صاحبنظران
جهان، درباره اعتماد به ادراكات انسانى به چهار دسته تقسيم مىشوند، خلاصه اين چهار
نظريه به شرح زير است:
اول:
اعتبار همه ادراكات عقلى و حسى و وجدانى[1]
و اعتماد بر آنها.
دوم:
اعتبار خصوص ادراكات حسى به حواس پنجگانه (ديدن، شنيدن، چشيدن، بو كردن و لمس كردن
توسط اعضاى بدن) كه جمع زيادى از غربيها به آن اصرار دارند و مدركات عقلى را مربوط
به فلسفه دانسته و كلمه علم را مخصوص به ادراكات حسى مىدانند و در پذيرفتن غير
محسوسات توقف مىكنند و جمعى از گزافهگويان آنها را انكار مىكنند!!
سوم:
اعتبار معقولات تنها، و عدم اعتماد بر ادراكات حسى، عكس نظريه دوم، در شرح مواقف
عضدى، اين قول را به جمعى از انديشمندان گذشته نسبت داده است. دليل آنان اينست كه
حس گاهى در ادراكات
[1] - ادراكات وجدانى مانند ادراك گرسنهگى و سيرى و
ترس و شوق و محبت و عداوت و نفرت و آنچه كه افراد در باطن خود درك مىكنند و اينها
به يكى از حواس پنجگانه ظاهرى درك نمىشود. بلى اين ادراكات فردى است و براى
ديگران الزامآور نيست، ولى شكى در حقيقت آنها وجود ندارد.