نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 453
مجمل را
ثابت مىكنيم؛ اگر چه لازم آن ثبوت مراد استعمالى است؛ لكن اين لازم، لازم عقلى
است؛ نه در اثر تعبّد به أصالة الجد عقلايى[1].
تعليق
ما بر كلام استاد شهيد:
همانگونه
كه در گذشته گفتيم اجمال در مدلول تصوّرى كلام غير مبهم معنا ندارد، و همواره
اجمال در كلام غير مبهم مربوط به مدلول تصديقى است.
بنابر
اين، هر جا كلامى وجود داشته باشد- اگر مبهم نباشد كه در اين صورت خارج از محل
كلام خواهد بود- با مدلول تصوّرى خاصى همراه خواهد بود، و كلام مجمل هيچ گاه فارغ
از مدلول تصوّرى نيست، و جريان أصالة الجد به لحاظ همين مدلول تصوّرى ممكن است.
در
مثالى كه در اينجا مطرح است، مدلول تصوّرى در مجمل «الكُرُّ سِتُّ مِأةِ رَطْلٍ»:
أحد الرطلين: العراقى والمكّى است كه جامع بين الاحتمالين است؛ لهذا أصالة الجد به
لحاظ همين جامع جارى است و اينكه استاد شهيد مىفرمايد: «وإن أُريدَ اجراؤُهُ فى
الجامِعِ لإثباتِ جِدّيتِهِ فالجامِعُ ليسَ مَدلولًا للكلام» تام نيست؛ زيرا «أحد
الرّطلين» اگر چه موضوع له «رطل» كه در كلام آمده نيست؛ لكن مدلول كلام منحصر به
موضوع له لفظ مستعمل در كلام نيست؛ بلكه الفاظ به لحاظ قرائن و ملابسات كلام بر
معانى فراوانى مىتوانند دلالت كنند، اين معانى اگر چه موضوع له آن الفاظ نيستند؛
لكن بدون شك مدلول آن كلام مىباشند، در ما نحن فيه هر چند معناى جامع «أحد
الرّطلين» موضوع له لفظ مستعمل در كلام نيست؛ لكن مدلول كلام است. بنابر اين،
جريان أصالة الجد در اينجا بلا مانع است؛ زيرا دو ركن اصلى أصالة الجد فراهم است:
\*
ركن اول: مدلول كلام كه همان جامع بهمعناى «أحد الرّطلين» است؛
\* و
ديگرى مقصود متكلّم كه أحدهما على التعيين است و نزد متكلّم معلوم و متعين است؛ هر
چند نزد سامع نامعلوم است.