responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 116

بدیهه سرایی و بدیهه گویی


نویسنده (ها) :
هیأت ویراستاران
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَدیهه‌سُرایی وَ بَدیهه‌گویی، سرایش و نگارش شعر و سخن به مقتضای مقام و بی‌درنگ و اندیشۀ پیشین. بدیهه یا بداهه (به ضم یا فتح باء) از مصدر بَده و بُده (هاء بدل از همزه: بدء)، در لغت یعنی آغاز هر چیز و آنچه به ناگاه آید جاری شود (اب م؛ و در اصطلاح ادب کلامی است که بی‌رَویت و اندیشه بر زبان و قلم گوینده و نویسنده جاری شود (ابن منظور ، مادۀ بده: قاموس، 1604؛ صفی‌پوری، نفیسی، نیز آنندراج، مادۀبده).
در تعریف منطقی بدیهه، بی‌گمان صفت «ناگهانی بودن» یا «به نگاه روی دادن» فصل یا عرض خاص به شمار می‌آید؛ پس این صفت هم صفت قول (سخن، کلام) تواند بود و هم صفت فعل؛ ولی آنچه در اینجا موردنظر است، بدیهه در قول یا کلام است که ممکن است مطلق یا مقید باشد. در قول یا کلام مطلق، بدیهه یعنی «بی‌اندیشه آمدنِ سخن، ناگاه آمدن سخن و بی‌تأمل چیزی گفتن» (تهانوی، 1/ 158؛ غیاث...، ذیل بدیهه)؛ و در قول یا کلام مفید (انشاء، شعر، خطابه)، نوشتن و سرودن و سخنوری بی‌اندیشه و بی‌مقدمه را بدیهه گویدن (رشید، 87؛ نیز ﻧﻜ : هدایت، 8)، بدین معنی که «منشی یا شاعر کلام را بی‌رویت و فکر انشا کند» (تهانوی، نیز غیاث، همانجاها). در زبان فارسی از بدیهه به «زود شعری» و «چُست‌گویی» نیز تعبیر شده است (نظامی عروضی، 48؛ لغت‌نامه...، ذیل بدیهه).
از بدیهه به «ارتجال» نیز تعبیر می‌شود. ارتجال در اصطلاح «سخن فتن بدون آمادگی قبلی» است (قاموس، 1297؛ ابوالبقاء، 1/ 111؛ صفی‌پوری، مادۀ ر ج ‌ل). رشید و طواط و تهانوی (همانجاها) به صراحت بدیهه راهمان ارتجال خوانده‌اند. پس شعرسرایی و انشاپردازی و سخنوری بدون ساختن و آماده کردن قبلی، مصداقِ ارتجال یا بدیهه به شمار می‌روند (همایی، 1/ 402). اما رویت، در برابر ارتجال و بدیهه، در اصطلاح ادب سخنی است که در پی تأمل و تفکر و با اندیشه پدید آید (رشید، همانجا؛ هدایت، 9؛ همایی، همانجا). در این باره باید گفت: از آنجا که فکر، به تعبیر اهل منطق ذاتی انسان است (علامۀ حلی، 15)، پس انسان چه در حال بدیهه‌گویی و چه در حال رویه‌گویی می‌اندیشد؛ بنابراین، مراد از «بی‌اندیشه سخن گفتن» در بدیهه، چیزی جز «بی‌اندیشۀ پیشین و شتاب‌آلود سخن گفتن» نیست (رشید، هدایت، همایی، همانجاها)؛ پس دوگونه می‌توان گفت و نوشت: بی‌تأمل و شتاب‌آلود؛ با تأمل و درنگ و دور از شتاب. از گونۀ اول به بدیهه، و از گونۀ دوم به رویه تعبیر می‌شود. گونۀ دوم که در پی تأمل و درنگ و غور به بار می‌آید، شیوۀ طبیعی سخن گفتن و نوشتن و سرودن است. پس قاعده در سخنوری و نویسندگی و شاعری، رویت است و تأمل؛ و بدیهه از مقولۀ استثا به شمار می‌آید که خود، دست کم در این موارد، نشانۀ استادی و کارآزمودگی است؛ چنانکه نظامی عروضی با عبارتِ «بدیهۀ من چون رویت گشته بود» (ص 85)، از استادی خویش سخن می‌گوید. همو بدیهه‌سرایی را رکن اعلای شاعری شمرده، و آورده که بر شاعر واجب است تا به مدد تکرار و ممارست، طبع خود را چنان در بدیهه‌سرایی توانا سازد که بتواند «معانی انگیزد» (ص 57). طبع روان خصلتی است که یکی از جلوه‌های آن بدیهه‌سرایی است و شاعر بدیهه‌سرا دارای طبعی به تعبیر حافظ «چون آب» است (غزل، 268).
از دیگر شرایط دست‌یابی به پایگاه بدیهه‌سرایی تکرار و ممارست و حفظ شعر، و آنگاه سرودن و بسیار سرودن شعر است تا در نقش شاعر «ملکۀ شاعری» پرورش یابد و در بدیهه‌گویی توانا گردد (نظامی عروضی، 47-48؛ نیز ‌ﻧﻜ : ابن‌خلدون، 3/ 1306). پس پیوند شاعری و بدیهه‌سرایی، دست کم به عنوان جلوه‌ای از طبع روان، امری است نه فقط پذیرفته، که مطلوب نیز هست؛ اما در برابر، کسانی بر رویه‌گویی تأکید می‌کنند و بدیهه‌گویی را گونه‌ای هرزه‌درایی و یاوه‌گویی می‌شمارند (‌ﻧﻜ : حمیدی، 113).
بدیهه‌سرایی سابقه‌ای دیرینه دارد و در تمام ادوار شعر فارس کم‌وبیش رواج داشته است. نظامی عروضی گزارشها و حکایتهایی از بدیهه‌سراییهای شاعرانی چون رودکی، عنصری، معزّی و ازرقی به‌دست می‌دهد (ص 52، 54، 57، 70-71). خاقانی شروانی نیز در بیتی از قصیده‌ای به بدیهه‌گویی خویش افتخار کرده است (ص 132). نظامی گنوجی در لیلی و مجنون از بدیهه‌گویی شاعرانه سخن رانده (ص 95، 105، 217)، و جامی هم از بدیهه‌گویی فردوسی در مجلس سلطان محمود یاد کرده است (ص 94). از بدیهه‌گوییهای صائب نیز چندجا سخن به میان آمده است (نشاط، 285)، و حکایاتی از قدرت طبع قاآنی و بدیهه‌سراییهای او آورده‌اند (‌ﻧﻜ : حمیدی، 112). در دورۀ معاصر نیز بدیهه‌سرایی مورد توجه برخی از شاعران سنت‌گرا قرار دارد.
بدیهه‌سرایی بنابر طبیعت خود که از سر شتاب و تحت تأثیر رویدادهای خاص شکل می‌گیرد. و به کوتاهی بیان می‌شود، معمولاً قالبهایی کوتاه می‌طلبد؛ به علاوه، شاعر با همۀ مهارتی که دارد، کمتر مجال انتخاب قوالب بلند می‌یابد. در حقیقت جلوگاه بدیهه، نخست رباعی و دوبیتی است و سپس مفردات (نشاط، 281) و سرانجام قطعه‌هایی که از دو یا چند بیت فراتر نمی‌رود؛ چنانکه بدیهه‌سراییهای رودکی و عنصری و معزی و ازرقی و مهستی همه قطعه یا رباعی است (‌ﻧﻜ : آذر، 360).

مآخذ

آذربیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337ش؛
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335ش؛
ابن خلدون، مقدمة، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، 1376-1382ق؛
ابن منظور، لسان؛
ابوالبقاء کفوی، ایوب، الکلیات، دمشق، 1981م؛
تهانوی، محمد اﻋﻠﻰ، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش اشپرنگر، کلکته، 1862م؛
جامی، عبدالرحمان، بهارستان، به کوشش اسماعیل حاکمی، تهران، 1367ش؛
حافظ شیرازی، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، زوار؛
حمیدی، مهدی، شعر در عصر قاجار، تهران، 1364ش؛
خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاء‌الدین سجادی، تهران، 1357ش؛
رشید وطواط، محمد، حدائق‌ السحر فی دقائق‌ الشعر، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362ش؛
صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی‌ الارب، تهران، سنایی؛
علامۀ حلی، حسن، الجوهر التضید، قم، 1413ق/ 1371ش؛
غیاث‌اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، معرفت؛
قاموس؛
لغت‌نامۀ دهخدا؛
نشاط، محمود، زیب سخن، تهران، 1342ش؛
نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد قزویینی، تهران، 1341ش؛
نظلامی گنجوی، لیلی و مجنون، به کوشش وحید دستگردی، تهران، 1333ش؛
نفیسی، علی اکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛
هدایت، رضاقلی، مدارج‌البلاغة، شیراز، 1355ش؛
همایی، جلال‌الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، 1363ش.

هیأت‌ ویراستاران

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 2  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست