سوم: آنكه
شكافتن قبر موجب هتك حرمت نباشد و ميّت بىغسل و يا بىكفن دفن شده باشد، يا
بفهمند غسلش باطل بوده، يا به غير از دستور شرع كفن شده يا در قبر او را رو به
قبله نگذاشتهاند.
چهارم:
آنكه براى ثابت شدن حقّى بخواهند بدن ميّت را ببينند.
پنجم:
آنكه ميّت را در جائى كه بىاحترامى به او است مثل قبرستان كفّار يا جائى كه كثافت
و خاكروبه مىريزند دفن كرده باشند.
ششم:
آنكه براى يك مطلب شرعى كه اهميّت آن از شكافتن قبر بيشتر است، قبر را بشكافند،
مثلا بخواهند بچه زنده را از شكم زن حاملهاى كه دفنش كردهاند بيرون آورند.
هفتم:
آنكه بترسند درندهاى بدن ميّت را پاره كند، يا سيل او را ببرد، يا دشمن بيرون
آورد.
هشتم:
آنكه قسمتى از بدن ميّت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند، ولى احتياط واجب
آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميّت ديده نشود.
نهم:
آنكه ميّت را بخواهند به مشاهد مشرّفه نقل نمايند بخصوص اگر وصيّت كرده باشد.
غسلهاى مستحب
مسأله
651- در شرع مقدّس اسلام غسلهائى مستحب است و از آن جمله است:
1-
غسل جمعه: و وقت آن بعد از اذان صبح است و بهتر است نزديك ظهر بجاآورده شود، و اگر
تا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيّت اداء و قضاء تا غروب بجاآورد. و اگر در
روز جمعه غسل نكند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را بجاآورد. و كسى كه
مىداند در روز جمعه آب پيدا نخواهد كرد مىتواند روز پنجشنبه غسل را رجاءً انجام
دهد. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد «اشْهَدُ
انْ لا الهَ الَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَانَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ
وَرَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاجْعَلْنِي مِنَ
التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ المُتَطَهِّرِينَ».
2-
غسل شب اول و هفدهم و اول شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم و غسل در شب بيست و
چهارم ماه رمضان.