مسأله
2270- اگر وكيل را عزل كند يعنى
از كار بركنار نمايد، بعد از آنكه خبر به او رسيد نمىتواند آن كار را انجام دهد،
ولى اگر پيش از رسيدن خبر، آن كار را انجام داده باشد صحيح است.
مسأله
2271- وكيل مىتواند از وكالت كناره كند اگرچه موكِّل غائب باشد.
مسأله
2272- وكيل نمىتواند براى انجام كارى كه به او واگذار شده ديگرى را وكيل
نمايد، ولى اگر موكِّل به او اجازه داده باشد كه وكيل بگيرد، به هر طورى كه به او
دستور داده مىتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براى من وكيل بگير، بايد از
طرف او وكيل بگيرد و نمىتواند كسى را از طرف خودش وكيل كند.
مسأله
2273- اگر وكيل با اجازه موكِّل كسى را از طرف او وكيل كند، نمىتواند آن
وكيل را عزل نمايد. و اگر وكيل اول بميرد يا موكِّل او را عزل كند، وكالت دومى
باطل نمىشود.
مسأله
2274- اگر وكيل با اجازه موكل، كسى را از طرف خودش وكيل كند، موكل و وكيل
اول مىتوانند آن وكيل را عزل كنند و اگر وكيل اول بميرد يا عزل شود، وكالت دومى
باطل مىشود.
مسأله
2275- اگر چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و به آنها اجازه دهد كه
هر كدام به تنهائى در آن كار اقدام كنند، هر يك از آنان مىتواند آن كار را انجام
دهد، و چنانچه يكى از آنان بميرد، وكالت ديگران باطل نمىشود، ولى اگر نگفته باشد
كه باهم يا به تنهائى انجام دهند، يا گفته باشد كه باهم انجام دهند، نمىتوانند به
تنهائى اقدام نمايند، و در صورتى كه يكى از آنان بميرد، وكالت ديگران باطل مىشود.
مسأله
2276- اگر وكيل يا موكِّل بميرد، وكالت باطل مىشود، و نيز اگر چيزى كه
براى تصرّف در آن وكيل شده است از بين برود، مثلا گوسفندى كه براى فروش آن وكيل
شده بميرد، وكالت باطل مىشود. و اگر يكى از آنها ديوانه يا بيهوش شود، در زمان
ديوانگى يا بيهوشى، وكالت اثرى ندارد، امّا بطلان وكالت به نحوى كه بعد از برطرف
شدن ديوانگى و بيهوشى نيز نتواند عمل را انجام دهد محل اشكال است.
مسأله
2277- اگر انسان كسى را براى كارى وكيل كند و چيزى براى او قرار بگذارد،
بعد از انجام آن كار، چيزى را كه قرار گذاشته بايد به او بدهد.
مسأله
2278- اگر وكيل در نگهدارى مالى كه در اختيار او است كوتاهى نكند و غير
از تصرّفى كه