«المروزي عن أبي الحسن موسى بن جعفر (ع): الغسل بصاع من ماء و الوضوء
بمدٍّ من ماء و صاع النبي (ص) خمسة أمداد و المدّ وزن مائتين و ثمانين درهماً و
الدرهم وزن ستّة دوانيق ...»[2]
غسل با يك صاع آب است و وضو با يك مدّ. صاع پيامبر (ص) پنج مدّ بوده
و هر مدّ به وزن دويست و هشتاد درهم و هر درهم به وزن شش دانه.
به هر روى، در اندازه وزن دينار و درهم شرعى اشكالى نيست و اين، همان
وزنى است كه در زمان پيامبر (ص) يا پيش از آن براى دينار و درهم بوده تا جايى كه
مثقال و دينار را به جاى يكديگر به كار مىبردند، چنانكه خواهيم گفت. فقيهان نيز
به روشنى گفتهاند كه دينار و درهم در زكات و دينار با همين وزن مورد نظر است و
اين سخنى است درست؛ چرا كه وزن ياد شده، به يقين در ارزش مالى آن نقش دارد و از
اين روى بايد آن را در حكم شرعى مال، از آن جهت كه مال است، در نظر گرفت، بنا بر
اين اگر درهم و دينار در روزگاران واپسين، دچار دگرگونى شود، چنانكه در سدههاى پس
از پيدايش اسلام، بويژه درباره در همچنين گرديد، بايد همان وزن را در ديه و زكات
مراعات كرد.
ويژگى سكه دار بودن
در اين باره گفته مىشود كه اين ويژگى معتبر نبوده و مىتوان به همان
وزن شرعى، به هر گونه كه باشد، يعنى هزار مثقال طلا و هفت هزار مثقال نقره بسنده
كرد. براى اين ديدگاه از دو راه استدلال مىشود:
راه نخست: درهم و دينار در روزگار جاهليت به خود وزن گفته مىشد.
بلاذرى در اين باره از ثعلبة بن صغير چنين آورده است:
«كانت دنانير هرقل ترد على أهل مكّة في الجاهلية و ترد عليهم دراهم
الفرس البغلية،
[1] اين مطلب را نيز در
رساله الاوزان و المقادير نقل كرده است.
[2] وسائل الشيعة، شيخ حر
عاملى، ج 1/ 338، چاپ اسلاميه تهران.
شيخ طوسى، اين روايت را با دو سند
نقل كرده كه هر دو مورد اشكال است؛ يكى مرسل و ديگرى از جهت موسى بن عمر بن يزيد
الصيقل.
[3] وسائل الشيعة، ج 6/ 0 در
سند اين روايت سلمة بن خطاب را مىيابيم كه مورد اشكال است.