نام کتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 164
سبب بهائى شدن
استاد
ما حضرت آقاى خويى (دام ظله) از حضرت استادش آقاى شيخ ضياء عراقى (رحمه الله) نقل
مى فرمودكه ايشان فرمود: يك نفر از اهل علم مى گفت من به ميرزا ابوالفضل گلپايگانى
گفتم آخر چرا شما پس از اين زحمت بيست و يا چهل سال در راه تحصيل علم و با اين همه
فضل و كمال بهائى شديد؟
جواب
داد: بسم الله الرحمن الرحيم، و الشمس وضحيها ... و خواند تا اين آيه: فألهمها
فجورها و تقويها؛ گفتم رفيق من هم مثل شما آخوندم آخر اين آيه را به حسين على بهاء
چه مربوط؟ گفت حالا كه جواب حقيقى مى خواهى من سفر قزوين در پيش دارم تو هم با من
همراه باش تا سوالت حل شود؛ گفتم مانعى ندارد، با هم حركت كرديم تا رسيديم به
دروازه شهر قزوين ديدم مردم زياد به استقبال او بيرون شده اند و با كمال احترام ما
را به منزلى فرود آوردند، همه قسم تعظيم و خوراك را ديديم، شب موقع خواب به من گفت
اين دختران خوشكل كه به خدمت ما گماشته شده اند، در اختيار ماست هر كدام را بخواهى
مانعى ندارد، من از قبول همچه كارى عذر خواستم، بالاخيره پس از چندى از قزوين
بيرون شديم، گفتمش سوال من حل نشد، گفت هنوز نفهميدى؟! گفتم نه، گفت نفهميدى؟ گفتم
نه، گفت اين همه احترام و عزت و خوردن و زن و ... را نديدى، آخر من بيست يا چهل
سال (ترديد از رقم حروف است) در كنج مدرسه بودم، كسى از من خبرى نگرفت كه زنده ام
يا مرده، گرسنه ام يا سير، آيا با وجود اين همه عزت بهايى نشوم.
ابو حنيفه (ره) و السنة
يقول
ابن خلدون فى مقدمته (371) انه لم يصح لدى ابى حنيفة اكثر من سبعة عشر حديثاً. و
فيه بحث.
نام کتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 164