و انسانيت او نمىپذيرد كه افراد بى گناه،
كودكان، زنان و پيران را به صورت فجيع و غير انسانى به قتل برساند و سرزمين و
سرمايه ديگران را غصب كرده به غارت اموال ديگران و آدم ربايى بپردازد كه همه اينها
از منظر عقل و شرع مردود است.
با
توجه به اين شرايط، همه دانشمندان مسلمان و رهبران سياسى آنها وظيفه دارند تا وحدت
كلمه داشته باشند و صفوف خود را متحد نموده با تمام امكانات در صدد حل اين مشكل
برآيند؛ زيرا مشكل مذكور بسان يك غده سرطانى است كه پيكر امت اسلامى را آزار
مىدهد و بايد اين غده سرطانى ريشه كن گردد.
اقتصاد
در نظام سياسى اسلام
اقتصاد
اسلامى داراى ويژگى خاصى است كه با اقتصاد سرمايهدارى و سوسياليستى متفاوت بوده و
نسبت به آن دو برترى دارد.
كسى
كه از مبانى اقتصاد اسلامى اطلاع پيدا كند، آن را به عنوان يك مكتب اقتصادى مستقل
از نظر ويژگىها و اعتدال مىيابد كه در مقابل اقتصاد سرمايهدارى و سوسياليستى
قرار مىگيرد و از لحاظ روحى و شكلى با آن دو مكتب اقتصادى متفاوت است.
اقتصاد
سرمايه دارى بر مبناى مالكيت فردى استوار است و مالكيت عمومى يعنى مالكيت دولت را
به جز در موارد استثنايى نمىپذيرد. اقتصاد سوسياليستى بر مبناى مالكيت عمومى،
يعنى مالكيت دولت،