و فساد و خشونت، با ظاهرى زيبا
و عوامفريبانه، در راستاى فروپاشى كانون گرم خانواده، در شرق و بالاخص جهان اسلام
است و آنچه شرق آنرا حيات و حرمت و سنگينى و وقار مىنامد، غرب آنرا ضد ارزش تلقى
مىكند.
آمريكا
با اين حربه ضد فرهنگى، كه به عنوان فرهنگ غرب شناخته مىشود نه تنها دنياى اسلام
و كشورهاى مشرق زمين را به مبارزه طلبيده بلكه اروپايىها را نيز به واكنش و
اعتراض واداشته است؛ بهگونهاى كه آنان نيز خواهان كنترل ابزارهاى ارتباطى در جهت
حفظ و صيانت از جامعه خود مىباشد.
تقويت
گروههاى مافيايى براى تبليغ و ترويج استعمال مواد مخدر، از ديگر شيوههاى هجوم به
فرهنگ اسلام است؛ زيرا اين مسأله و هجوم فرهنگى، به تنهايى جوانان يك جامعه پويا و
قابل رشد و توسعه را سرگرم و از مسير بالندگى بازمىدارد و يك كشور و حتى يك مكتب
را با خطر شكست و انحلال روبهرو مىسازد غرب، گذشته از سود سرشارى كه در اين خصوص
به دست مىآورد، رقيب خود را در صحنههاى گوناگون منزوى مىسازد.
تكريم
غرب در مقابل تحقير مسلمانان، از طريق رسانههاى چاپى و الكترونيكى و تصاويرى كه
به اين شكل خلق مىشود، به تقليد كوركورانه از غرب منجر مىگردد و در نتيجه فرآيند
خود كمبينى در ميان مسلمانان و بويژه در ميان نخبگان آن شكل گرفته- انگلو با
صورتهاى سياه و نقاب سفيد- اينان فرهنگ بومى خود را با نظر تحقير مىنگرند و