهنگی، پیشرو بوده‌اند، در تذکره‌نویسی به زبان فارسی نیز فضل تقدم داشته‌اند.

دورۀ دوم (از سدۀ ۱۰ تا سدۀ ۱۳ق): در این دوره شاهد تألیف تذکره‌هایی از سوی ادبای ماوراءالنهر در این سرزمین هستیم. مهم‌ترین تذکره‌ای که در سده‌های ۱۰ و ۱۱ق / ۱۶ و ۱۷م نوشته شد، تذکرۀ مذکرالاحباب از سیدبهاءالدین خواجه حسن نثاری بخارایی(۹۲۲ق-۱۰۰۶ق / ۱۵۱۶-۱۵۹۷م) است. وی در بخارا به دنیا آمد و همان‌جا تحصیل علم کرد. از او، افزون بر کتاب یاد شده، آثاری چون رسالۀ چهار گلزار؛ مجموعۀ لطایف، موسوم به حسن و حسین؛بهاریات (۱۸ ترکیب‌بند)؛ اثری تاریخی موسوم به نفحات‌القدس؛مجموعۀ حکایات به نام انیس العشاق بر جای مانده است (کریموف، ۷۹؛ نظیروف، ۳۰).

تذکرۀ مذکرالاحباب که در ۹۷۴ق / ۱۵۶۶م تألیف شده، ذکر احوال و آثار ادیبان معاصر مؤلف را در بر می‌گیرد. این تذکره مشتمل بر یک مقدمه، ۴ باب، و یک خاتمه است. در مقدمه، از احوال سلاطین شیبانی، یعنی محمد شیبانی، عبیدالله خان و عبداللطیف خان و نیز از سلاطین جغتایی، یعنی بابر، همایون و کامران سخن رفته، و نمونه‌هایی از آثار ادبی آنان نقل شده است: باب اول در معرفی شاعرانی است که پیش از مؤلف می‌زیسته‌اند و مؤلف آنان را ندیده است؛ باب دوم در معرفی شاعران و ادیبانی است که هنگام تألیف تذکره زنده نبوده‌اند، اما مؤلف، خود آنان را دیده است؛ باب سوم در ذکر شاعران و ادیبانی است که مؤلف آنان را ملاقات کرده بوده است و هنگام تألیف تذکره حیات داشته‌اند؛ باب چهارم در ذکر شاعران و ادیبانی است که هنگام تألیف تذکره زنده بوده‌اند، اما مؤلف به دیدار آنان نایل نیامده است (کریموف، همانجا). خاتمه به معرفی خویشاوندان مؤلف که در حیات ادبی روزگار خود نقشی داشته‌اند، اختصاص یافته است.

در مذکرالاحباب ۲۶۲ تن شاعر و ادیب معرفی شده‌اند که ۱۴ تن از آنان صاحب دیوان بوده‌اند. در پرتو تألیف این تذکره نام و آثار بسیاری از شاعران این دوره تا روزگار ما باقی مانده است. این کتاب منبعی مهم برای تحقیق در ادبیات فارسی، در سده‌های ۱۰ و ۱۱ق در ماوراءالنهر به‌شمار می‌آید.

پس از مذکرالاحباب، تذکرةالشعرای مطربی سمرقندی (۹۶۶-۱۰۳۹ق / ۱۵۵۹- ۱۶۳۰م) شاعر، دانشمند و موسیقی‌دان، و شاگرد خواجه حسن نثاری مأخذی ارجمند در معرفی شاعران دیار ماوراءالنهر محسوب می‌شود. مطربی تذکرۀ خود را پس از ۱۰۱۳ق / ۱۶۰۴م تألیف نموده، و آن را به حاکم ماوراءالنهر، ولی‌محمد بهادرخان اهدا کرده است(مقیموف،۱۵۱؛کریموف، ۸۷). تذکرۀ مطربی ادامۀ منطقی تذکرۀ نثاری است و در آن از احوال و آثار معاصران مؤلف سخن رفته است. مطربی در ذکر نام شاعران از ترتیب حروف «ابجد» استفاده کرده است.

تذکرۀ مطربی از یک مقدمه و دو فصل تشکیل شده است. در فصل اول که به ۳ «اسم» تقسیم می‌شود، از ۱۶ تن از «خواقین و سلاطین» یاد شده، و در فصل دوم شرح حال و نمونۀ آثار ۳۱۷ شاعر معاصر مؤلف جای داده شده است. این فصل براساس حروف ابجد، به ۳ نقطه منقسم شده است: در نقطۀ اول از ۱۱۴ تن شاعر بخارایی و سمرقندی سخن می‌رود که مؤلف، خود آنها را ملاقات کرده، و اشعارشان را از خود آنها گرفته است. در نقطه‌های دوم و سوم از شاعرانی سخن در میان می‌آید که در خراسان، عراق و هندوستان زندگی می‌کرده‌اند. از این‌رو، تذکرۀ مطربی برای تحقیق در زمینۀ روابط ادبی ماوراءالنهر، خراسان، عراق و هندوستان نیز بسیار سودمند است (میرزایف، ۴۰). همچنین این کتاب بدان سبب که در آن ۷۰ تن شاعر که در شهرهای مختلف ماوراءالنهر به حرفه‌های گوناگون مشغول بوده‌، و معرفی شده‌اند، مأخذی درخور توجه در شناخت و معرفی شهرها، حرفه‌ها و احیاناً پاره‌ای اصطلاحات مربوط بدانها نیز هست (کریموف، ۱۰۳).

تحفةالسرور حافظ درویش علی چنگی هرچند رساله‌ای در علم موسیقی است، ولی بدان سبب که از ۹۶ تن شاعر و اهل موسیقی اطلاعاتی به دست می‌دهد، گونه‌ای تذکره نیز به‌شمار می‌آید (همو، ۱۰۷). درویش در نواختن چنگ مهارت داشته، و شعر هم می‌سروده است. او در ۹۸۰ق / ۱۵۷۲م، شروع به تألیف رساله کرده، و پس از اتمام، آن را به عبدالله خان شیبانی (۹۶۵-۱۰۰۷ق) اهدا نموده است. گفتنی است که مأخذ اساسی رسالۀ او کلیات نجم‌الدین کوکبی بوده است (همو، ۱۰۸). از این رساله ۴ نسخۀ خطی باقی‌مانده است. بار اول دانشمند تاجیک عبدالرئوف فطرت به معرفی این رساله پرداخت و سپس خاورشناس روس ا. ا. سمنوف در ۱۹۴۶م تلخیص رساله را به زبان روسی ترجمه کرد و به چاپ رساند (نک‌ : سمنوف، سراسر رساله).

تحفةالسرور شامل ۱۲ باب یا ۱۲ مقام است. در ۴ باب اول از دانش موسیقی، گفتار پیامبران دربارۀ آن، تاریخ پیدایش و اهمیت مقامهای موسیقی سخن رفته، و در ۸ باب دیگر شرح احوال و آثار ۹۶ تن شاعر، نوازنده و نیز اشخاصی که با موسیقی ارتباط دارند، مورد بحث قرار گرفته است. در این میان، باب نهم به معرفی شعرا و فضلایی اختصاص یافته است که در فن موسیقی مصنفات بسیار دارند. چنین است که رسالۀ تحفةالسرور دارای ارزش ادبی درخور توجهی نیز هست و مأخذ مهمی برای تحقیق در ادبیات سدۀ ۱۰ق / ۱۶م ماوراءالنهر به‌شمار می‌آید.

سدۀ ۱۲ق / ۱۸م با تألیف مذکرالاصحاب، تألیف ملیحای سمرقندی (زنده در ۱۱۱۲ق / ۱۷۰۰م) ــ که تذکرۀ باارزش و مهم دیگری است ــ مشخص می‌شود. این تذکره در فاصلۀ سالهای ۱۱۰۰-۱۱۰۱ق / ۱۶۸۹-۱۶۹۰م (سعدیف، ۸۴) یا در فاصلۀ سالهای ۱۰۹۳-۱۱۰۳ق / ۱۶۸۲- ۱۶۹۲م (میرزایف، ۲) تألیف شده است. اندیشۀ تألیف این اثر به۱۰۸۰ق / ۱۶۶۹م بازمی‌گردد. ملیحا در همین سال با هدف جمع‌آوریِ مواد و مطالب لازم برای تألیف این تذکره به سفرهایی می‌پردازد و با شاعران معاصر خود در سمرقند، بخارا، سرخس، مشهد، سبزوار، بسطام، نیشابور، کاشان، سمنان، قم و اصفهان دیدار می‌کند و ضمن کسب‌اطلاع از احوال ایشان نمونۀ اشعار آنان را به دست می‌آورد. میرزایف که آغاز تألیف مذکرالاصحاب را ۱۰۹۳ق / ۱۶۸۲م، و پایان آن را ۱۱۰۳ق / ۱۶۹۲م می‌داند، معتقد است که نویسنده تا ۱۱۱۱ق / ۱۶۹۹م به تکمیل اثر خود مشغول بوده است (ص ۲-۳).

مذکرالاصحاب مشتمل بر دو بخش و یک تکمله، و ترتیب و تنظیم آن براساس حروف ابجد است. در بخش نخست، از ۱۶۶ تن شاعر سخن می‌رود که ۱۳۵ تن از آنان در سمرقند و بخارا می‌زیسته‌اند (سعدیف، ۲۱). بخش دوم به معرفیِ ۳۷ تن شاعر و ذکر نمونۀ آثار آنان اختصاص دارد. در این تذکره از ۵۶ تن شاعر دیگر نیز سخن می‌رود که در شهرهای مختلف، غیر از سمرقند و بخارا می‌زیسته‌اند و در تذکرۀ نصرآبادی که در همان دوران، در شهر اصفهان تألیف شده است، تنها از ۶ تن آنان سخن در میان می‌آید (میرزایف، ۳)، یعنی ملیحا به معرفی ۵۰ تن شاعر می‌پردازد که در تذکرۀ نصرآبادی معرفی نشده‌اند. اطلاعاتی که ملیحا در مذکرالاصحاب به دست می‌دهد، ارزش علمی ویژه‌ای دارد، زیرا خود مستقیماً این اطلاعات را از شاعرانِ معرفی شده به دست آورده است. ذکر خصلتهای شخصی شاعران، معرفی حرفه و پیشۀ آنان نیز ازجمله اطلاعات ارزشمندی است که خوانندۀ مذکرالاصحاب به دست می‌آورد.

نظر انتقادی ملیحا در باب آثار شاعران معرفی شده در تذکره و مضامین اشعار و سبک سرایندگان بخش ارزشمند و کم مانند تذکره را تشکیل می‌دهد. نقدهای مؤلف از اشعار شاعران، به‌ویژه آثار برجستۀ شاعران سبکِ موسوم به هندی درخور توجه خاص است و از سخن‌سنجی و باریک‌بینی و ژرف‌نگری ناقد حکایتها باز می‌گوید (همو، ۱۵-۱۸). اندیشه‌های ژرف و منتقدانۀ ملیحا همچنان در شناخت شعر و اِعمال روشهای نقد ادبی بسیار سودمند است. مذکرالاصحاب، اگرچه نخستین‌بار از سوی سمنوف، ضمن شناساندن نسخه‌های خطی کتابخانۀ مرکزی شهر بخارا معرفی شد، اما افتخار کشف و بررسی این اثر ارجمند از آنِ دانشمند تاجیک، عبدالغنی میرزایف است که بیش از ۳۰ سال به تحقیق دربارۀ آن مشغول بود. میرزایف در ۱۳۱۹ش / ۱۹۴۰م طی مقاله‌ای با عنوان «مهم‌ترین سرچشمۀ ادبیات عصر ۱۷م» در مجلۀ شرق سرخ، ملیحای سمرقندی و تذکرۀ او را به خوانندگان معرفی کرد (سعدیف، ۸۹).

مذکرالاصحاب اوج تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر به‌شمار می‌آید. پس از آن، در سدۀ ۱۲ق / ۱۸م دیگر تذکره‌ای پدید نیامد، جز مظهرالمصنفین، تألیف محمد بن نورمحمد نسفی، نوشته شده در ۱۱۷۱ق / ۱۷۵۸م که اثری است تاریخی و همانند برخی از آثار تاریخی به تذکره نیز شبیه است و در آن گروهی از ادیبان تاجیک و اُزبکِ شهرهای نَسَف، بخارا، و سمرقند معرفی شده‌اند؛ ازجملۀ آنان می‌توان از اعجاز، محمد منشی، افضل منشی، محمدموسى، صفایی، کاردگر، قاسم کمانگر و شوقی تیرگر نام برد (سلیموف، ۴۶۳-۴۶۴).

در آغاز سدۀ ۱۳ق / ۱۹م تنها یک تذکره در ماوراءالنهر تألیف شد و آن تذکره‌ای است با نام مجموعۀ شاعران که به‌وسیلۀ یکی از شاعران دربار امیر خوقند، عمرخان، موسوم به فضلی نمنگانی، در ۱۲۳۷ق / ۱۸۲۲م به نظم درآمد. در این تذکره شرح حال و نمونۀ آثار ۷۵ تن شاعر که در دورۀ حکمرانی امیر عمرخان زندگی می‌کرده‌اند، آمده است (همو، ۴۶۲). مجموعه در قالب مثنوی سروده شده، و مشتمل بر ۳۰۲‘۱ مصراع است. بیشتر اشعار منقول در این تذکره، اشعاری است که به پیروی از اشعار امیر عمرخان سروده شده است. این تذکره خواننده را با احوال و نمونۀ آثار شاعران آن دوران، مثل ادا، ناله، گلخنی، خجلت، رمزی، افسوس، مشرف، مطرب، کاشف، محزون، حاذق و دیگران آشنا می‌سازد. تذکرۀ مجموعۀ شاعران، از روی تحریر مختصر آن، در ۱۳۲۳ق / ۱۹۰۵م به سعی سلیم بیک در تاشکند چاپ سنگی شده است.

 

۲. عصر جدایی

این عصر از نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق / ۱۹م با تصرف ماوراءالنهر از سوی روسیه آغاز می‌شود و تا روزگار ما ادامه می‌یابد. این جدایی، بر طبق معاهده‌ای که در محرم ۱۲۹۹ / دسامبر ۱۸۸۱ میان نمایندگان ایران و روسیه در تهران به امضا رسید، رسمیت یافت (نک‌ : شمیم، ۲۵۰؛ پیرنیا، ۸۳۵) و چنین است که باید از این پس از استمرار شعر و ادب فارسی به‌طور عام، و تذکره‌نویسی به‌طور خاص، در ماوراءالنهرِ جدا شده از ایران جغرافیایی و پیوسته به ایران فرهنگی سخن گفت. بر این اساس می‌توان ادامۀ تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر را، از نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق / ۱۹م تا روزگار معاصر به دو دوره تقسیم کرد:

دورۀ اول (از نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق تا روزگار معاصر): در آغاز این دوره، یعنی نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر، همگام با رشد ادبیات رواجی تازه یافت. این دوره را می‌توان دورۀ پربار تذکره‌نگاری نامید، زیرا در زمانی نه‌چندان دراز، چندین تذکره تألیف شد.

سنت تذکره‌نویسی را در این دوره پیش از همه ادیب معروف، رحمت‌الله واضح بخاری احیا کرد. تذکرۀ او تحفةالاحباب فی تذکرةالاصحاب مرحلۀ تازه‌ای در تذکره‌نویسی به‌شمار می‌آید. واضح تألیف تذکرۀ خود را در ۱۲۸۸ق / ۱۸۷۱م به انجام رساند و آن را به حاکم زمان خود، امیر مظفر بخشید. این تذکره زود شهرت پیدا کرد و اکنون بیش از ۱۵ نسخۀ خطی آن در کتابخانه‌های پترزبورگ، تاشکند و دوشنبه نگهداری می‌شود (هادی‌زاده، مأخذها...، ۲۹-۴۲، ادبیات...، ۲۳).

تذکره از مقدمه، ۲۶ باب و خاتمه تشکیل شده است و شرح احوال و نمونۀ آثار ۱۴۵ شاعر سدۀ ۱۳ق را در بر می‌گیرد. در این تذکره اساساً از شاعرانی سخن رفته است که در امارت بخارا، به‌خصوص در شهر و نواحی اطراف بخارا، سمرقند، اسروشنه، قرغان تپه، خجند، حصار و راشت زندگی می‌کرده‌اند. همچنین شاعران سرزمینهای دیگر که با حوزۀ ادبی بخارا پیوندی داشته‌اند، معرفی شده‌اند؛ از آن جمله‌اند شاعرانی چون غوغا و قاآنی شیرازی که آثارشان در ماوراءالنهر مشهور بوده است و همچنین شاعران فارسی‌زبان هند از قبیل مولانا شاه احمد نیاز و شاه نیاز کشمیری که مدتی در ماوراءالنهر زندگی کرده‌اند. واضح شرح حال شاعران را به اختصار ذکر می‌کند و گاه، نسبت به اشعار آنان نظر انتقادی ابراز می‌دارد. تذکرۀ واضح با زبان مصنوع و پرتکلف نوشته شده است، و در آن تعقید بیانی هم به نظر می‌رسد (همان، ۳۱-۳۳). این اثر منبعی موثق در ادبیات سدۀ ۱۳ق ماوراءالنهر به‌شمار می‌رود و تذکره‌نویسان بعدی تذکره‌های خود را در پیروی از آن نوشته‌اند. یکی از این تذکره‌نویسان میرصدیق حشمت است که در پیروی از واضح دو کتاب به نام تذکرةالشعرا نوشته است. تذکرۀ اول شامل دو مجلد است و در مجلد اول شرح حال ۸۵ شاعر و در مجلد دوم شرح روزگار ۸۸ شاعر جای داده شده است. حشمت در معرفی شاعران بیشتر به اطلاعات تذکرۀ واضح تکیه کرده، و در تذکرۀ خود معرفی شاعرانی را که پس از واضح پا به عرصۀ ادبیات گذاشته‌اند، بر شاعران پیشین افزوده است. تذکرۀ حشمت ناتمام است و در بعضی موارد تنها نام شاعران ذکر شده، اما اطلاعات مربوط به آنان و نیز نمونۀ اشعارشان ثبت نشده است (همان، ۳۴).

حشمت تألیف تذکرۀ دوم را از ۱۳۲۳ق / ۱۹۰۵م آغاز کرد. این تذکره در تکمیل تذکره‌های واضح و افضل نوشته شد (همان، ۳۵). غیر از این دو تذکره، حشمت تذکرۀ دیگری موسوم به تذکرةالسلاطین تألیف کرد، و در آن، شرح حال شاهان و امیران خراسان و ماوراءالنهر را تا آخر سدۀ ۱۳ق جای داد. تألیف این تذکره ۲۲ سال طول کشید (۱۳۱۰-۱۳۳۲ق / ۱۸۹۲-۱۹۱۴م). در این تذکره حادثه‌های گوناگون تاریخی و شرح حال خود حشمت نیز نقل شده است. از تذکره‌های سه‌گانۀ حشمت می‌توان اطلاعات بسیاری به دست آورد و در تحقیق در زمینۀ ادبیات این دوره از آنها سود جست.

شریف جان مخدوم صدر ضیا در تکامل و رشد تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر در اواخر سدۀ ۱۳ق / ۱۹م سهم و تأثیر بسیار داشت. مشهورترین تذکرۀ صدرضیا تذکارالاشعار است که در قالب مثنوی به نظم آمده است. تألیف این تذکره از ۱۳۲۴ق آغاز شد و در ۱۳۲۸ق به پایان رسید. تذکارالاشعار در سالهای انقلاب بخارا از میان رفت و صدر ضیا براساس یادداشتهای بازماندۀ خود، صورتی مختصر از آن را دوباره فراهم آورد. اصل این تذکره، ظاهراً مشتمل بر معرفی ۲۰۰ شاعر بوده، و صورت خلاصۀ آن به کاسته شده، و تنها از ۴۰ شاعر سخن در میان آمده است. این تذکره به کوشش و با مقدمۀ مفصل محمدجان شکوری در ۱۳۸۱ش در تهران به طبع رسید. از صدر ضیا چند رساله و کتاب همانند تذکره بر جای مانده است. ازجمله می‌توان از دو اثر نام برد: نخست، فضلای متأخرین و شعرای معاصرین، که گزیده‌ای است از تذکرۀ واضح، همراه با اطلاعات تازه (همان، ۴۷). در این کتاب ۱۲ تن شاعر و نویسنده از سدۀ ۱۳ق و آغاز سدۀ ۱۴ق / ۲۰م معرفی شده‌اند؛ دوم، تذکرةالحمقا، که اثری است طنزآمیز و در آن صاحب‌منصبان بی‌هنر و شاعران مداح نقد شده‌اند. آثار صدر ضیا به زبان ساده نوشته شده، و برای تحقیق در زمینۀ ادبیات سدۀ ۱۳ق در ماوراءالنهر، منابعی ارزشمند به‌شمار می‌آیند.

تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر، در سدۀ ۱۳ق با تلاش حاجی عبدالعظیم شرعی که ازجملۀ ادیبان و مدرسان در شهر بخارا بود، استمرار یافت. وی تذکره‌ای با عنوانِ تذکرةالفضلا تألیف کرد که تنها چند جزء آن باقی‌مانده است. ارزش این تذکره در آن است که از ادیبان پیشرو زمان، اطلاعاتی مفصل و سودمند به دست می‌دهد (همان، ۴۹).

در سدۀ ۱۴ق / ۲۰م سنت تذکره‌نویسی در ماوراءالنهر ادامه یافت. افضل مخدوم پیر مستی با سفارش امیر عبدالاحد به تألیف تذکرۀ افضل‌التذکار فی ذکرالشعراء والاشعار پرداخت و در ۱۳۲۲ق / ۱۹۰۴م آن را به پایان رساند. این تذکره در ۱۳۳۶ق / ۱۹۱۸م به کوشش سلیم‌بیک در شهر تاشکند چاپ سنگی شده است. در این تذکره از شرح احوال و نمونۀ آثار ۱۳۵ تن از شاعران سدۀ ۱۳ق سخن به میان می‌آید. از ویژگیهای تذکرۀ افضل‌التذکار توجه نویسندۀ آن به خصایل شخصی شاعرانی است که در این کتاب معرفی شده‌اند. گذشته از این، تذکرةالشعرای متأخرین، تألیف عبدالله خواجه عبدی نیز اثری است که به آغاز همین قرن تعلق دارد. این تذکره، تألیفی است که با شتاب انجام گرفته است و تنها در مدت ۳ ماه ۱۰۸ تن شاعر، از معاصران مؤلف، معرفی شده‌اند. با این‌همه، می‌توان در آن پاره‌ای نکات تازه یافت و در تحقیق از آنها سود جُست (همان، ۵۳-۵۴). حاجی رحمت‌الله محترم نیز تذکرةالشعرای خود را به سفارش امیر عبدالاحد، در آغاز همین قرن، و در ۱۳۲۲ق آغاز کرد و در آن، شرح احوال و نمونۀ آثار ۱۲۵ تن شاعر را به ترتیب حروف الفبا به دست داد. در برخی از نسخه‌های این تذکره ۱۷۵ تن شاعر معرفی شده است. نسخۀ اصلی و کامل این اثر، مشتمل بر شرح احوال و نمونۀ آثار ۳۰۰ تن شاعر است (همان، ۵۷).

دورۀ دوم (روزگار معاصر): سنت تذکره‌نویسی فارسی با محدود شدن در تاجیکستان ادامه می‌یابد. نمونۀ ادبیات تاجیک صدرالدین عینی نمونۀ برجسته‌ای از تذکره‌نویسی معاصر محسوب می‌شود. این اثر در سالهایی که سرنوشت ملت تاجیک پس از انقلاب اکتبر تعیین می‌گردید، تألیف شده است. عینی برای تأیید هویت ملی مردم تاجیک و تاریخ و فرهنگ این ملت برضد آنان که وجود ملت تاجیک را انکار می‌نمودند، این تذکره را تدوین کرد. عینی شرح حال شاعرانی را که در طول هزار سال در ماوراءالنهر به زبان فارسی شعر سروده‌اند، در کتاب خود جای داد. این کتاب در ۱۳۰۵ش / ۱۹۲۶م با مقدمۀ ابوالقاسم لاهوتی در شهر مسکو با حروف فارسی به طبع رسید. نمونۀ ادبیات تاجیک شامل ۳ بخش است: در بخش اول، ۱۰ تن شاعر از رودکی تا سیدای نسفی معرفی شده‌اند. در بخش دوم شرح حال و نمونۀ آثار ۱۳۲ تن شاعر که در میان سالهای ۱۷۸۵-۱۹۲۴م، زندگی می کرده‌اند، ذکر شده است. بخش سوم کتاب به معرفی ۱۱ تن شاعر که پس از انقلاب اکتبر و تحت تأثیر این انقلاب شعر سروده اند، اختصاص یافته است. کتاب صدرالدین عینی علاوه‌بر آنکه برای معرفی ادبیات فارسی سودمند است، در خودشناسی و خودآگاهی مردم تاجیک و تأیید هویت ملی این قوم نقشی بزرگ ایفا کرده است.

در ۱۹۴۰م تذکرۀ نمونه‌های ادبیات تاجیک به حروف لاتینی که آن‌وقت در تاجیکستان معمول بود، به طبع رسید. این تذکره به کوشش ادیبان تاجیک و روس، یعنی میرزا تورسون‌زاده، براگینسکی، عبدالسلام دهاتی، جلال اکرامی و ساتم الوغ‌زاده منتشر شده است و شرح حال ۲۰ تن شاعر معروف را از قرن ۴ تا ۱۴ق در بر می گیرد.

در سالهای بعد در تاجیکستان تدوین تذکره‌های موضوعی رواج پیدا کرد. نویسنده و روزنامه‌نگار تاجیک، تاجی عثمان در ۱۹۵۷م با عنوان «بیست و سه ادیبه» تذکره‌ای تدوین کرد که شرح مختصر احوال و نمونۀ آثار زنان سخنور را در برمی‌گرفت. این کتاب به زبان روسی هم ترجمه و چاپ شد.

ادبیات‌شناس امیربیک جیبوف سالهای طولانی به جمع‌آوری آثار شعرای محلی پرداخت و چند تذکره تألیف کرد که از جملۀ آنها این تذکره‌ها ست: گنج بدخشان در احوال و آثار شاعران بدخشان؛ گنج پریشان در احوال و آثار شاعران راشت، درواز و ختلان؛ گنج زرافشان در احوال و آثار شعرای وادی زرافشان؛ از گنجینۀ ادبی حصار در احوال و آثار شعرای وادی حصار. در کتابهای یاد شده آثار شاعرانی جمع‌آوری شده است که چندان شناخته نیستند. انتشار دو اثر که باید هر دو را تذکره خواند، در سالهای اخیر در ایران گویای استمرار سنّت تذکره‌نویسی در تاجیکستان تا روزگار حاضر است: نخست انتشار یاد یار مهربان، در شرح حال و نمونۀ آثار شاعران ماوراءالنهر در سده‌های ۱۰ تا ۱۳ق، به کوشش و با پیش‌گفتار میرزاملااحمد و مقدمۀ ایرج افشار (تهران، ۱۳۸۰ش) که جلد دوم آن نیز مشتمل بر شرح احوال و نمونۀ اشعار شعرای معاصر تاجیک زیر چاپ است. دیگر انتشار تذکرۀ خوبان پارسی‌گوی شامل شرح احوال و نمونۀ آثار ۲۱ بانوی سخنور معاصر تاجیک، با پیش‌گفتار ناشر، محمد عزیزی و مقدمۀ میرزاملااحمد. به هر روی، سنت تذکره‌نویسی فارسی در ماوراءالنهر، گرچه محدود به تاجیکستان شده است و در دیگر جاهای این سرزمین چونان گذشته استمرار ندارد، اما می‌توان گفت یکی از تلاشهای فرهنگی ارجمندی است که همچنان در تاجیکستان، همانند ایران کنونی و افغانستان جریان دارد.

حکایت‌تذکره‌نویسی در افغانستان،چونان‌ماجرای تذکره‌نویسی و به‌طور کلی ماجرای زبان و ادبیات فارسی در ماوراءالنهر است، زیرا این سرزمین نیز همانند ماوراءالنهر تا نیمۀ دوم سدۀ ۱۳ق که بر طبق معاهدۀ ۱۲۷۳ق / ۱۸۵۷م پاریس از ایران جدا شد (نک‌ : شمیم، ۲۳۴-۲۳۵)، بخشی از خراسان بزرگ و جزئی از سرزمین ایران جغرافیایی به‌شمار می‌آمد، چنان‌که اکنون نیز بخشی از ایران فرهنگی است. بنابراین، تاریخ زبان و ادب فارسی به‌طور عام، و تاریخ تذکره‌نویسی به‌طور خاص در این سرزمین نیز به دو دورۀ یگانگی و جدایی تقسیم می‌شود و از آنجا که فرهنگ، به‌رغم ماجراهای سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهد و غروب و افول آن زمان می‌طلبد، حرکت فرهنگی در زمینۀ تذکره‌نویسی در افغانستان نیز در سده‌های ۱۳ و ۱۴ق که بخشی از حرکت کلی فرهنگی ایران محسوب می‌شد، شکوه و رونق یافت و تذکره‌هایی در این سرزمین تألیف شد که از جملۀ آنها ست: : تحفةالاحباب فی تذکرةالاصحاب، تألیف رحمت‌الله واضح بخاری در ۱۲۸۸ق / ۱۸۷۱م؛ تذکرۀ افضل التذکار فی ذکر الشعراء والاشعار، تألیف افضل مخدوم پیرمستی بخاری در ۱۳۲۲ق / ۱۹۰۴م؛ بهار بدخشان، تألیف عبدالکریم حسینی در ۱۳۰۲ش؛ پرده‌نشینان سخنگوی، تألیف ماگۀ رحمانی افغانی در ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش؛ و بهار افغانی، تألیف ابوالقاسم عبدالحکیم رستاقی، چاپ شده در ۱۳۵۰ش (نک‌ : گلچین معانی، ۱ / ۳۴، ۱۲۴-۱۲۶، ۱۴۹-۱۵۱).

 

مآخذ

پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ ایران، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، انتشارات خیام؛ جلالی نائینی، «تذکره‌نویسی، تاریخ و نقد»، جشن‌نامۀ استاد ذبیح‌الله صفا، تهران، ۱۳۷۷ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، تهران، ۱۳۳۶ش؛ شمیم، علی‌اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، ۱۳۷۰ش؛ عینی، صدرالدین، نمونۀ ادبیات تاجیک، سمرقند، ۱۹۲۵م؛ قزوینی، محمد، مقدمه بر لباب الالباب عوفی، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۹۰۶م؛ گلچین معانی، احمد، تاریخ تذکره‌های فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ مسلمانیان قبادیانی، رحیم، زبان و ادب فارسی در فرارود، تهران، ۱۳۷۶ش؛ نقوی، علیرضا، تذکره‌نویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۴۳ش؛ نیز:

 

Hadizade, R., Adabiyyat-e Tajik dar nime-ye dovom-e asr-e XIX, Dushanbe, ۱۹۶۸; id, Maʾkhaz-ha bara-ye amukhtan-e adabiyyate Tajik dar nime-ye avval-e asr-e XIX, Stalinabad, ۱۹۵۶; Karimof, O., Adabiyyat-e Tajik dar asr-e XIV, Dushanbe, ۱۹۸۵; Mirzayof, A., «Maliha hamchun sheʾr-fahm va sokhan-sanj-e asr-e XVII», Sharq-e sorkh, ۱۹۴۸, vol. II; Moqimof, W. K H., «Chand sokhan-e ayed be yek tazkere», Seda-ye sharq, ۱۹۶۱, vol. IX; Nazirof, O., «Nesari va tazkere-ye u Mozakker-ol-ʾahbab», Maktab-e soviety, ۱۹۷۱, vol. X; Saʾdiyof, S., Adabiyyat-e Tajik dar asr-e XVII, Dushanbe, ۱۹۸۵; Salimof, Y., Yadgar-e Omr, Khojend, ۲۰۰۳; Samanof, A. A., Resale-ye musiqi-ye Darwish Ali, Tashkent, ۱۹۴۶.

اصغر دادبه ـ میرزا ملااحمد

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 600
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست