مسأله 224- مقدارى از لبها و پلك چشم كه موقع بستن، روى هم
مىآيد، و نيز جائى را كه انسان نمىداند از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود
بايد آب بكشد.
مسأله
225- اگر گرد و خاك نجس به لباس و فرش و مانند اينها بنشيند چنانچه طورى
آنها را تكان دهند كه گرد و خاك نجس از آنها بريزد، و چيزى با رطوبت با آنها
ملاقات كند نجس نمىشود.
10-
استبراء حيوان نجاستخوار:
مسأله
226- بول و غائط حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است. و
اگر بخواهند پاك شود، بايد آن را استبراء كنند يعنى تا مدّتى نگذارند نجاست بخورد
كه بعد از آن مدّت ديگر نجاستخوار به آن نگويند، و بنابر احتياط واجب بايد شتر
نجاستخوار را چهل روز، و گاو را سى روز، و گوسفند را ده روز، و مرغابى را هفت يا
پنج روز، و مرغ خانگى را سه روز، از خوردن نجاست جلوگيرى كنند و غذاى پاك به آنها
بدهند. و اگر بعد از اين مدّت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود، بايد تا مدتى
كه بعد از آن مدّت ديگر نجاستخوار به آنها نگويند آنها را از خوردن نجاست جلوگيرى
نمايند.
11-
غائب شدن مسلمان:
مسأله
227- اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى كه مانند ظرف و فرش در اختيار
او است، نجس شود و آن مسلمان غائب گردد، با شش شرط پاك است:
اول-
آنكه آن مسلمان چيزى كه بدن يا لباسش را نجس كرده نجس بداند. پس اگر مثلا لباسش با
رطوبت به بدن كافر ملاقات كرده و آن را نجس نداند، بعد از غائب شدن او نمىشود آن
لباس را پاك دانست.
دوم-
آنكه بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است.
سوم-
آنكه انسان ببيند آن چيز را در كارى كه شرط آن پاكى است استعمال مىكند، مثلا
ببيند با آن لباس نماز مىخواند.