نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 123
\* [2]:
وضعى بودن رابطه:
دومين
و رايجترين پاسخى كه به پرسش مربوط به منشأ پيدايش رابطه لفظ و معنا داده شده است
اين است كه رابطه دلالى، ميان لفظ و معنا از وضع ناشى شده است. در اين نظريه، آنچه
موجب سببيت تصوّر لفظ براى تصوّر معناست: وضع لفظ براى معنا مىباشد.
وضع-
بنابر اين نظريه- نه تنها منشأ پيدايش رابطه دلالت بين لفظ و معناست؛ بلكه بسيارى
ديگر از اشياء (كه رابطه دلالى با معانى خاصى دارند، نظير: علامات، رموز و اشكال)،
رابطه دلالى خود را مديون وضع عرفىاند.
اين
مطلب كه منشأ رابطه دلالت بين لفظ و معنا، رابطهاى ذاتى نيست بلكه از وضع عرفى
نشأت گرفته است؛ لااقل مورد تسالم بين متفكرين قرون اخيره است. آنچه- در اين ميان-
مورد بحث و گفتگو مىباشد؛ چند چيز است:
1)
حقيقت اين وضع چيست؟
2)
چگونه اين «وضع»، منشأ پيدايش رابطه سببيت بين تصوّر لفظ و تصوّر معنا شده است؟
3)
واضع كيست؟
4)
اقسام وضع چيست؟
مطلب
اوّل: حقيقت وضع
در
ميان محقّقان اصولى- كه پيرامون اين مسأله بحث و تحقيق فراوان نمودهاند- چند مسلك
وجود دارد:
1)
مسلك محقّق عراقى (رحمة الله عليه): «جعل تلازم واقعى»؛
2)
مسلك «تعهّد» يا «التزام»؛
3)
مسلك «اعتبار» كه در تفسير اين اعتبار نيز، چند نظريه وجود دارد:
1.
نظريه محقّق اصفهانى (رحمة الله عليه): «اعتبار اختصاص»؛
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 123