از
هيوم (1711- 1776) دانشمند منكر وجود خدا مطالبى نقل شده است كه پارهاى از آنها
را با جوابهاى آنها در اين فصل از نظر خوانندگان مىگذرانيم:
1-
دانش ما مأخوذ از تأثيرات ذهنى است و نظريهها و قوانين علمى، تخليصهايى از مشاهدات
هستند، و با اين استاندارد، شواهد بر عقايد دينى قانعكننده نيست.
2-
او ضرورت علّى را انكار كرد، ([1] و
بدينترتيب در استدلال بر وجود خدا به عنوان علت اول، تشكيك كرد.
3-
او بر برهان نظم خورده گرفت و ادعا كرد كه برهان نظم مبتنى بر يك تنظيم نادرست
است، و در نهايت، اين نتيجه را مىدهد كه خدا شبيه انسان است، ولى اين را
نمىرساند كه خالق عالم از هر جهت نامتناهى و كامل است.
[1] - يعنى مىشود علت تامه وجود يابد و معلول آن تحقق
نيابد!!! و اگر مراد تحقق معلول بىعلت باشد كه همان تصادفى است كه منكرين ديگر
نيز انرا بر زبان آوردهاند. و محتمل است كه مراد او هر دو باشد.