نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 239
زيارت اموات
اموات وادى السلام نجف، مرحوم ميرزا قدس سره را ياد مىكردند
فاضل
محترم سيّد محمود غريفى بحرانى مىگويد: مدتى ساكن قم بودم. سپس بعد از سقوط نظام
منفور عراق، در نجف اشرف مستقر شدم. يك شب مشتاق زيارت وادى السلام نجف شدم و شب
هنگام به سوى آن قبرستان به راه افتادم و داخل وادى السلام در كنار ايوان نشسته
بودم. آرامش عجيبى احساس مىكردم، صداى زوزهى باد و سكوت قبرستان مرا متوجّه
صدايى كرد. هرچه به دور و بر نظر كردم، چيزى مشاهده نكردم، اما به اين نتيجه رسيدم
كه همهمهى اموات است؛ زيرا شنيده بودم گاهى در وادى السلام نجف صداى اموات شنيده
مىشود.
دقت
كردم كه ببينم در چه موردى گفتگو مىكنند. شنيدم كه از مرحوم ميرزاى تبريزى قدس
سره ياد مىكنند. بسيار متعجّب شدم. ميرزا كجا، نجف كجا! و اين واقعه ذهن مرا
مشغول كرد و منتظر بودم كه به ايران سفر كنم و قضيه را با خود ميرزا قدس سره مطرح
نمايم.
فاضل
محترم سيّد محمود غريفى مىگويد: به ايران آمدم و موضوع را با آقازادهى مرحوم
ميرزا قدس سره در ميان گذاشتم و از ايشان جواب آقا قدس سره را خواستم. ايشان مرا
نزد آقا قدس سره بردند و من واقعه را براى مرحوم ميرزا قدس سره تعريف كردم. اشك در
چشم ايشان حلقه زد و فرمود: «يا وادى السلام! يا وادى السلام!» و در حالى كه اشك
از چشمان مباركشان
نام کتاب : سيره استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى نویسنده : تبريزى، جعفر جلد : 1 صفحه : 239