نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 114
6) در دسترس
بودن هميشگى و همگانى آن.
مقدمه
سوم: دلالت عقلى
با
توجّه به آنچه در تقسيمبندى چهارم دلالت بيان كرديم- و گفتيم: دلالت بر دوگونه
است: دلالت ذاتى و دلالت وضعى و دلالت وضعى را به دلالت وضعى لفظى و غير لفظى
تقسيم كرديم- در اينجا لازم است به اين نكته توجّه كنيم كه منظور از دلالت ذاتى:
دلالتى است كه از رابطه ذاتى غيرمبتنى بر وضع ميان دال و مدلول نشأت مىگيرد كه
عمده ترين آن دلالتى است كه بر مبناى روابط ذاتى كلّى- نه روابط ذاتى شخصى- ميان
دال و مدلول استوار است روابط ذاتى كلّى عمدتاً دلالتى است كه بر مبناى رابطه عقلى
ميان دالّ و مدلول استوار است (نظير رابطه علّت و معلول) بنابر اين، مىتوان از
اين نوع دلالت، به «دلالت عقلى» نيز تعبير كرد.
تبيين
انواع دلالت عقلى و نيز قواعد آن، در فصل مربوط به دلالت عقلى خواهد آمد و از آنجا
كه عمده تفهيم و تفاهم بر محور دلالت وضعى مىگردد و با توجه به گستردگى و كثرت
قواعد مربوط به اين دلالت، بحث درباره دلالت وضعى را مقدّم مىداريم و به همين
دليل، در دلالت وضعى نيز بحث پيرامون دلالت وضعى لفظى را بر دلالت وضعى غير لفظى
مقدّم مىداريم.
مقدمه
چهارم: اركان دلالت وضعى لفظى
دلالت
وضعى لفظى دو ركن دارد:
1)
وضع: كه بنا به توضيحاتى كه در آينده خواهد آمد بنياد دلالت وضعى را تشكيل مىدهد؛
2)
استعمال: يعنى به كارگيرى دال در دلالت بر معناى مدلول.
ركن
اوّل: كار واضع است و ركن دوم: كار متكلّم است.
قواعد
عقلايى دلالت لفظى بر دو دستهاند: دستهاى از اين قواعد از ركن اولِ دلالت (وضع)
نشأت گرفته و دستهاى ديگر از ركن دومِ دلالت (استعمال) نشأت گرفتهاند.
از
سوى ديگر، قواعد دلالت بر دو قسماند: قواعد خاصه دلالت لفظى كه مربوط به الفاظ
خاصى است، و قواعد عامه دلالت كه به الفاظ خاصى ارتباط ندارند.
نام کتاب : اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 1 صفحه : 114