نویسنده (ها) :
ایران ناز کاشیان
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 27 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بِساطی سَمَرْقَنْدی، سراجالدین، از شاعران دورۂ گوركانیان. وی در سمرقند از شهرهای قدیم ماوراءالنهر به دنیا آمد. در هیچیك از منابع كهن به سال تولد و مرگ شاعر اشاره نشده است؛ اما مآخذ متأخر و معاصر، مرگ او را در 814 یا 815ق دانستهاند (بختاورخان، 2 / 547؛ صفا، 4 / 456). به نظر میرسد سال 814ق نیز باسال مرگ سلطانخلیل كه دولتشاه سمرقندی (ص 269) به آن اشاره كرده، خلط شده است. بساطی در ابتدا بوریاباف بود (دولتشاه، 266؛ آذر، 341؛ ابراهیم، 105) و ظاهراً هرگز مكتب ندید و در مجلس درس استادی به شاگردی ننشست (نك : جامی، 107؛ علیشیر، 13). طبع شعر او سبب شد تا به خواجه عصمتالله بخاری (د 829ق / 1426م) كه خود از فضلا و شعرای معروف آن دوران بود، بپیوندد و به توصیه وی تخلص خود را از «حصیری» به «بساطی» تغییر دهد و از آن پس، پیوسته در سلك مریدان او باشد (آذر، دولتشاه، همانجاها؛ زنوزی، 2 / 805؛ نیز نك : بساطی، 509: مدیحه). بساطی به خواجه عبدالملك سمرقندی (عصامی) نیز ارادتی ویژه داشت (نك : ص 397، 399، جم ) و همین امر موجب شد كه دولتشاه او را تربیت یافته خواجه عبدالملك بشمارد (ص 249). بساطی شاعر مدیحهسرای دولت تیموری بود و اشعار وی در مدح تیمور گواه این مدعاست. از جمله این اشعار قصیدهای است بلند كه در آن به اتمام ساختمان یكی از كاخهای تیمور (نك : ص 393-394) ــ كه ظاهراً باید كاخ آقسرای باشد ــ اشاره شده است. بساطی در این قصیده پس از مدح تیمور، به توصیف قصر میپردازد و عقل را در وصف آن ناتوان میبیند. تاریخ بنای این قصر، به تصریح وی 798ق است (نك : ص 394). به گزارش منابع، سبب پیوستن بساطی به بارگاه خلیل سلطان، از نوادگان تیمور، آن بود كه مطلعی از شعر وی را در مجلس سلطان خواندند و پادشاهزاده را چنان خوش آمد كه شبانه كس به طلب شاعر فرستاد و او را صلهای در خور داد (دولتشاه، 266-267؛ ایمان، 92؛ رازی، 3 / 374؛ بختاورخان، همانجا؛ نیز نك : بساطی، 498-499). از این پس و به ویژه بعد از مرگ تیمور، بساطی شاعر بارگاه خلیل سلطان شد (قس: یارشاطر، 64). وی به امیرخسرو، حسن دهلوی و سلمان ساوجی عنایتی خاص داشت و گاه شعر خود را با شعر ایشان قیاس میكرد (همو، 82 -83؛ حاكمی، 136؛ نیز نك : بساطی، 467)، اما همواره با كمال خجندی معارضه و مباحثه داشت (نك : ص 492؛ دولتشاه، 266؛ مبتلا، 41؛ آزاد، 148). بساطی اندكی پس از مرگ خلیل سلطان در سمرقند درگذشت. برخی براساس باورهای خود، علت مرگ او را نفرین كمال خجندی دانستهاند (احمدعلی، 321). گرچه تذكرهنویسان بساطی را شاعری كممایه و عامی دانستهاند، اما لطافت طبع و خوش ذوقی و شیرینسخنی وی را انكار نكردهاند (جامی، علیشیر، همانجاها؛ انصاری، 37). وی در دورهای میزیست كه تكلف در كلام شعرا راه یافته، و اشعار ایشان آكنده از عیوب لفظی، معنوی، كثرت تشبیهات و فراوانی صنایع شعری و مضمون سازی بود. مجموعۀ این ویژگیها مقدمات ظهور سبك هندی را فراهم آورد. بساطی به اشعار خود سخت میبالید و دیوان خود را «عروس نكوروی بی جهیز» میخواند (نك : انصاری، 226-227). وی مضامین گوناگون را در قالبهای مختلف سروده است (برای نمونه، نك : یارشاطر، 210، 216، 243؛ دولتآبادی، 100-101). دیوان بساطی تاكنون به چاپ نرسیده، اما نسخههای خطی پرشماری از آن در كتابخانههای ایران و جهان موجود است (نك : منزوی، خطی، 3 / 2249-2250، خطی مشترك، 9 / 2009؛ آستان...، 257؛ هاشم پورسبحانی، 168؛ همو و آقسو، 229؛ نورعثمانیه...، 239؛ آتش، I / 313-315؛ آكیموشكین،I / 201؛ سمنوف، .(II / 152