اى برده گِرو لعل تو از حقه ياقوت
ياقوت لب لعل تو مرجان مرا قوت
ياقوت لب لعل تو چون قوت روان است
ياقوت نهم نام لب لعل تو يا قوت
اين سه شعر را از بر بخوانيد و از دوستان معناى آنهارابخواهيد.
فهم اين اشعار مانند سه شعر بالا با دقت ميسر است
هاروت گر ز ديده ماروت بديدى
صد ساحرى آموختى از نرگس جادوت
قربان و فاتم به وفاتم گذرى كن
تابوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
عليك بالحفظ دون الجمع فى الكتب
فإن فى الجمع آفات تفرقها
اللص يسرقها و الفأر يخرقها
النار تحرقها و الماء يغرقها
يك ماه در ميان دو شب را بما نماى
تا جمله بنگريم به يك شب دو ماه را
مراد از ماه روى دوست
و از دو شب دو گيسوى او
زلفراگفتم سيه چون نى به خود پچيد وگفت
هركه با خورشيد بنشيند شود رويش سياه!
سالى كه بود دوازده ماه ديدم
ماهى كه بود دوازده ساله ببين
من المحسنات القلب كقوله تعالى
كل فى فلك و ربك فكبر
و قلب به فارسى مثل: ترازوى زر طرز وزارت و مثل اميد آشيان شادى ما (عكس مىشود).
سوال
اخوانى الكرام ... اخبرونى عن اسمين صحيحن ثلاثيين سالمين اول اولهما ثالث الثانى، و ثانى اول الثانى و ثالث ثانى الثانى اولهما مختص للبارى عز اسمه