نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 286
معناى حقيقى
با لفظ مقترن است، معناى مجازى مىشود مقترن به مقترن، و لذا لفظ قوّه دلالت بر
معناى مجازى پيدا مىكند.
سؤال
اين است كه اكنون كه مجاز با لفظ رابطه مستقيم ندارد و رابطه اقتران لفظ با معناى
حقيقى است، و به واسطه معناى حقيقى كه مقترن با معناى مجازى است با معناى مجازى
اقتران پيدا مىكند:
\*
اگر با قيام قرينه صدمهاى به اقتران نخستين وارد نمىشود و آن اقتران على رغم
قرينه، فعال و مؤثر است كه در اين صورت لفظ بر معناى حقيقى دلالت خواهد كرد نه بر
معناى مجازى؛
\* و
اگر با قيام قرينه اقتران نخستين از كار مىافتد و از فعليت تأثير در ايجاد رابطه
بين لفظ و معناى حقيقى ساقط مىشود؛ بنابر اين، رابطه اقتران بين لفظ و معناى
مجازى چگونه برقرار خواهد بود؛ تا نوبت به دلالت لفظ بر معناى مجازى برسد؟
اشكال
دوّم: بنابر نظريه اقتران مركب در معناى مجازى، آنچه مصحح استعمال مجازى
است رابطه اقترانى است كه بين معناى مجازى با معناى حقيقى برقرار است؛ لكن
بالوجدان معلوم است كه چنين نيست كه صرف اقتران معناى مجازى با معناى حقيقى مصحّح
دلالت لفظ بر معناى مجازى باشد؛ زيرا در بسيارى موارد على رغم اقتران معناى مجازى
با معناى حقيقى به اقتران مجاورت يا مشابهت يا حتّى علّت و معلول و امثال آنها- مع
ذلك كلّه- دلالت لفظ بر معناى مجازى در نظر عرف، پسنديده و مقبول نيست. در گذشته
گفتيم اين چنين نيست كه هر نوع مناسبتى بين معناى حقيقى و معناى مجازى مصحّح
استعمال لفظ در معناى مجازى باشد مثلًا: «ماء» و «صخر»- يعنى: «آب» و «سنگ»- هر دو
از نظر سنگينى با يكديگر تشابه دارند؛ بنابر اين، معناى حقيقى «ماء» با معناى ديگر
كه «سنگ» يا «صخر» باشد مقترن است به اقتران تشابه در سنگينى؛ لكن به رغم اين
اقتران تشابهى، به كارگيرى لفظ «ماء» و لو با قرينه جهت دلالت بر معناى «سنگ» از
نظر عرف به هيچ وجه پسنديده و مقبول نيست.
اشكال
سوّم: با توجّه به اينكه بنابر نظريه قرن اكيد، رابطه بين لفظ و معناى
حقيقى رابطهاى است تكوينى و نه اعتبارى؛ چگونه مىتوان تصوّر كرد كه قرينه مانع
چنين رابطهاى شود؟ و
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 286