نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 159
بود. فرهنگ عمومى مردم، پايين بود و كسى در فكر
آگاهى دادن، بهمردم نبود. نظام سياسى آنوقت، از مردم جدا بود. نه مردم بهنظام
علاقه داشتند و نه نظام بهمردم توجه داشت. حكومت در برابر مردم هيچگونه احساس
مسئوليت نداشت. يك حكومتى خشك و بىخاصيت وجود داشت كه هيچ برنامهى براى
حكومتدارى و پيشرفت كشور، نداشت. يك فرستنده راديويى در كشور وجود داشت، آنهم
كاملًا در اختيار حكومت بود. روزنامههاى كه در آنزمان منتشر مىشدند، همه متعلّق
بهحكومت بودند و تمام مطالب آنها، سانسور شده نشر مىگرديد. بگذاريد واضحتر
بگويم؛ سلطنت كودتايى داؤدخان مستبد و نادان و مغرور، يك نظام فرعونى بود كه
هيچگونه حقوقى براى ملت، در آن وجود نداشت. اين نظام فاسد هميشه از مردم مىترسيد
و مردم هم از آن نظام ترس داشتند.
حكومتهاى
آنزمان، از مردم وحشت داشتند؛ زيرا مىدانستند كه اگر مردم آگاهى پيدا كنند و
جوانان آگاه شوند، بقاى حكومت آنها متزلزل مىشود، لذا براى بقاى حكومت خود، مردم
را در تاريكى نگه مىداشتند و نمىخواستند كه مردم از مسائل مهم روز و موضوعات
سياسى چيزى بدانند. وقتى گفته مىشود كه مردم آگاهى نداشتند، بهاين معنى نيست كه
مردم
نام کتاب : گوشهاى از تاريخ جهاد مردم افغانستان از نگاه حضرت آيت الله محسنى نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 159