responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 265

من در مورد وجوه با كسى معامله نمى‌كنم‌

مرحوم ميرزا قدس سره و وجوه شرعيّه‌

فرزند مرحوم ميرزاى تبريزى قدس سره مى‌گويد: يك روز آقايى به دفتر آمد و اصرار كرد آقا را ببيند، مى‌گفت: من مسئله‌ى مهمى دارم كه آقا خودشان بايد جواب دهند. فرزند آقا مى‌گويد: خدمت آقا رفتم و گفتم:

«آقايى آمده و مى‌گويد با شما كار دارد و اصرار دارند با شما صحبت كنند.» آقا فرمودند: «بگو بيايد!»

فرزند ميرزا مى‌گويد: من از اتاق خارج شده و مشغول پاسخگويى به مراجعين دفتر شدم. ناگهان مرا صدا زدند كه آقا با شما كار دارد و عصبانى مى‌باشد. فرزند آقا مى‌گويد: خود را سريع به اتاق آقا رساندم و گفتم: «بفرماييد!»، آقا فرمودند: «من با اموال امام زمان عليه السلام معامله نمى‌كنم. اين آقا مى‌خواهد در خصوص وجوه با من معامله كند. من كسى نيستم كه هرچه بخواهند مصرف كنند، اجازه دهم. من به اين گونه پول ها نياز ندارم. ضامن حوزه، خود حضرت ولى عصر عليه السلام مى‌باشد.» اين آقا را به طريقى جواب كنيد؛ فرزند مرحوم ميرزا قدس سره مى‌گويد: ديدم آقا خيلى ناراحت است، چيزى نگفتم و از اتاق خارج شدم. عصر خدمت ايشان رفتم و گفتم: «آقا! چرا اين قدر ناراحت بوديد؟!» آن‌گاه مرحوم والد قدس سره خطاب به من فرمود: «فرزندم! من اين مرجعيت را نمى‌خواستم، ولكن بر من تكليف شد، من نيز قبول كردم و هر كارى كه انجام مى‌دهم، بايد رضايت امام زمان عليه السلام را احراز كنم. آن مرد

نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست