روزگار
بازيهاى تلخ زيادى داشته و خواهد- داشت، كمونيستهاى افغانى كه از لحاظ كميت و-
كيفيت گروه ناچيزى بودند و تنفر عمومى ملت آنها را:
منزوى
و حتى مستور قرار داده بود در اثر يك تصادف احمقانه زمام حكومت را بدست گرفتند و
چنانچه اين تصادف چند روز بتاخير افتاده بود و شوروى در- انجام مقصد خود چند روز
ديگر بحال انتظار مىماند براى بيست سال ديگر كمونيستها نابود مىشدند و سران آنان
كه تازه زندانى شده بودند اعدام مى شدند.
چپىها
از نظر علم و تجربه و اخلاق بهرهاى ندا، شتند، و حتى نود درصد از آنان مفهوم
كمونيستى و سوسيالستى را درست نفهميده بودند، تنها كمكهاى خارجى و كمبودهاى روانى
بود كه اين حزب را پايه گذارى نموده بود.