اگر احتمال
آن نيز برود كه در عرف بگويند با آب باران آبيارى شده است.
مسأله
1887- اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب
دلو و مانند آن محتاج نباشد ولى با آب دلو هم آبيارى شود، و آب دلو به زياد شدن
محصول كمك نكند، زكاة آن ده يك است، و اگر با دلو و مانند آن آبيارى شود و به آب
نهر و باران محتاج نباشد ولى با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها به زياد شدن
محصول كمك نكنند، زكاة آن يك بيستم است.
مسأله
1888- اگر زراعتى را با دلو و مانند آن آبيارى كنند و در زمينى كه پهلوى
آن است زراعتى كه از رطوبت آن زمين استفاده نمايد و محتاج به آبيارى نشود، زكاة
زراعتى كه با دلو آبيارى شده يك بيستم، و زكاة زراعتى كه پهلوى آن است بنابر
احتياط يك دهم مىباشد.
مسأله
1889- مخارجى را كه براى گندم و جو و خرما و انگور كرده است، نمىتواند
از حاصل كسر نموده و ملاحظه نصاب نمايد، پس چنانچه يكى از آنها پيش از ملاحظه
مخارج به «288» من «45» مثقال كم برسد، بايد زكاة آن را بدهد.
مسأله
1890- تخمى را كه به مصرف زراعت رسانده، چه از خودش باشد يا خريده باشد،
نمىتواند نيز از حاصل كسر كند وسپس ملاحظه نصاب بنمايد بلكه نصاب را نسبت به
مجموع حاصل بايد ملاحظه نمايد.
مسأله
1891- آنچه كه دولت از عين مال مىگيرد، زكاة آن واجب نيست، مثلا اگر
حاصل زراعت «850» كيلو گرم باشد و دولت «50» كيلو گرم را به عنوان ماليات بگيرد،
فقط زكاة در «800» كيلو واجب مىشود.
مسأله
1892- مصارفى كه انسان پيش از تعلّق زكاة نموده، بنابر احتياط واجب
نمىتواند از حاصل كسر نموده و فقط زكاة بقيّه را بدهد.
مسأله
1893- مصارفى را كه بعد از تعلّق زكاة است مىتواند از حاكم شرع يا وكيل
او در صرف آنها اجازه بگيرد و آنچه نسبت به مقدار زكاة خرج شده بردارد.
مسأله
1894- واجب نيست صبر نمايد تا جو و گندم به حدّ خرمن برسد و انگور و خرما
خشك گردد و آنگاه زكاة را بدهد، بلكه همين كه زكاة واجب شد جايز است مقدار زكاة را
قيمت