كار
مواردپژوهى به عنوان يك روش علمى در مأخذشناسى آثار مكتوب، مىتواند با چندين هدف
انجام شود؛ اهدافى كه هركدام، محقق را وادار مىكند تا اثرش را به صورتى خاص ارائه
دهد. اين اهداف عبارتند از:
1-
بازسازى متون مفقود شده:
دراينباره
پس از اين سخن خواهيم گفت.
2-
افزايش آگاهىهاى كتابشناسانه درباره متون مفقود و غير مفقود:
روشن
است كه با شناخت موارد هر كتاب، اسامى شمار زيادى از آثار مفقود و غير مفقود به
دست مىآيد. آنچه كه داراى اهميت است، اطلاعاتى است كه ما از اين طريق، درباره
منابع مفقود به دست مىآوريم. نمونه آن تلاشى است كه از قديم كتابشناسان برجسته
داشتهاند و طى چهار قرن اخير، دو عالم برجسته شيعه مذهب، يكى ميرزا عبد الله
افندى و ديگرى شيخ آقابزرگ طهرانى، در آثارشان از اين روش براى تكميل اطلاعات
كتابشناسانه استفاده كردهاند. گرچه در بسيارى از موارد، در متون كاوش شده، نام
بسيارى از كتابها از قلم افتاده و يا اگر قيد شده، تحقيق كافى در باره شكل دقيق
آنها صورت نگرفته است. به هر روى، با كار مواردپژوهى، مىتوان بر فهرست نام
كتابهاى تأليف شده افزوده و دايره اطلاعات كتابشناسى را توسعه داد. اين كار را
فؤاد سزگين در تاريخ التراث العربى انجام داده و ذيل شرح حال هر مؤلف و معرفى آثار
وى، به بخشهاى برجاىمانده از كتابهاى مفقود در برخى از متون پسين اشاره مىكند.
3-
كمك در جهت بررسى تاريخ دانش بشرى:
شناخت
مطالبى كه درباره هر مسأله علمى گفته شده، تنها وقتى ممكن است