معلوم شود كه حسن پيشنماز بوده، چنانچه آن شخص
حسن را عادل نداند، جماعت او باطل است، بلكه اگر به وظيفه منفرد عمل نكرده باشد-
يعنى قرائت را نخوانده يا چيزى را كه مخالف نماز منفرد است انجام داده باشد- نمازش
هم باطل است؛ ولى اگر به وظيفه منفرد عمل كرده باشد، بنابر اقوى نماز او صحيح است.
469-
اگر كسى به خيال اينكه محمد پيشنماز است اقتداء كند، و در بين نماز ملتفت شود كه
حسن پيشنماز است، و آن شخص حسن را عادل نمىداند، چنانچه به وظيفه منفرد عمل كرده
است، بايد تتمّه نماز را به نيّت فُرادى تمام كند؛ ولى اگر حسن را نيز عادل
مىداند- چه در بين نماز ملتفت شده باشد يا بعد از آن- در اين صورت دو فرضيه وجود
دارد:
اول:
آنكه قصد او اقتداء به محمد باشد، و گمان كند كه محمد امام حاضر است، ولى امام
جماعت حسن باشد، كه در اين فرض جماعت او باطل است، بلكه اگر به وظيفه منفرد عمل
نكرده باشد، نماز او نيز باطل است.
دوم:
آنكه قصد او اقتداء به امام حاضر باشد، و گمان كند كه او محمد است، و معلوم شود كه
امام حاضر حسن است، كه در اين فرض بنابر اقوى جماعت و نماز او- هر دو- صحيح است،
چون ملاك قصد او مىباشد نه آنچه از باب اشتباه در تطبيق خيال كرده است.
470-
اگر دو نفر نماز بخوانند، و بعد از نماز معلوم شود كه هر دو قصد امامت براى ديگرى
نمودهاند، در صورتى كه هر دو وظيفه منفرد را انجام داده باشند نماز آنها صحيح
است؛ ولى اگر بعد از نماز معلوم شود كه هر كدام قصد اقتداء به ديگرى داشته است، و
هيچكدام به وظيفه منفرد عمل نكردهاند، بايد نماز را دوباره بخوانند؛ و اگر ندانند
چه چيز قصد كردهاند، در اين صورت نيز اگر وظيفه منفرد را انجام داده باشند
نمازشان صحيح است، و همچنين است اگر در بين نماز شك كنند، و ندانند چه چيز قصد
كردهاند و به قصد فرادى نماز را تمام كنند، زيرا معيار عدم اخلال به وظيفه منفرد
است.
عدول
به جماعت و فرادى:
471-
بنابر اقوى در حال اختيار عدول از امامى به امام ديگر در بين نماز جماعت