responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 223

ازرقی هروی


نویسنده (ها) :
مینا حفیظی - پیرایه یغمایی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 2 اردیبهشت 1399
تاریخچه مقاله

اَزْرَقیِ هَرَوی، ابوبکر زین‌الدین (یا افضل‌الدین) بن اسماعیل ورّاق، از شعرای سدۀ 5ق/ 11م. اصل او از هرات، و پدرش از ورّاقان این شهر بود (نظامی، 80؛ خواندمیر، 2/ 397؛ کازرونی، 35؛ قس: دولتشاه، 58، که اصل او را از مرو دانسته است) و به گفتۀ نظامی عروضی، همو فردوسی را هنگام فرار از غزنین به هرات 6 ماه در خانۀ خویش پناه داد (همانجا). اگرچه به سبب اختلاف نظر دربارۀ سفر فردوسی، در درستی این روایت جای تردید است، اما نسبت دادن آن به پدرِ ازرقی حکایت از جایگاه ویژۀ خاندان او در میان اهل فضل و ادب دارد.
از جزئیات زندگی و تحصیلات ازرقی آگاهی چندانی در دست نیست، اما بی‌تردید پیشۀ پدر دسترسی به کتاب را برای وی آسان ساخته، و او را به کسب دانش ترغیب کرده است، چنانکه بعدها او را «حکیم ازرقی» خوانده‌اند (نک‌ : رازی، 138؛ اوحدی، 69؛ آذر، 147؛ آفتاب رای، 1/ 51). با اینکه در اشعار او اندیشه‌های عرفانی دیده نمی‌شود، وی را از مریدان خواجه عبدالله انصاری دانسته‌اند (آذر، آفتاب رای، همانجاها؛ زنوزی، 790؛ هدایت، 1/ 352).
ازرقی چنانکه خود نیز اشاره دارد، از جوانی به چکامه‌سرایی پرداخت و از همان زمان نیز به دربار سلجوقیان راه یافت (ص 51). بیشتر قصاید او در ستایش طغانشاه بن الب ارسلان سلجوقی است که بیش از شاهان دیگر سلجوقی دوستدار شعر فارسی بود و چند تن از شعرای نام‌آور پارسی‌گوی نیز در دربارش گرد آمده بودند (نک‌ : نظامی، 69). ازرقی، چند قصیده نیز در ستایش از ابوالمظفر بن امیرانشاه، از سلجوقیان کرمان، سروده است. وی در دربار طغانشاه به منصب ملک‌الشعرایی نائل شد و نه تنها به عنوان شاعر دربار، که چون مشاور و ندیمی خاص در رفع مشکلات او می‌کوشید (نک‌ : عوفی، 1/ 87؛ علیشیر، 325؛ جامی، 95-96؛ زنوزی، همانجا). از این‌رو طغانشاه لطف و عنایت خاصی به او داشت. نامه‌هایی که طغانشاه در سفرهای خویش برای وی ارسال داشته (نک‌ : ازرقی، 93)، حاکی از این توجه است (صفا، 2/ 433).
ازرقی در هرات درگذشت (آفتاب رای، 1/ 52؛ آذر، زنوزی، همانجاها). دربارۀ تاریخ درگذشت او اختلاف نظر بسیار است. تقی‌الدین کاشی آن را در 527ق/ 1133م (نک‌ : عبدالرسولی، «ز») و هدایت (1/ 356) در 526ق ذکر کرده است، اما محققان معاصر زنده بودن ازرقی را تا 527ق نپذیرفته‌اند. قزوینی براساس روایت فرار فردوسی به هرات و برخی ادلۀ دیگر، ولادت ازرقی را پیش از 421ق و درگذشت وی را پیش از 465ق/ 1073م، زمان بر تخت نشستن ملکشاه ابن الب ارسلان، دانسته است (ص 218؛ نیز نک‌ : صفا، 2/ 435-436؛ قس: فروزانفر، «انتقادات...»، 202). از سوی دیگر تقی‌زاده (ص 116، حاشیه) همزمانی نوروز و یکی از دو عید بزرگ اسلامی را که در یکی از قصاید ازرقی (ص 30) بدان اشاره شده، در مورد عید فطر تنها در 473ق و در مورد عید قربان در 479 یا 480ق ممکن دانسته است. از این‌رو، اگرچه نمی‌توان تاریخ دقیقی برای درگذشت او در نظر گرفت، اما با توجه به این قصیدۀ وی، می‌توان گفت که ازرقی دست کم تا 473ق زنده بوده است.

سبک شعر

با اینکه سبک شعر او به اسلوب عنصری و همچنین فرخی نزدیک است و قصایدی نیز در استقبال از سروده‌های اینان دارد (نک‌ : مصفا، 356-360، حاشیه)، اما مضامین و تعبیرات وی به شیوۀ ابوالفرج رونی تازه و بدیع و گاه دور از ذهن است (نفیسی، سه) و شاید به همین سبب باشد که در سخن‌سرایی گاه خود را برتر از عنصری دانسته است (نک‌ : ص 93). به نظر می‌رسد که ازرقی نسخۀ کاملی از دیوان عنصری در اختیار داشته، و مضامینی از اشعار او برگرفته است که در نسخه‌های کنونی دیوان عنصری دیده نمی‌شود (نفیسی، ده). با این حال، زبان ازرقی و شیوۀ بیان او با زبان عنصری تفاوت بسیار دارد.
ازرقی اگرچه تحولی در اسلوب شعر فارسی ایجاد نکرد، اما سروده‌هایش زمینۀ پدید آمدن سبک عراقی را فراهم آورد (نک‌ : شمیسا، 47). از این‌رو، شیوۀ بیان او را می‌توان حدفاصل دو سبک خراسانی و عراقی دانست. آنچه شعر ازرقی را در میان اشعار پیشینیان و هم‌عصران او برجسته می‌سازد، آفرینش مضامین، ترکیبات و تشبیهات تازه و شگفت‌انگیز است. دیوان او مشحون از اضافات تشبیهی و استعاری نو ساخته‌ای چون سپه سالار دریا، اسب باد، گلاب دیدۀ ابر و جز آنهاست (نک‌ : ص 3، 9؛ محجوب، 574).
ازرقی در ساختن تشبیهات به راهی جز پیشینیان رفته، و تشبیهات محسوس به محسوس را کنار گذاشته، و به تشبیهات محسوس به معقول روی آورده است (شمیسا، همانجا). همین نوآوری در تصویرسازی سبب شده است که برخی چون رشید وطواط بر او خرده گیرند. رشید وطواط در این‌باره می‌گوید: «اهل روزگار از قلت معرفت ایشان به تشبیهات ازرقی مفتون و معجب شده‌اند» (ص 42)؛ اما عوفی تشبیهات و ترکیبات خاص شعر وی را ستوده، دیوان او را سراسر «عجیب و غریب» می‌داند (1/ 88). انوری نیز یکی از اشعار او را تضمین کرده است (ص 193).
ازرقی گاه به بدیهه‌سرایی نیز می‌پرداخت. رباعی فی‌البداهۀ او در مجلس طغانشاه (نک‌ : ص 99) شهرت فراوانی یافته است (نک‌ : نظامی، 70-71؛ دولتشاه، 59؛ جامی، 95؛ رازی، 138؛ آفتاب رای، 1/ 52؛ آذر، 147). او در ساختن برخی از ترکیبات و تشبیهات خویش از نجوم و ریاضیات نیز بهره می‌برد (نک‌ : ص 22، 48، 92؛ فروزانفر، سخن...، 203).

آثـار

ازرقی شاعری اندک‌گوی بود. دیوان او یک‌بار به کوشش سعید نفیسی در تهران (1336ش)، و بار دیگر در همان سال به کوشش علی عبدالرسولی در تهران به چاپ رسیده است. شمار ابیات دیوان مصحح نفیسی 674‘2 بیت است. نفیسی در انتساب برخی از ابیات این مجموعۀ اندک نیز به ازرقی تردید کرده است (نک‌ : ص سه). دیوان ازرقی چون دیوان بسیاری از شعرای آن دوره فاقد غزل و دارای 108 رباعی است.
افزون بر دیوان شعر، سرایش دو منظومۀ دیگر به نامهای سندبادنامه و الفیه و شلفیه را نیز به او نسبت داده‌اند (عوفی، 1/ 87؛ حمدالله، 814؛ علیشیر، 325؛ دولتشاه، 58-59؛ جامی، همانجا؛ حاجی‌خلیفه، 1/ 157، 2/ 1003). چنانکه او خود در دیوان اشاره کرده است، طغانشاه از وی خواست که سندبادنامه را به نظم درآورد (نک‌ : ص 93). سندبادنامه کتابی است به سبک کلیله و دمنه و مرزبان‌نامه و موضوع آن آیین کشورداری همراه با نکات اخلاقی است (قاضی طباطبایی، 77، 79). اصل این کتاب به زبان هندی بوده، سپس به پهلوی، سریانی، یونانی، عبری، لاتین، عربی و زبانهای دیگر ترجمه شده بوده است. با این حال، احتمال اینکه این مجموعه در ایران در سده‌های نخستین میلادی (چون هزار افسانۀ پهلوی) از گردآوری داستانهای هندی و غیرهندی نیز ترتیب یافته باشد، وجود دارد (نک‌ : مجتبائی، 476، حاشیه). به نظر می‌رسد که ازرقی در نظم این داستان از ترجمۀ پارسی آن که قنارزی (یا قناوزی) به فرمان امیرنوح سامانی (حک‌ 366-387ق/ 977-997م) انجام داده، بهره جسته باشد (نک‌ : دبیرسیاقی، 219-220؛ اته، 103).
الفیه‌نویسی از مدتها پیش از دورۀ ازرقی متداول بوده، چنانکه این ندیم در الفهرست از کتابهایی به همین عنوان نام برده است (ص 376). ازرقی این منظومه را نیز به طغانشاه تقدیم کرد (عوفی، علیشیر، جامی، همانجاها؛ دولتشاه، 59).

مآخذ

آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337ش؛
آفتاب رای لکهنوی، ریاض العارفین، به کوشش حسام‌الدین راشدی، تهران، 1396ق/ 1976م؛
ابن ندیم، الفهرست؛
اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ رضازادۀ شفق، تهران، 1356ش؛
ازرقی هروی، ابوبکر، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1336ش؛
انوری ابیوردی، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1337ش؛
اوحدی بلیانی، محمدحسین، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملک، شم‌ 5324؛
تقی‌زاده، حسن، «شاهنامه و فردوسی»، هزارۀ فردوسی، تهران، 1362ش؛
جامی، عبدالرحمان، بهارستان، به کوشش اسماعیل حاکمی، تهران، 1367ش؛
حاجی خلیفه، کشف؛
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، لندن، 1328ق/ 1910م؛
خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333ش؛
دبیرسیاقی، محمد، «رودکی و سندبادنامه»، یغما، تهران، 1334ش، س 8، شم‌ 1؛
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، تهران، 1338ش؛
رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340ش؛
رشید وطواط، محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1308ش؛
زنوزی، محمدحسن، ریاض الجنة، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی تبریز، شم‌ 3578؛
شمیسا، سیروس، سیر رباعی در شعر فارسی، تهران، 1363ش؛
صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1339ش؛
عبدالرسولی، علی، مقدمه بر دیوان حکیم ازرقی هروی، تهران، 1326ش؛
علیشیر نوایی، مجالس النفایس، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، 1363ش؛
عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335ش؛
فروزانفر، بدیع‌الزمان، «انتقادات بر حواشی چهار مقاله»، آرمان، تهران، 1309ش، س 1، شم‌ 6-7؛
همو، سخن و سخنوران، تهران، 1350ش؛
قاضی طباطبایی، حسن، «معرفی یک کتاب ادبی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، تبریز، 1327ش، س 1، شم‌ 8-9؛
قزوینی، محمد، تعلیقات بر چهار مقاله (نک‌ : هم‌ ، نظامی عروضی)؛
کازرونی، ابوالقاسم، مرقوم پنجم کتاب سلم السموات، به کوشش یحیی قریب، تهران، 1340ش؛
مجتبائی، فتح‌الله، «داستانهای هندی در ادبیات فارسی»، یکی قطره باران، به کوشش احمد تفضلی، تهران، 1370ش؛
محجوب، محمدجعفر، سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، 1350ش؛
مصفا، مظاهر، حاشیه بر مجمع الفصحا (نک‌ : هم‌ ، هدایت)؛
نظامی عروضی، چهار مقاله، به کوشش محمد قزوینی و محمد معین، تهران، 1333ش؛
نفیسی، سعید، مقدمه بر دیوان ازرقی (هم‌)؛
هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336ش.

پیرایه یغمایی ـ مینا حفیظی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 223
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست