نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 444
با تبيينى
باشد كه حدّاقل براى برخى شنوندگان، يا شنوندگان خاصى در شرايط خاصّى رساننده
مقصود متكلّم از آن كلام مجمل باشد.
اكنون
نوبت به بيان قواعد مربوط به تبيين كلام مجمل مىرسد:
مبحث
دوم: قواعد مربوط به تبيين اجمال كلام:
نخست
بايد اين نكته را متذكر شويم كه نبايد ميان ابهام و اجمال خلط نمود. همانگونه كه
در گذشته گفتيم ابهام آنجاست كه لفظ هيچ معنايى را به ذهن اخطار نكند، با آن كه در
لغت مانند ساير الفاظ براى معناى معينى وضع شده كه بر آن دلالت دارد، در حالى كه
اجمال در جايى است كه از يك لفظ چند معنا محتمل باشد.
ابهام
در معنا، گاه از جهلِ كلّى به لغت و گاه از جهل بهمعناى لفظ در لغت نشأت مىگيرد.
در
آنجا كه ابهام از جهل بهمعناى لفظ در لغت ناشى مىشود؛ گاه معناى خود لفظ مجهول
است، و گاه معناى قرينهاى كه همراه لفظ است مجهول است؛ كه موجب اختلال در تصّور
معناى لفظ توسط شنونده مىشود.
در
هر صورت رفع ابهام خارج از محلّ بحث ماست و قاعدهاى كلّى ندارد بلكه بايد با
تحصيل علم بهمعناى لفظ يا قرينه منضم به آن نسبت به رفع ابهام اقدام نمود.
آنچه
مورد بحث است اجمال معناى لفظ است كه بهمعناى تردّد معناى لفظ بين دو معنا يا
بيشتر است. اين اجمال:
\*
گاه ناشى از اجمال در دلالت لفظ است؛ نظير آنجا كه لفظى به سبب اشتراك يا به سبب
احتمال اراده معناى مجازى، بين دو معنا يا بيشتر مردّد مىشود. اين نوع اجمال را
«اجمال لفظى» مىناميم.
\* و
گاه ناشى از اجمال معناى لفظ است؛ نظير موارد اشتراك معنوى كه لفظ دلالت بر معناى
جامعى مىكند و خصوصيت مراد مردّد بين دو يا چند معناست؛ اين نوع اجمال را «اجمال
معنوى» مىناميم.
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 444