نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 324
جواد! پاهايت سالم باشد، نام مرا زنده كردى
جريان ديدن مرحوم ميرزا قدس سره در عالم رؤيا
آقاى
محمدزاده مىگويد: اواخر ماه ربيع الثانى جهت زيارت مرقد مطهّر حضرت معصومه عليها
السلام و قبر شريف فقيه مقدّس مرحوم ميرزا جواد تبريزى قدس سره از تبريز به قم
حركت كردم و در حرم مطهّر حضور يافتم. بعد از زيارت بىبى، حضرت معصومه عليها
السلام بر سر قبر شريف مرحوم ميرزا قدس سره حاضر شدم، ديدم سيّدى معمّم در حال
بىتابى بر سر قبر مطهّر ايشان است. بسيار منقلب شدم وتصميم گرفتم از ايشان در
مورد بىتابىاش سؤال كنم. از اين رو بعد از سلام پرسيدم: «شما از كجا تشريف
آوردهايد و با مرحوم ميرزا قدس سره چه نسبتى داريد؟»
گفت:
«من سيد رحيم هستم و از شيراز آمدهام، وقتى تشييع جنازهى مرحوم ميرزا قدس سره را
از تلويزيون مشاهده كردم، بسيار تحت تأثير قرار گرفتم كه در دنيا از اين عالم اين
گونه تجليل كردهاند، در آخرت چگونه از او استقبال و تجليل خواهد شد.» مىگويد در
اين فكر بودم كه شب هنگام در عالم خواب مرحوم ميرزا قدس سره را ديدم كه لباس سياه
پوشيده و عمامهى خود را با تحت الحنك باز به سر دارند. ايشان رو به من كرد و
جايگاه خود را در آخرت توصيف كرد و فرمود: بعد از اينكه مرا دفن كردند و جمعيّت كم
كم متفرق شد، مشاهده كردم خانمى جليل القدر حاضر شد و مرا مورد استقبال قرار داد و
فرمود: «جواد! سالم باشد آن پاهايت كه اسم مرا زنده كردى!» و من در عالم خواب
فهميدم كه بى بى
نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 324