صحبت سر اين حديث بوده و در وسايل در باب اشتراط بلوغ در تكليف آنرا نيافته بودند. من فورا جزء پنجم بحار را طلبيدم و حديث مذكور را به استاد نشان دادم كه قانع شد. بعدا ديدم حديث مذكور حتى در وسايل نيز در باب اشتراط تكليف به احتلام مذكور است كه به راستى الجواد قد يكبو.

عجيب تر از اين اتفاق در حديث رفع قلم، اتفاق ديگر اسانيد شيعه و اهل سنت در حديث‌

(طلب العلم فريضة على كل مسلم)

است، اين حديث در بحارالانوار و كافى اسانيدى دارد كه هر كدام از اسانيد آن ضعيف است ولى بلحاظ مجموع طرق كثير آن اطم-- ينان به صدور آن از آنحضرت (ص) حاصل مى شود. بعد ديدم سيوطى دانشمند پركار اهل سنت نيز در حواشى يكى از صحاح سته اهل سنت عين همين مطلب را گفته است كه اسانيد اين حديث هركدام به تنهايى ضعيف است ولى به ملاحظه مجموع اسناد، حديث مذكور معتبر است!

35. فرق دين با مادّيت‌

يك دانشمند مى نويسد: اسلام بر سلامتى غير مسلمانان همان حرصى را دارد كه بر سلامتى مسلمانان دارد و در اوج فتوحات خود به غارت خيرات و منافع شهرهاى مفتوحه دشمن نپرداخت بلكه آن شهرها را به علم و تمدن غنى ميساخت در حاليكه تمدن غرب امروز خونهاى ملتهاى ديگر را مى مكد و بركات آنها را غارت مى نمايند و شهرهاى آنان را به حالت فقر وحاجت مى گذارند تا مردم قدرت و توانايى كار را به خاطر سوء تغذيه از دست بدهند.