او از تخيّلات عاميانه و برداشت خام خود از طرف حضرت اميرالمؤمنين اطلاعيه اى صادر كرده كه اگر على از حال شيعيان خود خبر مى بود، چنين و چنان مى گفت و از كمال غفلت و بدور از واقعيت هاى تاريخى جاهلانه صحبت كرده. دانشمندانى از اهل سنت نهج البلاغه على را شرح نموده اند كه او هيچ اطلاعى ندارد. عمر او براى رياست طلبى و كشتن مسلمانان مجاهد به نام جهاد گذشت و چيزى به او نرسيد. ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ. او نمى داند كه آنحضرت (ص) «على را با حق و حق را با على گفته و او را به منزله هارون از موسى براى خود گفته و تنها منصب نبوت را از على سلب كرده و حرف على حق است و حق واجب الاتباع».

احاديثى كه علماى اهل سنت روايت كرده پيغمبر اكرم (ص) از شيعيان على و رستگارى آنان خبر داده بود. عكس ذوالجناح توسط جمعى از عوام الناس شيعه در پاكستان رواج دارد و ربطى به مذهب شيعه ندارد، عوام الناس سنى و هر مذهب ديگر نيز خرافاتى دارند كه ربطى به مذهب شان ندارد ولى گلبدين خود، از عوام الناس است و عمل عوام را به مذهب نسبت مى دهد.

او ادعا مى كند پس از شهادت امام حسين (ع) بود كه امامت فرزندان او الهى شد و ...

او نمى داند كه روايات متواتر از طريق صحابه در بعضى از صحاح و غيره آمده است كه خلفا و جانشينان بعد از پيامبر دوازده تن هستند. جمع زيادى از صحابه آن را روايت كرده و بر صدر حديث «الخلفاء بعدى اثنا عشر كلهم من قريش» ادعاى اتفاق دانشمندان و محدثين اهل سنت شده است. نادانى مرض لاعلاج است.