حدود و تعزيرات هميشه شخصى است
و از فاعل جنايت، بديگرى سرايت نمىكند. ولى در ديات گاهى ديه بغير فاعل تعلق
مىگيرد، مثلا در قتل خطاى محض كه ديه آن بر عاقله است[1]
ولى اگر عاقله نباشد يا داده نتواند دوباره به خود قاتل تعلق مىگيرد.
البته
عاقله هيچ نوعى سرزنش اخلاقى و شرعى فعل قاتل را متحمل نمىشود و تنها در بعد
اقتصادى مشغول الذمه مىشوند.
عقوبتهاى
جرايم، عبارت از اعدام به اقسام مختلف، حسب اختلاف نوع جريمه و حبس ابد و حبس موقت
و تازيانه زدن و تضمين قيمت و يا مثل اموال تلف شده و به اتلاف غاصب (مباشره و
تسبيبا) و روزه گرفتن و اطعام نمودن و يا لباس دادن و حيوان (شتر و گوسفند) دادن و
يا طلا و نقره و يا ساير اقسام ديه قتل، و انگشتان دست بريدن و به دار آويختن و يا
دست راست و پاى چپ بريدن و تبعيد از محل اقامت و تقسيم مال بر ورثه و حرام شدن زن
و يا شوهر بر يكديگر و موى سر تراشيدن و محروميت از ميراث، است.
حبسهاى
زياد و طويل المدت كه در قانون جزايى دولتهاى امروزى مقرر شده است و آثار سوء
اقتصادى و روانى و تربيتى دارد. در عقوبات اسلامى به جز در بعضى از موارد خاص وجود
ندارد. و همچنين جريمههاى نقدى كلان كه در تعزيرات دولتى، فعلا مرسوم است و در
فقه وجود ندارد.