آن نماز مغرب را بخواند، و پس از آن دوباره دو
ركعت مردّد بين عصر و عشاء بجا آورد، و بعد از آن چهار ركعت نماز عشاء بخواند.
از
آنچه ذكر شد حال صورتى كه شروع دوره قضاء را ظهر و يا غير آن قرار دهد ظاهر
مىشود.
384-
اگر كسى بداند قضاء چهار نماز از پنج نماز يوميّه بر او واجب است، در صورتى كه
هنگام فوت آن نمازها مسافر نبوده است، چنانچه بخواهد ترتيب را مراعات نمايد بايد
به ترتيب قضاء پنج نماز بجا آورد؛ و اگر مسافر بوده است، بايد پنج نماز به ترتيب
بخواند، ولى نماز ظهر و عصر و عشاء را قصر- شكسته- انجام دهد؛ و اگر نداند در وقت
فوت نمازها حاضر بوده است يا مسافر، بايد هشت نماز بجا آورد، مثل موردى كه مىداند
پنج نماز از يك شبانه روز بر ذمّه او بوده است ولى نداند وقت فوت آن نمازها حاضر
بوده يا مسافر، كه علاوه بر خواندن پنج نماز تمام بايد به ترتيب نماز ظهر و عصر و
عشاء را نيز شكسته بخواند.
385-
اگر كسى شك كند كه در گذشته نماز واجبى از او فوت شده است يا نه، لازم نيست به اين
شك خود اعتناء نمايد؛ و اگر بداند مدّتى نماز نخوانده است، و شك كند كه آيا در آن
مدّت بالغ بوده است يا نه، قضاء نمازهاى فوت شده بر او واجب نيست.
386-
اگر انسان احتمال دهد نماز قضائى دارد يا احتمال دهد نمازهايى كه خوانده است صحيح
نبودهاند، مستحب است احتياطاً قضاء آنها را بجا آورد.
ششم-
نماز قضاء پدر و مادر:
387-
اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده
است- اگرچه نتوانسته قضاء كند- در ميان فرزندان زنده او بر پسر بزرگتر واجب است كه
بعد از مرگ پدر قضاء آنها را بجا آورد، يا براى انجام آنها اجير بگيرد، و همچنين
بنابر احتياط واجب بايد پسر بزرگتر قضاء نماز و روزه مادر را كه از روى نافرمانى
ترك نكرده است- اگرچه نتوانسته قضاء كند- بعد از مرگ مادر بجا آورد، يا براى انجام
آن اجير بگيرد، و نيز بنابر احتياط واجب پسر بزرگتر بايد روزهاى را كه پدر يا
مادر در سفر نگرفتهاند- اگرچه نتوانستهاند قضاء كنند- قضاء نمايد، يا براى انجام
آن