نام کتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 61
نشاط عمر باشد تا چهل سال
چهل رفته فرو ريزد پر و بال
پس از پنجاه نماند تندرستى
بصر كندى پذيرد پاى سستى
چو شصت آيد نشست آيد پديدار
چو هفتاد آيد افتد آلت از كار
به هشتاد و نود چون در رسيدى
بسا زحمت كه از گيتى كشيدى
وز آن جا گر به صد منزل رسانى
بود مرگى به صورت زندگانى
چه در موى سيا آمد سپيدى
پديد آيد نشان نا اميدى
ز پنبه شد بنا گوشت كفن پوش
هنوز اين پنبه بيرون نارى از
گوش
حق شناسى در گلستان سعدى
اشرف
كائنات از روى ظاهر آدمى، و ارذل موجودات سگ، به اتفاق خردمندان- كه گفته اند- سگ
حق شناس به از آدمى نا سپاس.
رانند هاى زمان ما
دو
نفر راننده موتر از مهارت خود تعريف مىكردند تا اينكه يكى از آن ها گفت از
وقتىكه مشغول اين شغل شده ام فقط يك نفر را كشته ام، دومى گفت از كى به اين شغل
در آمدهاى؟ جواب داد از همين امروز!.
سوال و جواب
(س)
به پيشنماز فاسق اقتداء مىتوان كرد؟ (ج) بلى به شرطى كه مأموم بى وضو باشد!
(س)
مظلوم كيست؟ (ج) مرد دو زنه.
(س)
سوسيالزم چيست؟ (ج) دزدى رسمى.
(س)
آيا كمونستى چه روزى در جهان خواهد آمد؟ (ج) روزى كه سيمرغ در كوى قاف ديده شود.
نام کتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 61