نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 247
عاشورا، عاشوراميرزاى تبريزى قدس سره و زيارت عاشورا
فاضل
محترم، حجّت الاسلام شيخ غلامرضا توكلى مىگويد:
روزى
خانمى از تهران تماس گرفته و اصرار مىكرد كه با مرحوم ميرزاى تبريزى قدس سره صحبت
نمايد، به ايشان گفتم كه ميرزا قدس سره مكالمهى تلفنى فعلًا ندارند، اگر مطلبى
داريد بفرمائيد كه به آقا برسانم. آن خانم گفت: جهت گرفتارى كه داشتم به مسجد
جمكران زياد مىرفتم تا چهل شب به آنجا رفتم ولى مشكلم حل نشد، تا اينكه شبى در
عالم خواب ديدم كه حضرت ولى عصر عليه السلام در مكانى حضور دارند. (بدون آنكه
مشاهده شود) در عالم خواب براى ديدن حضرت عليه السلام به آن مكان رفتم ولى كثرت
جمعيّت اجازه نداد به حضرت عليه السلام برسم، ولى ديدم كه مردم به دور يك روحانى
پيرمردى حلقهزده و مسايلى را با او مطرح مىكنند به من گفتند، مشكل خود را با اين
آقا در ميان بگذار. من به محضر آن روحانى رفتم، ولى قبل از آنكه مسئلهام را مطرح
كنم و از ايشان راهنمايى بطلبم، اسم او را سؤال نمودم، گفتند: ميرزا جواد تبريزى
است، من مشكل خود را به ايشان گفتم. ايشان جوابى را كه دادند و دستورى را كه
فرمودند، بعد از بلند شدن از خواب فراموش نمودم، بعد از بيدارى خيلى ناراحت
نام کتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 247