معناى
كلى اجمال «نارسايى كلام در تفهيم مقصود گوينده» است، و تبيين بهمعناى «برطرف
ساختن اجمال و رساندن مقصود از كلام گوينده» است.
به
منظور تنظيم بحث و تفكيك مسايل آن از يكديگر، لازم است پيش از پرداختن به قواعد
اجمال و تبيين، به اقسام عمده اجمال اشاره كنيم:
اقسام
اجمال
اجمال
كلام به حسب اقسام و انواع دلالت به اقسام زير قابل تقسيم است:
1.
اجمال در مدلول تصوّرى؛
2.
اجمال در مدلول تصديقى.
1.
اجمال در مدلول تصوّرى
در
گذشته فرق ميان «مجمل» و «مبهم» را بيان كرديم و گفتيم: مبهم آن است كه «معنايى از
آن به ذهن شنونده منتقل نشود»، بر خلاف مجمل كه «مردّد بين چند معناست». بنابر
اين، مراد از مجمل در مدلول تصوّرى: «لفظى است كه مردّد بين چند معناست»، نه «لفظى
كه هيچ معنايى را به ذهن اخطار نكند».
اجمال
در مدلول تصوّرى را مىتوان به سه نوع تصور كرد:
1)
اجمال ناشى از تردّد معنا بين حقيقت و مجاز؛
2)
اجمال ناشى از تردّد بين دو معناى مجازى؛
3)
اجمال ناشى از تردّد معنا بين چند معناى حقيقى است.
در
موارد فرض اجمال در مدلول تصوّرى ظهور لفظ، به سبب اجمال در مدلول تصوّرى مختل
خواهد شد، و هيچ اصل لفظى يا غير لفظى وجود ندارد كه بتواند رافع اين اختلال باشد؛
[1] . اين مبحث معمولًا تحت عنوان« مجمل و مبين» مطرح
مى شود.
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 428