responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن    جلد : 1  صفحه : 144

انسان، هنگام سخن گفتن يا سخن شنيدن، از الفاظ غفلت كرده و تنها متوجّه معنا مى‌شود. چنانكه گويى، معنا را مى‌گويد يا مى‌شنود. يعنى: معنا به حسب عقيده وى خود لفظ گرديده و از اينجاست كه زشتى و زيبايى، محبوبيت و منفوريت معنا، در لفظ، تأثير كرده و گاهى مى‌شود كه صفتى از معنايى به لفظى و از لفظى به‌معنايى ديگر و همچنين ... سرايت مى‌كند. اينجاست كه كار اعتبار تمام شده و به حسب اعتبار، لفظ عين معنا مى‌شود.

تا آنجا كه مى‌فرمايد:

در همه كلمات، لفظ، نماينده معنا گرديده و بلكه در ظرف اعتبار و محيط تفهيم و تفهّم، خودِ معنا مى‌گردد[1].

بنابر اين نظريه: وضع، عبارت است از اعتبار عينيت و اتّحاد بين لفظ و معنا كه در نتيجه آن لفظ و معنا در عالم اعتبار عين يكديگر مى‌شوند و لذا آثار مترتّبه بر معنا، از قبيل: محبوبيت و منفوريت و زشتى و زيبايى به لفظ سرايت مى‌كند و از جمله آثار مترتّبه بر معنا: تصوّر معنا در نتيجه احساس به معناست كه پس از تحقّق وحدت اعتبارى ميان لفظ و معنا اين اثر به لفظ سرايت مى‌كند و لذا به مجرّد احساس به لفظ (شنيدن لفظ)، تصوّر معنا حاصل مى‌شود، همان گونه كه از احساس به معنا حاصل مى‌شود.

\* اشكالات محقّق خوئى بر اين نظريه:

استاد اقدم محقّق خوئى دو اشكال را بر اين نظريه وارد دانسته است:

اشكال اوّل‌: نظير همان اشكالى است كه بر نظريه قبلى وارد نمودند كه: دلالت وضعى ساده تر از اين گونه تكلّفات فلسفى است. انسان قاصر و طفل خردسال نيز، وضع را مى‌فهمند و آن را انجام مى‌دهند؛ در حالى كه هيچ تصوّرى از مفهوم وحدت اعتبارى لفظ و معنا ندارند. بنابر اين، چگونه مى‌توان وضع را عبارت از وحدت اعتبارى لفظ و معنا دانست؟


[1] . اصول فلسفه و روش رئاليسم( مقاله ششم)، ج 2، ص 216.

نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن    جلد : 1  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست