كه ناآگاهى و يا بىپروايى مسلمانان از فرهنگ انسانساز دينىشان
مىباشد[1]
2-
عدالت اجتماعى
از
آن چه كه درباره امنيت گفته شد مىفهميم كه اعتقاد به قيامت، ريشههاى تبعيض و
قومپرستى و ملتپرستى و وطنپرستى و منافع شخصى و خودمحورى- به جاى حقمحورى- را
مىسوزاند و عدالت اجتماعى را برقرار مىسازد. وقتى ظلم و اجحاف و تعدى از بين
برود قهرا عدالت اجتماعى در زندگانى اجتماعى برقرار مىگردد. در نهج البلاغه حضرت
على (ع) آمده است يوم المظلوم على الظالم اشد من يوم الظالم على المظلوم. روز
ستمديده بر ستمگر سخت از روز ستمگر بر ستمديده است.
قرآن
مىگويد فلسفه ارسال رسولان خدا و فروفرستادن كتاب و ميزان، قيام مردم به قسط و
عدل است.
و
نيز مىفرمايد: تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا قسارا
و العاقبه للمتقين.
[1] قرآن مىگويند وَ يَجْعَلُ
الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ.
خداوند پليدى را بر مردمى كه تعقل
ندارند قرار مىدهد.( خوب دقت كنيد)