سوم: مبادى
استنباطيّه، مانند علوم ادبيّه واصول الفقه و امثال اين دو.
چهارم:
موضوعات صِرفه، مانند شكّ مقلّد در مائعى كه نمىداند خمر است يا سركه.
پنجم:
مسائلى كه بتوان بدون درس و زحمت به آنها يقين پيدا كرد، مانند بعضى از واجبات و
بسيارى از مستحبّات كه نزد اهل دين از قطعيّات مىباشند، مثل وجوب نگهداشتن عدّه
بر زن شوهر مرده، و استحباب اذكار و ادعيه مستحبّه.
ششم:
مسائلى كه از مباحات باشند، مانند اباحه خوردن انار و سيب.
نوع
دوم- مسائل تقليدى:
19-
مسائل تقليدى مسائلى هستند كه تقليد كردن در آنها جائز است، و غير از مسائلى كه در
فقره شماره (18) بيان شد، همه مسائل شرعيّه كه در ابواب فقه ذكر مىشوند تقليدى
مىباشند.
20-
حكم مسائلى را كه مىشود تقليد كرد مىتوان به يكى از سه طريق زير به دست آورد:
اول:
اجتهاد، يعنى قدرت علميّه بر استخراج احكام شرعيّه و وظائف از ادلّهاى كه براى
آنها مقرّر شده است.
دوم:
احتياط، يعنى عمل كردن به تمام محتملات مسأله در جايى كه وظيفه او عمل كردن است، و
ترك تمام محتملات مسأله در جايى كه وظيفه او ترك كردن است، به طورى كه يقين پيدا
كند تكليف خود را انجام داده است.
سوم:
تقليد، يعنى ياد گرفتن فتواى مجتهد براى عمل كردن بر طبق آن.
پس
مكلّف در اين مسائل يا بايد مجتهد باشد، كه بتواند احكام و وظائف خود را از روى
دليل بدست آورد؛ يا از مجتهد تقليد كند و طبق فتواى او عمل نمايد؛ يا از راه
احتياط طورى به وظيفه خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است،
مثلًا اگر عدّهاى از مجتهدين عملى را حرام مىدانند و عدّه ديگر مىگويند حرام
نيست آن عمل را انجام ندهد، و اگر بعضى عملى را واجب مىدانند و بعضى ديگر آن را
مستحب