حَریفِ جَنْدَقی، میرزا سیدابوالحسن حریف از سادات طباطبایی جندق، شاعر سدۀ 13 ق / 19 م. حریف فرزند میرزا سیدعلی، و اصل وی از جندق بود. او در اوان جوانی زادگاه خود را ترک گفت و به تهران و شهرهای مختلف آذربایجان سفر کرد. در اوایل سلطنت محمدشاه قاجار (سل 1250-1264 ق / 1834- 1848 م) در شهر خوی، در شمار همراهان و اطرافیان حاکم این شهر، حسینقلیخان دنبلی (حک 1200-1213 ق / 1786- 1798 م) قرار گرفت و در 1209 ق / 1794 م، در همین شهر اقامت گزید و تأهل اختیار کرد (اختر، 1 / 57؛ محمودمیرزا، 2 / 590؛ بسمل، 517؛ هلاکو، 45؛ مفتون، 1 / 180؛ ریاحی، تاریخ ... ، 219؛ آقاسی، 494؛ نیز نک : آلداود، 45-47، 52-53، 117). پس از مرگ حسینقلیخان، حریف در دستگاه جانشین وی، جعفرقلیخان، به سر برد و پس از شکست جعفرقلیخان از قوای قاجار و استیلای آنان بر خوی در 1214 ق / 1799 م، به تبریز رفت؛ او به دربار فتحعلیشاه (سل 1212-1250 ق / 1797-1834 م) پیوست و قصایدی در مدح آن پادشاه و فرزندان و رجال دوران وی سرود (مفتون، همانجا؛ ریاحی، همان، 221). حریف افزون بر شاعری، هنر شاهنامهخوانی نیز داشت و اشعار بسیاری از فردوسی حفظ بود که آن را با صدایی رسا، به شیوۀ شاهنامهخوانان میخواند. وی به همین سبب به محافل بزرگان رفتوآمد میکرد و نخست طرف توجه حسینقلیخان، حاکم خوی، و سپس مورد عنایت فتحعلیشاه قاجار قرار گرفت (هدایت، 4 / 209؛ بسمل، محمودمیرزا، اختر، همانجاها؛ رشحه، 34). صاحب ریاض الجنة بر آن است که پایگاه حریف در شاهنامهخوانی به بلندی پایگاه فردوسی در شاهنامهسرایی است (نک : ریاحی، همان، 220؛ آقاسی، همانجا). اختر (همانجا) تصریح میکند که حریف افزون بر بسیاری از ابیات شاهنامه، خمسۀ نظامی را هم از حفظ داشته است. شعر و هنر شاهنامهخوانی حریف و نیز صفات و رفتار او را دو تن از تذکرهنویسان، یعنی مفتون دنبلی (1 / 180-182) و فاضل گروسی (ص 490)، که ظاهراً از وی ناخشنود بودهاند، نقد کرده، و نه فقط شعر حریف، که خلقوخو و صدای او را هم یکسره ناخوش شمردهاند (نیز نک : رشحه، بسمل، همانجاها؛ ریاحی، همان ، 221). مفتون ضمن اشاره به «حافظۀ غریب حریف»، بر «حنجرۀ کریه و صدای خشن» وی در خواندن شاهنامه، و نیز حرکات عجیب و ناشایست او انگشت مینهد (1 / 180-181) و صاحب انجمن خاقان ضمن تکرار همین معانی، از روایت غلط اشعار از سوی حریف و عدم تشخیص نیک از بد و «صحیح از سقیم» وی سخن میگوید (فاضل، همانجا؛ نیز نک : آلداود، 50). دیدگاه بیشتر تذکرهنویسان روزگار حریف، با دیدگاه دنبلی و گروسی ــ که باید آن را دیدگاه اقلیت به شمار آورد ــ متفاوت است. بر طبق دیدگاه اکثریت، حریف دارای طبعی روان و لطیف و ذهنی پویا بود، در بدیههگویی و بدیههخوانی و نیز در سرودن غزل مهارت کامل داشت، و قصیده و هجویه را هم خوب میسرود. وی با آنکه چونان دیگر شاعران عصر بازگشت ادبی، پیرو شاعران سبک عراقی و خراسانی است، سخنش خالی از تازگی نیست (محمودمیرزا، هدایت، همانجاها؛ اختر، 1 / 57؛ آقاسی، 494؛ ریاحی، مقدمه بر ... ، 14-15). آثار حریفْ مجموعۀ اشعار یا دیوان او ست که به گزارش برخی از تذکرهها شامل 4 یا 5 هزار بیت بوده، اما جز اندکی از آن (حـدود یک دهم) بـه دست ما نرسیده است (اختر، همانجا؛ محمودمیرزا، 2 / 590-591؛ آقابزرگ، 9(1) / 234؛ آقاسی، همانجا؛ ریاحی، «حریف ... »، 444). اشعار گـردآوریشده (نک : آلداود، 62 بب ) مجموعاً 415 بیت است و این همان اندک ابیاتی است که از شاعر بر جای مانده است؛ همین مقدار اندک، شماری از غزلها، قصیدهها، قطعهها، مفردات، رباعیها و اشعار ناتمام وی را در بر میگیرد. حریف در 1230 ق / 1815 م در تبریز درگذشت (مفتون، 1 / 181؛ آقابزرگ، هدایت، همانجاها).