واقع كم اهميتتر از قيام امام حسين (ع)
نبود- درك نكرده بودند. لذا از امام حسين (ع) درخواست نمودند كه علىرغم وجود امام
حسن (ع) اين بار را به دوش كشد و به عراق برود. ليكن آن حضرت درخواست آنان را رد
كرد و بر موضع امام حسن (ع) صحّه گذارد كه اين نشانگر وحدت نظر آن دو بزرگوار در
مورد مسأله صلح است.
پس مسأله، به هيچ وجه روى مسأله روحيه شخصى امام حسين (ع) و اين كه
ايشان توان پذيرش ظلم را ولو به اندازه يك لحظه نداشته است، نمىباشد. نتيجه آن كه
اين دست از تفاسير نه از لحاظ تاريخى پذيرفتنى است و نه به لحاظ اعتقادى مىتوان
بر آن صحّه گذارد. بلكه به ظنّ قوى تفاسيرى است كه با اهداف آلوده سياسى از سوى
حكام جور ارائه شده است.
تفسيرهاى اسلامى پيرامون قضيه امام حسين
تفسيرهاى اسلامى كه پيرامون قضيه امام حسين (ع) ارائه شده است:
در قبال تفسيرهاى دسته نخست، دستهاى ديگر از تفاسير وجود دارند كه
فى حدّ نفسه مىتوانند صحيح باشند و با مبادى اعتقادى در تنافى نيستند و علامت
سؤالهايى از قبيل آن چه كه گفته شد در مقابل آنها قرار نمىگيرد. ليكن اين كه
كدام يك از اين تفاسير منطبق با واقعيت خارجى جامعه اسلامى در زمان