responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 679

اخرس


نویسنده (ها) :
زهرا موسوی جهان آبادی
آخرین بروز رسانی :
جمعه 22 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اَخْرَس‌، عبدالغفار بن‌ عبدالواحد بن‌ وهب‌ (ح‌ 1220 - 1290ق‌/ 1805-1873م‌)، شاعر شیعی‌ عراق‌. تاریخ‌ ولادت‌ وی‌ را به‌اختلاف‌، 1210 و 1217 و 1221 و 1225ق‌ ذكر كرده‌اند (نك‌ : زركلی‌، 4/ 31؛ تیموربای‌، 330؛ اعظمی‌، 11؛ قاضی‌محمود، 44).
دربارۀ زندگی‌ او، به‌رغم‌ شهرت‌ بسیار، جز اطلاعاتی‌ اندك‌ و غالباً تكراری‌ چیزی‌ در منابع‌ یافت‌ نمی‌شود. وی‌ در موصل‌ زاده‌ شد (آلوسی‌، 1/ 116) و دوران‌ كودكی‌ را همانجا گذراند و لغت‌، ادب‌ و فقه‌ را نزد استادان‌ آنجا آموخت‌ (اعظمی‌، همانجا)، سپس‌ به‌ بغداد رفت‌ و نزدیك‌ كرخ‌ مسكن‌ گزید (شیخو، 2/ 8). علت‌ مهاجرت‌ او از موصل‌ به‌ بغداد روشن‌ نیست‌، اما ظاهراً به‌ سبب‌ خطایی‌ كه‌ از او سرزده‌ بود، عبدالرحمان‌ پاشا جلیلی‌ (حک‌ 1243-1244ق‌) بر وی‌ خشم‌ گرفت‌ و او از ترس‌ به‌ بغداد مهاجرت‌ نمود (اعظمی‌، 11-12). اخرس‌ در بغداد به‌ ابوثنای‌ آلوسی‌ پیوست‌ و تحصیلات‌ خود را در زمینۀ لغت‌ و ادب‌ نزد وی‌ ادامه‌ داد (همو، 11)؛ الكتاب سیبویه را نزد او فرا گرفت‌ و پس‌ از آن‌ اجازۀ تدریس‌ یافت‌ (آلوسی‌، همانجا).
شاعر به‌ سبب‌ لكنت‌ زبانی‌ كه‌ داشت‌ به‌ اخرس‌ ملقب‌ گردید (زیدان‌، تراجم‌...، 2/ 342) و این‌ امر موجب‌ بروز عقده‌های روانی شدیدی در او شد كه‌ در رفتار وی تأثیر فراوان‌ گذاشت‌ و از او مردی زودرنج‌ و تندخو ساخت‌ (اعظمی‌، 12). وی در ایام‌ جوانی قصیده‌ای در مدح‌ داوود پاشا والی عراق‌ سرود و از او خواست‌ تا در امر معالجۀ زبانش‌ وی را یاری كند. داوود پاشا او را به‌ یكی از ایالات‌ هند فرستاد، اما وی تن‌ به‌ معالجه‌ نداد و بی‌نتیجه‌ بازگشت‌ (آلوسی‌، 1/ 117؛ اعظمی‌، همانجا). اخرس‌ بسیار مورد حمایت‌ داوود پاشا بود و با بزرگانی همچون‌ محمد سعید طبقجلی‌، شیخ‌ عبدالغنی آل‌ جمیل‌، ابوثنای آلوسی و آل‌ نقیب‌ پیوندی استوار داشت‌ (همو، 13). با این‌ حال‌، زندگی او هنوز سر و سامان‌ نیافته‌ بود و حرفه‌ای جهت‌ امرار معاش‌ نداشت‌ و اغلب‌ اوقاتش‌ را در قهوه‌خانه‌ها می‌گذراند (همو، 14) و یا به‌ شهرهای مختلف‌ عراق‌ رفت‌ و آمد می‌كرد (عطاءالله‌، 2/ 324). وی كه‌ سخاوت‌ و غریب‌ نوازی بسیاری از مردم‌ بصره‌، به‌ویژه‌ ادیبان‌ آن‌ شهر دیده‌ بود، بیشتر بدانجا می‌رفت‌ و بسیاری از بزرگان‌ و اشراف‌ آنجا را می‌ستود.
اخرس یك‌ سال‌ پیش‌ از مرگ‌ عزم‌ سفر حج‌ كرد، اما در بصره‌ بیمار شد و به‌ بغداد بازگشت‌. سال‌ بعد باردیگر به‌ بصره‌ رهسپار شد، اما بیماری‌ وی‌ شدت‌ گرفت‌ و در همانجا درگذشت‌ (آلوسی‌، 1/ 117-120؛ اعظمی‌، همانجا).
عصر داوود پاشا سرآغاز نهضت‌ ادبی جدیدی در عراق‌ محسوب‌ می‌شود و اخرس‌ یكی از پیشگامان‌ این‌ نهضت‌ بود و پس از او شاعران‌ بسیاری همچون‌ رصافی‌، زهاوی‌، اثری و شبیبی از سبك‌ شعری وی پیروی كردند، هر چند كه‌ هیچ‌یك‌ به‌ پای او نرسیدند (همو، 18؛ خفاجی‌، 85؛ وردی‌، 1/ 253). شهرت‌ اخرس‌ به‌ زودی از مرزهای عراق‌ فراتر رفت‌ و به‌ كشورهای عرب‌ و غیرعرب‌ مجاور نیز نفوذ كرد و اشعارش‌ زینت‌ بخش‌ محافل‌ ادبی شد (زیدان‌، همان‌، 2/ 341، تاریخ‌...، 4/ 216). شكیب‌ ارسلان‌ (15/ 438) می‌گوید: 3 یا 4 شاعر عراقی بودند كه‌ در سرزمین‌ ما شهرت‌ داشتند كه‌ یكی از آنان‌ اخرس‌ بود. مطالع‌ زیبا، تركیبها و تعابیر دلنشین‌، لطافت‌ و استواری واژگان‌ و موسیقی دلنواز و طرب‌انگیز از ویژگیهای شعر اخرس‌ به‌ شمار می‌روند (اعظمی‌، 15). از مطالعۀ دیوانش‌ چنین‌ برمی‌آید كه‌ وی از هوشمندی و قدرت‌ تخیل‌ ممتازی برخوردار بوده‌، و در ابداع‌ معانی زیبا مهارت‌ داشته‌ است‌ (زیدان‌، تراجم‌، 2/ 343). با این‌ حال‌، همانند اغلب‌ شاعران‌ هم‌ روزگارش‌ شعر را وسیله‌ای برای گذراندن‌ زندگی قرار داد و به‌ مدیحه‌ سرایی حاكمان‌ وقت‌ پرداخت‌ و به‌ عقیدۀ برخی معاصران‌، این‌ امر سبب‌ شد كه‌ مجال‌ چندانی برای باروری قریحۀ شعری وی باقی نماند (صائغ‌، 2/ 238؛ زیدان‌، همانجا)، اما در دیوان‌ وی از مجموع‌ 378 قصیده‌، تنها 26 قصیده‌ به‌ مدح‌ قاضیان‌ و حاكمان‌ و دیگر بزرگان‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌ (اعظمی‌، 17) و بیشتر شهرت‌ وی به‌ سبب‌ غزلیات‌، خمریات‌ و موشحات‌ اوست‌. وی در غزل‌سرایی و وصف‌ باده‌ چنان‌ مهارتی داشته‌ است كه‌ او را ابونواس‌ قرن‌ 19 خوانده‌اند (EI2). البته‌ مشكلات زندگی و نداشتن‌ حرفۀ مشخص‌ و عقب‌ماندن‌ از همگنان‌ (قاضی محمود، 45) و به‌ویژه‌ ناراحتی از لكنت‌ زبان‌ موجب‌ شد كه‌ بخش‌ درخور توجهی از اشعار وی به‌ مسائل‌ شخصی و خصوصی خود او اختصاص‌ یابد.
وی‌ در اغلب‌ قصاید خود از قالبهای‌ شعر كهن‌ پیروی‌ می‌كند و گاه‌ به‌ شیوۀ شاعران‌ جاهلی‌ در آغاز اشعار خود به‌ وصف‌ دیار معشوق و گریه‌ بر ویرانه‌ها می‌پردازد (اعظمی‌، 16). استفادۀ فراوان‌ از صنایع‌ بدیعی‌ و ادبی‌ به‌ ویژه‌ طباق‌، جناس‌، توریه‌، توجیه‌ و ... از خصوصیات‌ بارز سبك‌ شعر اوست‌، بدون‌ اینكه‌ بر تكلف شعر او بیفزاید (همو، 15). اخرس‌ سخت‌ تحت‌ تأثیر اشعار شاعرانی‌ برجسته‌ همچون‌ بحتری‌، متنبی‌، مهیار دیلمی‌ و شریف‌ رضی‌ بوده‌ است‌ (همانجا). برخی‌ اشعار وی‌ حكایت‌ از تعصبات‌ قومی‌ در میان‌ ادیبان‌ آن‌ روزگار دارد و شاعر از تمایل‌ عراقیان‌ نسبت به‌ بیگانگان‌ و متفرق‌ شدن‌ آنان‌ به‌ گروهها و احزاب‌ متخاصم‌ سخت‌ انتقاد كرده‌ است‌ (نوار، 315).
یكی از ویژگیهایی كه‌ در سرتاسر دیوان‌ اخرس‌ مشهود است‌، استفادۀ فراوان‌ او از آیات‌ و مضامین‌ قرآن‌ كریم‌ و احادیث‌ نبوی است‌ (نك‌ : 128- 129، 291، 361، جم‌؛ اعظمی‌، 17). وی قصیده‌ای در مدح‌ امام‌ موسی كاظم‌(ع‌) و امام‌ محمدجواد(ع‌) سروده‌ (ص‌ 87-88) و به‌ صراحت‌ به‌ شیعی بودن‌ خویش‌ بالیده‌ است‌ (ص 492، 604). با اینهمه‌، قصیده‌ای در مدح‌ ابوحنیفه‌ نعمان بن‌ ثابت‌ سروده‌ (ص‌ 271) كه‌ شاید نشانۀ عدم‌ تعصب‌ او باشد.
از اخرس چند رساله‌ نیز باقی‌ مانده‌ كه‌ در پاسخ‌ به‌ ایرادات‌ یكی‌ از دانشمندان مسیحی‌ به‌ مسائل‌ مسلمانان‌ نگاشته‌ شده‌ است‌ (آلوسی‌، 1/ 119). نثر این رسائل مسجع و متصنع و درعین‌حال دلنشین است (نك‌ : دجیلی، 94-96).
اخرس خود به‌ جمع‌آوری اشعارش‌ چندان‌ عنایت‌ نداشت‌ (جواد، 10/ 341) و پس‌ از مرگ‌ او، شاعر دیگری به‌نام‌ احمد عزت‌ پاشا فاروقی آن را گردآوری نمود و الطراز الانفس‌ فی‌ شعر الاخرس‌ نامید و به‌ سال‌ 1304ق‌ در استانبول‌ به‌ چاپ‌ رسانید. این‌ مجموعه‌ مشتمل‌ بر 338 قصیده و متجاوز از 10 هزار بیت است‌ (زیدان‌، همان، 2/ 342؛ اعظمی‌، 19). بعدها خطاط ولید اعظمی 40 قصیدۀ دیگر بدان‌ افزود و شمار قصاید را به‌ 378 رساند و با عنوان‌ دیوان‌ الاخرس‌ چاپ‌ كرد (همانجا).

مآخذ

آلوسی‌، محمود شكری‌، المسك‌ الاذفر، بغداد، 1348ق‌/ 1930م‌؛
اخرس‌، عبدالغفار، دیوان‌، به كوشش‌ خطاط ولید اعظمی‌، بیروت‌، 1406ق‌/ 1986م‌؛
اعظمی‌، خطاط ولید، مقدمه بر دیوان‌ اخرس‌ (هم)؛
تیموربای‌، احمد، اعلام‌ الفكر الاسلامی‌، قاهره‌، 1387ق‌/ 1967م‌؛
جواد، مصطفى، «مخطوطة شعر الاخرس‌»، مجلة المجمع‌ العلمی العراقی‌، بغداد، 1962م‌، ج‌ 10؛
خفاجی‌، محمد عبدالمنعم‌، الادب‌ العربی الحدیث‌، قاهره‌، 1405ق‌/ 1985م‌؛
دجیلی‌، عبدالكریم‌، البند فی الادب‌ العربی‌، بغداد، 1378ق‌/ 1959م‌؛
زركلی‌، اعلام‌؛
زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ آداب‌ اللغة العربیة، قاهره‌، 1957م‌؛
همو، تراجم‌ مشاهیر الشرق‌، بیروت‌، دارمكتبة الحیاة؛
شكیب‌ ارسلان‌، «نهضة العرب‌ العلمیة فی القرن‌ الاخیر»، مجلة المجمع‌ العلمی العربی‌، دمشق‌، 1937م‌، ج‌ 15؛
شیخو، لویس‌، الآداب‌ العربیة فی القرن‌ التاسع‌ عشر، بیروت‌، 1910م‌؛
صائغ‌، سلیمان‌، تاریخ‌ الموصل‌، بیروت‌، 1928م‌؛
عطاءالله‌، رشید یوسف‌، تاریخ‌ الآداب العربیة، به‌ كوشش‌ علی نجیب‌ عطوی‌، بیروت‌، 1985م‌؛
قاضی محمود، موجز الادب‌ العربی فی العصر الحدیث‌، بغداد، 1945م‌؛
نوار، عبدالعزیز سلیمان‌، داود باشا والی بغداد، قاهره‌، 1968م‌؛
وردی‌، علی‌، لمحات‌ اجتماعیة من‌ تاریخ‌ العراق‌ الحدیث‌، بغداد، 1969م‌؛
نیز:

EI2.
زهرا موسوی‌ جهان‌آبادی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 679
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست